عقیده امامت و حدیث غدیر

استدلال شيعه و اهل بيت

استدلال شيعه و اهل بيت

امید است از مطالعه مطالب گذشته، شما به این واقعیت پی برده باشید که طبق روایات صحیح و صریح از خطبه غدیر، علی سو عباس سچه برداشت کرده‌اند و از این طرف، شیعه چه می‌گوید؟

آیا هر خواننده بی‌طرف و با انصافی, بعد از آشنایی با این همه دلایل مذکور، می‌تواند قائل به این شود که در غدیر خم خلافت بلافصل علی ساعلام شده بود؟ حق و حقیقت همان است که با استناد به دلایل, بحمد الله نوشته شد که چون بنا بر واقعات مختلف، درباره ذات گرامی علی س، در طبیعت بعضی از حضرات تکدر پیدا شده بود رسول الله جسه ماه قبل از تشریف بردن از این دنیا، پس از حجه الوداع در غدیر خم امت را به محبت با اهل بیت عموماً و به محبت با علی سخصوصاً متوجه کردند تا این که امت با انحراف از جاده مستقیم شکار افراط و تفریط نگردد؛ چنانکه شیعه و خوارج در همین مسئله، به افراط و تفریط آشکاری مبتلا گشته و شکار دام گمراهی شدند. والعیاذ بالله من ذلک.

به هر حال، خطبه غدیر خم چه بخش ثقلین آن و چه بخش موالات علی س، هیچکدام ربطی به مسئله خلافت ندارد بلکه به محبت و اکرام اهل بیت و علی سمربوط می‌شود. الحمد لله شما با دلایل واضح آن آشنا شدید.

در پایان, این بحث را با سخنان حسن مثنی – نوه جلیل القدر علی س– خاتمه می‌دهیم. به نظر ما با ارشاد این فرزند جلیل القدر خاندان اهل بیت، بحث خطبه غدیر خم به انتهای خود خواهد رسید طوری که بعد از آن، نیازی به اقامه دلیل نخواهد شد.

به حسن مثنی گفته شد که آیا در حدیث «من كنت مولاه فعلي مولاه»امامت (خلافت) علی ستصریح نشده است؟ در پاسخ فرمود:

«اما والله لو يعني النبي جبذلك الاماره و السلطان لا فصح لهم به فان رسول الله جكان انصح الناس للمسلمين، و لقال لهم، يا ايها الناس هذا ولي امري والقائم عليكم بعدي فاسمعوا له و اطيعوا ما كان من هذا شيئي فوالله لئن كان الله و رسوله اختارا علياً لهذا الامر ثم ترك علي امر الله و رسوله لكان علي اعظم الناس خطيئه».

هان! قسم به خدا، اگر منظور رسول الله جاز این (جمله یا خطبه) امارت یا حکومت می‌بود، صاف و واضح بیان می‌کردند. چرا که خیرخواه‌تر از رسول الله جبرای مسلمانان، کسی نیست. واضح به آنان می‌فرمودند: ای مردم! این شخص بعد از من حاکم و سرپرست شما خواهد بود. به حرفش گوش دهید و از او اطاعت کنید. اما چنین حرفی زده نشد. قسم به الله! اگر علی سبرگزیده الله و رسولش برای امامت (بلافصل) می‌بود و آنگاه علی سحکم الله و رسولش را نادیده می‌گرفت خطاکارترین مردم بشمار می‌آمد [۸۷].

پس از آن گواهی سابق عباس و علی (رضی الله عنهما) از اهل بیت و ارشاد واضح حسن مثنی (رح)، هر خواننده بی‌طرفی به خوبی خواهد دانست که اهل بیت (رضی الله عهنم) از خطبه غدیر چه فهمیده‌اند و اینکه استدلال فرقه شیعه از خطبه غدیر خم بر عقیده امامت و خلافت بلافصل علی, چقدر غلط است.

از صفحات گذشته، بحمد الله این هم به اثبات رسید که اگر درستی تمام روایات خطبه غدیر که در ذخیره حدیث، محفوظ هستند، پذیرفته شود باز هم استدلال فرقه شیعه از این روایات به هیچ وجه درست نیست.

اگر به الفاظ خطبه غدیر نگاه شود یا به تسلسل کل خطبه نبوی یا به کتب لغت مراجعه شود یا در آئینه عقل بررسی شود یا تمامی طرز عمل و اسوه حسنه حضرات اهل بیت ملحوظ گردد؛ یقین این مطلب که این خطبه به عقیده امامت و خلافت بلافصل علی, هیچ ربط وتعلقی ندارد پخته تر می‌گردد. هر شخصی که بخواهد از این خطبه، عقیده امامت و خلافت بلافصل علی را به اثبات برساند در واقع هم بر علم و دیانت، ستم روا داشته و هم خواهان نابودی آخرت خودش شده. اعاذنا الله من ذلک.

[۸۷] ذکره العلامه ابن حجر الهیثمی الشافعی عن ابی نعیم، فی الصواعق المحرقه (ص ۴۸)، و ذکره ایضاً محب الدین الخطیب فی حاشیه العواصم من القواصم (ص ۱۶۸)، ناقل عن الحافظ البیهقی و الحافظ ابن عساکر، و نقله العلامه آلوسی فی روح المعانی (۶/۱۹۵)، عن ابی نعیم قلت ذکر الحافظ ابن عساکر فی التاریخ الکبیر و قال رواه البیهقی من طرق المتعدده فی بعضها زیاده و فی بعضها نقصان و المعنی واحد. (التاریخ الکبیر طبع روضه الشام ۴/۱۶۶).