تأثيرگذاري عقائد ايران قديم
در واقع عقیده ظریف و نازک امامت که حدود و مسافتش، خاندانها و خانوادههای بزرگ را به حدود تقدس و الوهیت میرساند کپی عقائد ایران قدیم است. در ایران قدیم، سیادت، قیادت و حکومت دینی در دست قبیله «میدیا» بود. سپس این رهبری زمانی به دست قبیله «المغان» افتاد که مذهب زردشت غلبه یافت و در ایران نفوذ پیدا کرد. نزد ایرانیان داعیان مذهب، از ذات بالایی برخوردار بودند که به آن کهنوت (PجIESسLشCLASS) گفته میشد. بر این باور بودند که آنان، ظل الهی بر روی زمین هستند و منظور از خلقت تمام مردم، خدمت به این خدایان بود. حکمران میبایست فردی از همین قبیله باشد. برای اینکه خدا در آنها حلول کرده به شکل جسم در آمده است و رهبری و تنظیم آتشکده فقط حق همین قبیله است [۹۸].
آقای دوزی (DOZش) مینویسند:
«اهل ایران پادشاه وقت را با خدا برابر میدانستند و اهل خاندان پادشاه را نیز به همین دید نگاه میکردند. آنان میگفتند که اطاعت از امام, فرض است و اطاعتش عیناً اطاعت از خداست» [۹۹].
انحصار دینی، روحانی و سیاسی یک خاندان تا این حد، پیروان مذاهب قدیم را (که در آنها نهضتهای اصلاح طلب نیز بپا خاست) مبتلا به بدترین نوع غلامیت فکری کرد. بجای خداپرستی گرفتار دام انسان پرستی و خاندان پرستی شدند.در نتیجه، صلاحیتها و قابلیتهای فکری انسانها، قوت تمییز و تشخیص و آزادی نقد و فکر (که سرچشمه انقلابها و اصلاحات فکری، علمی و اخلاقی است) شکار جمود و تعطل گشت.
بسا اوقات، به همین وسیله، توانائیهای انسانی و اسباب کسب معشیت به طرز فجیعی به استثمار کشیده شده است. در قرون وسطی، نوبت به اینجا رسید که پروانه مغفرت (تذاکر الغفران) و سند جواز ورود به بهشت هم فروخته میشد [۱۰۰]و به سبب عقیدت و ارادت کورکورانه بین علم و کلیسا، کشکمش و جنگ و خونریزی رخ داد [۱۰۱]. این وضعیت، اروپا را به پذیرش نظریه جدایی دین از سیاست و بالاخره به الحاد رسانید. قطع نظر از حکومت لادینی (سکولر) این نظریه در بسیاری از ممالک اسلامی هم (بطور علاج و راه چاره) اتخاذ میشود؛ چیزی که در این کشورها نه نیازی به آن بود و نه جوازی داشت. از این سبب بین حکومتها و احزاب دینی و مردم ساده دل و دین دوستی که تنفیذ احکام اسلامی را در کشور میخواهند تنش ایجاد میشود و نیروها، منابع و وسائل این کشورها، بیجا و بجای استفاده در برابر دشمنان پر قدرت اصلی، در درگیریهای داخلی با یکدیگر از بین میروند.
نتائج پذیرش بیچون و چرای اقتدار مطلق، که از امامتٍ موازی با نبوت پدید میآید و وضع احکام شریعت، منسوخ ساختن احکام ثابت شده از نصوص قطیعه، از اختیاراتش است تا به این حد به دنیا نمایان گشت که این اقتدار، هر رکن دینی و هر حکم شرعی و فرضیه اسلامی را که بخواهد بخاطر مصالح حزبی و سیاسی، بنا به اجتهاد امام مجتهد که مأمور من الله و معصوم است میتواند از بین ببرد.
تازه ترین مثال برای این، پیغام خمینی به خامنهای است که روزنامه «کیهان لندن» در شماره ۱۸۲، تاریخ ۲۳ جمادی الاولی سال ۱۴۰۸ هـ خود، در تیتر خود نوشته است:
«حکومت میتواند مساجد را تعطیل یا منهدم کند و حکومت بر نماز و روزه مقدم است».
