بررسی اجمالی از دلائل شيعه در مورد امامت بلافصل
دلایل شیعه برای اثبات امامت بلافصل علی سرا در آینده نقل خواهیم کرد. هر خواننده بیطرفی پس از مطالعه آنها، به آسانی میتواند نتایج ذیل را اخذ نماید:
۱- از تمام آیاتی که شیعه در این باره از قرآن کریم استدلال میکند یک آیه هم این معنی را ثابت نمیکند. روش مؤلفین شیعه این است که آیهای از قرآن مجید را میگیرند که در آن نه نامی از امامت است و نه نشانی از علی س. پس از آن، روایتی از خود نقل میکنند روایتی که در هیچ یک از کتب معتبر حدیث وجود ندارد. یا در کتب خودشان مذکور است یا روایت کرده راویان خودشان میباشد. پس از نقل روایت، ادعا میکنند که ببینید از این آیه، این عقیده به اثبات رسید. چنانچه در هیچ یک از آیاتی که آنان برای مسئله امامت بلافصل علی سپیش کردهاند این مسئله مذکور نیست، و نه از سیاق و سباق آن آیه، اشارهای به این طرف شده است. آری، پس از نقل آن آیه، با ذکر روایات مزعومه و خود ساخته خود، میکوشند تا حرف خود را به قرآن نسبت بدهند.
۲- روش استدلال شیعه از احادیث به دو صورت است:
الف– از احادیثی استدلال میکنند که در کتب متداول و معتبر حدیث وجود ندارد؛ بلکه یا در کتب مصنفین شیعه یافت میشود یا اگر راوی سنی آن را نقل کرده باشد با استناد به راویان شیعه نقل کرده است. بدیهی است که استدلال شیعه از روایات بیاعتبار یکطرفه چگونه ممکن است که درست باشد؟
ب– و یا از احادیثی استدلال میکنند که در کتب متداول حدیث وجود دارد و به اعتبار سند، نیز در درجه صحیح یا حسن قرار دارد.اما اینها احادیثی هستند که در آنها فضائل و مناقب علی س، بیان شده است. و شیعه از این احادیث صحیح فضائل و مناقب به این گونه استدلال میکند که وقتی به طور یقین علی سدارای چنین فضائلی هستند پس بطور حتم ایشان مستحق امامت بلافصل میباشند. اما این روش استدلال شیعه، چیزی جز مغالطه سطحی نیست. چرا که تا جایی که مربوط به فضائل و مناقب بیشمار حضرت علی سمیشود – خوارج را بگذار که منکرش باشند – خوشه چینی از اهل سنت و جماعت این فضائل علی سرا انکار نمیکند بلکه این فضائل را با دل و جان میپذیرند،و به نشر و تبلیغ آن میپردازند، آنها را میخوانند و به دیگران تدریس میکنند و به نسلهای آینده میرسانند. بنابراین هیچ اختلافی در ثبوت فضائل برای علی سوجود ندارد. اهل سنت از گروه شیعه در مورد فضائل سیدنا حضرت علی سدلیل نمیطلبد بلکه ذخیره صحیح و مستند فضائل را که اهل سنت در مقابله با خوارج جمع کرده شیعه از آنها بطور کلی تهی دامن است.
بلکه فراتر از آن، اهل سنت منکر امامت به وقت خود علی سهم نیستند. آنها با جان و دل قبول دارند که علی سشخصیت والا صفات، مزین به تمام فضائلی هستند که در احادیث صحیح بیان شده است و اینکه علی ساز ابتدا اهلیت و صلاحیت برای این امامت داشتند که بالاخره مجبور شدند مسئولیت آن را بطور خلیفه راشد چهارم به دوش بگیرند. این چیز دیگر است که در ابتداء، کسانی بودند که نسبت به ایشان، از اهلیت و صلاحیت بیشتری برخوردار بودند. و به همین خاطر عملاً آنان جلوتر از علی سخلیفه شدند. اهل سنت بر این باور است که علی س، زمانی که در حیات طیبه حضرت رسول اکرم جخدمات بزرگ دینی انجام میدادند اهلیت و صلاحیت برای این امامت داشتند و آن هنگام هم که وقتی ایشان در دوران خلافت ابوبکر صدیق س، و عمر فاروق سو عثمان سبا آنان بیعت کردند، از علم، فضل، کرم و شجاعت خویش، امت را مستفیض میگردانیدند.
به همین خاطر باید این مطلب به شدت در اذهان جا بیافتد که اهل سنت نه منکر فضائل علی سهستند و نه منکر صلاحیت ایشان برای امامت و قیادت. آری، اهل سنت عقیده بیبنیاد و بیاساس امامت بلافصل علی سرا غلط و نادرست میداند. عقیده ای بیاساس که شیعه قائل به آن است. چرا که عقیده امامت بلافصل علی سنه تنها بیاساس است بلکه بر خلاف واقع میباشد. شیعه در تأیید موقف خود، احادیث معتبری را که پیش میکند در آنها یا ذکر فضائل و مناقب حضرت علی ساست یا ذکر اهلیت و لیاقت ایشان؛ اما در هیچ یک از آن احادیث، نام و نشانی از امامت بلافصل نیست.
پس از بررسی کوتاه در دلایل شیعه، اینک دلایلی را متذکر میشویم که شیعه از آنها بر امامت بلافصل استدلال جسته است.