در این پیغام نوشته شده است:
«حکومت، مستقیماً شاخهای از ولایت رسول الله و از اوّلین و بنیادی ترین احکام دین است. بر تمام احکام فروعی ترجیح دارد؛ تا جایی که بر نماز، روزه و حج نیز مقدم است. رهبر حکومت به وقت ضرورت اجازه دارد مساجد را تعطیل نماید و برای او این هم رواست که بطور کلی مسجدی را منهدم سازد و آن دسته از احکام اسلامی را که در حال حاظر، مخالف با مفاد اسلام باشند میتواند بر دارد و خواه در عبادت یا در چیزی دیگر باشد. طبق مقتضای مفاد مملکت اسلامی، حکومت میتواند حج را که یکی از مهمترین فریضه از فرائض اسلام میباشد بر دارد. چرا که این حکومت بجای خود، ولایت آزاد الهی است» [۱۰۲].
و بدیهی است که این عمل یعنی: تصرف آزادانه در احکام شریعت، منسوخ یا از بین بردن حکم منصوص شرعی آن هم به اجتهاد یک فرد یا بنابر مصالح سیاسی، خطری جدِی برای دین (دینی که برای همیشه باید بماند و برای همیشه آمده است) میباشد. دخالت آزادانه در دین میتواند به کناره گیری مسلمین و کشورهای اسلامی از اسلام و به بدبختی آنان (ارتداد عملی، اجتماعی) منجر شود. اطاعت کورکورانه از این نوع حکومت میتواند کل دین را بیتأثیر و نیست و نابود گرداند و دچار بحرانهایی بسازد که رهایی از آنها دشوار باشد. نمونه با ارزش جنگ بیهدف و طولانی بین ایران و عراق و ممالک حاشیه نشین خلیج است که به هر دو طرف ضررهای زیادی رسانیده است. آنها را به ساحل تباهی و نابودی رسانید. بنابر متحمل شدن خسارات و تلفات شدید یک طرف درگیر و به سبب مواجه شدن کشور با انواع مشکلات و نیز بدلیل خطر بروز تشنجات و ناملایمات داخلی و بالاخره با مداخلت برخی از کشورهای پر قدرت، در ماه اوت ۱۹۸۸ م این جنگ پایان یافت.
این امامت مطلقه که اطاعت و تقلید کورکورانه را میطلبد نقش حاکم استبدادی (حکمران مستبد) را بازی میکندکه به سبب آن، فساد روی زمین رواج مییابد و نسل انسانی، زراعت، تجارت، امن و امان همگی با خطر مواجه میشوند. در زمانهای پیشین نیز در دور حکومتهای افسار گسیخته، چنین تجربه هایی شده است و وقتی با این نوع استبداد و تقدس, رنگ دینی هم آمیزش شود و عقیده معصومیت به آن راه یابد؛ مأمور من الله و قائم مقام نبی قلمداد شود؛آنگاه چپاولگریش از کجا تا کجا خواهد رسید و ممکن است برای تمام کشور، تمام ملت و یا حداقل برای یک فرقه، به منزله خودکشی و خود سوزی اجتماعی باشد که آن وقت, رهایی از آن، کار آسانی نخواهد بود. علاوه بر این (در نتیجه این اعتقاد تقدس و عظمت) جماعتهایی از آدمهای بیفکر و انسانهای بیعمل، بیکار، بیهوده و کاهل تشکیل میشود که با بازی با ثروت و منابع ملی، آنها را به باد میدهند و سرمایههای کشور که نتیجه محنتها و زحمتهای بیدریغ و محصول عرقهای غلیظ ملت است صرف خوشگذرانیهای این طبقه شده, ضایع میشود. بیکاری زیاد میشود. در طبقات دینی و علمی، کهنوتی و پاپی یا در لباس امام معصوم و مطاع، نظام بیرحمانه انحصار طلبی قرون وسطی به وجود میآید. از نتایج و فوائد کار و تلاش، اشتغال و شایستگی فقط چند خاندان بهره میبرند و حقوق مردم پایمال میشود. طبقه ای به ظهور میرسدکه جهت امرار معاش خود و برای تربیت و پرورش فرزندان خود، اندک حرکتی حتی حرکت دادن انگشت را هم لازم و ضروری نمیدانند و بدون ریختن یک قطره عرق از خود، با ثروت حاصله از زحمات طبقه کارگر به عیش و نوش میپردازند.
الله تعالی راست گفته است:
﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَيَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۗ﴾[التوبة: ۳۴].
ترجمه: ای مومنان! بسیاری از علماء و مشایخ (اهل کتاب) مال مردم را به ناحق میخورند و از راه خدا باز میدارند.
این واقعیت، در این زمان کاملا آشکار شده است. شیعه ایران و دیگر هم صداهایشان، «لباس تقدسی» را که در حیات آیت الله الخمینی به او پوشانیدند و در تقدیس و تعظیمش، جوش و خروشی را که به نمایش گذاشتند بیرون از حدود مقررکرده شریعت است و مخالف با مزاج دین توحیدی که با این وضاحت اعلام میکند میباشد:
﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤۡتِيَهُ ٱللَّهُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحُكۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادٗا لِّي مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِن كُونُواْ رَبَّٰنِيِّۧنَ بِمَا كُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡكِتَٰبَ وَبِمَا كُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩ وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡكُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠﴾[آل عمران: ۷۹-۸۰].
ترجمه: «براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید) مردمى الهى باشید، آنگونه که کتاب خدا را مىآموختید و درس مىخواندید! و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت مىکند؟!»
روزنامهها و آژانسهای خبری بین المللی گزارش دادند که هنگامی که خمینی در سوم ژوئن ۱۹۸۹ م در شهر تهران وفات یافت نیروهای امنیتی برای انتقال نعش وی, به بهشت زهرا آمبولانسی را تدارک دیدند. مردم به نعش هجوم آوردند. با این وضعیت، انتقال میت به وسیله آمبولانس ناممکن شد. لذا لاش را به وسیله چرخبال به مقبره رسانیدند. جوش و خروش مذهبی مردم در قبرستان، آنچنان بود که مجمع صدها هزار نفری یکدفعه به طرف لاش هجوم آورده کفن را به تکههای متبرک تبدیل کرد طوری که میت لخت و برهنه شد. مردم به اعلام ها، هشدارها، تیر اندازیها توجهی نکردند. لاش برهنه به پایین افتاد. مسئولین نظام مجبور شدند کار تدفین را به وقتی دیگر ملتوی کنند و بالاخره بعد از ساعتها تأخیر توانستند دفنش کنند.
خبر تازه این است که حکومت ایران قصد دارد مقبره ای برای او بسازد که از تمام آثار یادگاری دنیا برتر و بالاتر باشد. نقشه اش، نقشه کعبه مشرفه و مشهد امام علی رضا خواهد بود. مسلم است که میلیونها میلیون هزینه در برخواهد داشت. گفته میشود مانند تاج محل آگره، زیباترین عمارت جهان خواهد شد.
این همه، مظهر اعتقادی است که تقدس الوهیت را به امامت داده است و خلعتی از معصومیت و عظمت که برای انسان روا نباشد به امامت پوشانیده است و او را از مرتبه بشریت و عبدیت گذرانده و به منزل و مقام «ما فوق البشر» همانجایی که تعلیمات رسول الله جبرای همیشه آن را از بین برده بود رسانیده است.
از صحیح ترین روایات، احادیث و سیرت مطهره رسول الله جبه ثبوت رسیده که هیچ نوع امتیازی را برای ذات خود نمیپسندیدند و نه این را که مردم در مدح و تعریفشان آن چنانکه امتهای گذشته در حق انبیای خود روا میداشتند غلو کنند و وجودشان را بلندتر از مرتبه عبدیت و رسالت بدانند.
حضرت انس سمیفرماید:
«برای ما هیچ چیز محبوبتر از ذات گرامی رسول الله جنبود؛ امِا باز هم ما برای ایشان بلند نمیشدیم. برای اینکه میدانستیم که ایشان دوست ندارند» [۱۰۳].
«شخصی، ایشان را با کلمه «یا خیر البریه» (افضل ترین فرد در مخلوقات) مورد خطاب قرار دارد. ایشان فرمودند: این رتبه و مقام از آنِ حضرت ابراهیم u است» [۱۰۴].
از حضرت عمر بن خطاب سروایت است که رسول الله جفرمودند:
«لا تطروني كما اطرت النصاري عيسي بن مريم فانما أنا عبد فقولوا عبدالله و رسوله» [۱۰۵].
«در تعریف من، آن چنانکه نصاری در مدیحه سرائی حضرت عیسی بن مریم مبالغه کردند کلمات مبالغه آمیز بکار نبرید. من بنده ای بیش نیستم. پس اینطور بگویید: بنده الله و پیغمبرش».
رسول الله ج، برای پیشگیری امت از ابتلاء به غلو و مبالغه ای که امتهای پیشین گرفتارش شده بودند حتی المقدور سعی خود را کردند. امتهای پیشین در تعظیم و تقدیس انبیای کرام و پیشوایان دینی، پا را فراتر از مرز اعتدال میگذاشتند و عیناً همین رفتار را با کسانی که به نظر خودشان، ممتاز در خیر و صلاح، یکتا در علم و فضل و مشغول به دعوت الی الله و جهاد فی سبیل الله بودند میکردند. رسول الله جدر اواخر حیات خویش فرموده بود:
«قاتل الله اليهود و النصاري اتخذوا من قبور انبيائهم مساجد» [۱۰۶].
خدا هلاک بگرداند یهود و نصاری را که مقبرههای انبیای خود را عبادتگاه ساختند.
از حضرت عایشه و ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت است که رسول الله جدر آخرین ساعات حیات پر برکت خویش چادری بر چهره مبارک خود انداخته بودند اما وقتی احساس تنگی نفس کردند آن را بردا شته در همان حال فرمودند:
«لعنه الله علي اليهود و النصاري اتخذوا من قبور انبيائهم مساجد (يحذّرما صنعوا)» [۱۰۷].
لعنت خدا بر یهود و نصاری که قبرهای پیغمبران خود را عبادتگاه درست کردند.
(منظور ایشان باز داشتن مسلمین از چیزهایی که امتهای گذشته به آن مبتلا شده بودند بود).
از رسول الله جبه ثبوت رسیده که از نوحه خوانی و سینه زنی بر مردگان جلوگیری میکردند. [۱۰۸]این عمل ایشان، فقط جهت تربیت مسلمین بود تا که بر عقیده توحید ثابت قدم بمانند و عبادت فقط از آن خدای واحد باشد؛ عمل، قول و حال, سرشار از این عقیده باشد. زمانی که ایشان جوفات یافتند اثرات تعلیمات، نحوه تربیت و تعامل ایشان بیشتر آشکار شد. رسول الله ج، برای صحابه کرام افضل و محبوبتر از تمام جهانیان بود. محبت ایشان جدر اعماق دل و جانشان، ریشه دوانیده بود. از جان، مال و فرزندان خود، رسول الله جرا بیشتر دوست داشتند؛ اما هنگام وفاتشان، هیچکس غلو را آنچنان که مقام تقدیس به تعظیم و محبت بدهد به نمایش نگذاشت؛ از صحابه کرام بشمول حضرت علی ابن ابیطالب و دو فرزند ایشان حضرات حسنین (رضی الله عنهم) نیز این امر به ثبوت نرسیده است. این همه احتیاط در طرز عمل، فقط به این خاطر بود که افراد آن عصر مبارک، عقیده توحیدشان پخته و راسخ بود.
برعکس این، شیعیان ایران که رشد فکریشان بر عقیده امامت و معصومیت بوده و در تعظیم رهنمایان خود تا سر حد تقدیس پیش رفتهاند اینها همه نتیجه عقیده امامت، غلو و افراط گریهای ایران است که از عقائد جاهلی زردشتی فارس قدیم به ارث برده است.
«اللهم ارنا الحق حقا وارزقنا اتباعه و ارنا الباطل باطلا و ارزقنا اجتنابه».
«وصلی الله تعالی علی خير خلقه محمد وعلی آله وصحبه وأهل بيته وسلم».
«ترجمه این کتاب در ۱۲ رمضان سال ۱۴۲۱ هـ ق به فضل و کرم خدا به پایان رسید».
«لله الحمد أولا وآخرا»
[۹۸] تاریخ الدیانه الزردشتیه و نیز کتابهایی در موضوع تاریخ مذاهب ایران قدیم. [۹۹] منقول از فجر الاسلام ص: ۲۷۷ [۱۰۰] گفته میشود در جنگ ایران و عراق، امام خمینی هم به کسانی که به جبهه جنگ میرفتند چنین پروانه ای دادهاند. [۱۰۱] جهت آگاهی بیشتر مطالعه کتاب مشهور ((جنگ مذهب و علوم تجربی)) از دراپر آمریکایی مفید خواهد بود. CONFLICسBEسWEEN KELIGION AND SCIENCE. BشDجAPPEج [۱۰۲] روزنامه کیهان، شماره: ۱۸۲، تاریخ ۲۳ جمادی الاولی ۱۴۰۸ هـ [۱۰۳] ترمذی، باب ما جا فی کراهیه قیام الرجل للرجل، مسند امام احمد بن حنبل ۳/۱۳۲ [۱۰۴] صحیح مسلم، کتاب الفضائل، باب من فضل ابراهیم الخلیل ج [۱۰۵] صحیح بخاری، کتاب الانبیا [۱۰۶] صحیح بخاری، باب دفن النبی جو وفاته. [۱۰۷] صحیح بخاری، باب مرض النبی جو وفاته. [۱۰۸] در کتاب الجنائز سنن ابن ماجه أمده: النیاحه من امر الجاهلیه: نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.