فصل پنجم: تبرک
تبرّکَ، یتبرّکُ، تبرکاً: از «برکه» مشتق شده است.
ابو منصور در «تهذیب اللغه» (۱۰/۲۳۱) میگوید: «و برکت در اصل به معنی فزونی یافتن و نمو میباشد».
بنابراین برکت، نمو و فزونی یافتن چیزی است که تبرک کننده به وسیلهی تبرکی که جسته در صدد آن است. و این رشد و نمو و فزونی یافتن در مکانها صورت میپذیرد، یا در ذات اشخاص و یا در صفات آنها.
آنچه تا کنون گفته شد مقتضای کاربرد لغوی این واژه بود و در مورد معنی آن به عنوان یک اصطلاح شرعی بعداً به تفصیل صبحت خواهیم کرد.
معانی لغوی تبرک در قرآن نیز یافت میشوند که عبارت بودند از؛
۱- نمو و فزونی یافتن مکانها.
۲- نمو و فزونی یافتن ذات اشخاص.
۳- نمو و فزونی یافتن صفات اشخاص.
به عنوان شاهد مثال اولی در قرآن میتوان به آیات زیر اشاره کرد: ﴿ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا ﴾[فصلت: ۱۰].
«او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید».
﴿ وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِينَ كَانُواْ يُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَاۖ ﴾[الأعراف: ۱۳۷].
«و مشرقها و مغربهاى پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم».
و آیهی: ﴿ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ ﴾[الأعراف: ۹۶].
«برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم».
و بالاخره آیهی: ﴿ وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِي مُنزَلٗا مُّبَارَكٗا ﴾[المؤمنون: ۲۹].
«و بگو: پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربرکت فرود آر».
و شاهد مثال استعمال معنی دوم این واژه در قرآن آیات زیر هستند:
﴿ وَبَٰرَكۡنَا عَلَيۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِينٞ١١٣ ﴾[الصافات: ۱۱۳]. «ما به او (إبراهیم) و اسحاق برکت دادیم؛ و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند».
و فرمودهی خداوند در داستان نوح: ﴿ قِيلَ يَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَكَٰتٍ عَلَيۡكَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَكَۚ ﴾[هود: ۴۸].
«(به نوح) گفته شد: اى نوح! با سلامت و برکاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى که با تواند، فرود آى».
و شاهد مثال استعمال سوم: ﴿ فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ تَحِيَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَكَةٗ طَيِّبَةٗۚ ﴾[النور: ۶۱]. «بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خداوند، سلامى پربرکت و پاکیزه!».
و آیهی: ﴿ وَهَٰذَا ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُۚ أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ٥٠ ﴾[الأنبیاء: ۵۰].
«و این (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کردیم؛ آیا شما آن را انکار مىکنید؟».
با تدبر در کتاب خدا پی میبریم که برکت تنها از جانب خدا بوده و تنها از او طلب میشود و اوست که آن را به هرکس و هر جا که بخواهد، گسیل میدارد. و لذا میفرماید: ﴿ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ﴾[الأعراف: ۵۴].
«آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت است خداوندى که پروردگار جهانیان است».
و نیز میفرماید: ﴿ تَبَارَكَ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ ﴾[الفرقان: ۱].
«پر برکت است کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهنده جهانیان باشد».
و باز میفرماید: ﴿ تَبَارَكَ ٱلَّذِي جَعَلَ فِي ٱلسَّمَآءِ بُرُوجٗا ﴾[الفرقان: ۶۱].
«جاودان و پربرکت است آن (خدایى) که در آسمان منزلگاههائى قرار داد».
و در جایی دیگر ﴿ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِينَ ﴾[المؤمنون: ۱۴].
«پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است».
و همچنین: ﴿ تَبَٰرَكَ ٱسۡمُ رَبِّكَ ذِي ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ٧٨ ﴾[الرحمن: ۷۸].
«پربرکت و زوالناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو».
و آیات مشتمل بر این لفظ [تبارک] فراوانند، که در هر جای قرآن ذکر شده، به خداوند نسبت داده شده است. این صیغه بزرگترین انواع معنی برکت و مفیدترین آن را و همچنین از نظر دامنهی شمول و تاثیر آن، عامّترین معنی برکت را میرساند. بنابراین برکت از آن اوست و خبر داده که آن را به اصنافی از مخلوقات عطا میکند.
از جملهی گروههایی از مخلوقات که برکت به آنان عطا میشود عبارتند از:
۱- انبیاء و رسولان: همچنانکه خداوند میفرماید: ﴿ وَبَٰرَكۡنَا عَلَيۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ ﴾[الصافات: ۱۱۳]. «ما به او (إبراهیم) و اسحاق برکت دادیم».
و در مورد ابراهیم و اهل بیت وی فرموده: ﴿ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَكَٰتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِۚ ﴾[هود: ۷۳]. «این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است».
و در مورد نوح÷: ﴿ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَكَٰتٍ عَلَيۡكَ ﴾[هود: ۴۸].
«(به نوح) گفته شد: اى نوح! با سلامت و برکاتى از ناحیه ما فرود آى».
و عیسی÷میفرماید: ﴿ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ ﴾[مریم: ۳۱].
«و مرا -هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده».
۲- برکت انداختن در مکانهای عبادت مثل «مسجد الاقصی» و «مسجد الحرام»: خداوند میفرماید: ﴿ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَيۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِي بَٰرَكۡنَا حَوۡلَهُۥ ﴾[الإسراء: ۱]. «پاک و منزه است خدایى که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى -که گرداگردش را پربرکت ساختهایم- برد».
و در جایی دیگر فرموده: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَيۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكٗا ﴾[آلعمران: ۹۶]. «نخستین خانهاى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است، که پر برکت است».
۳- خداوند فرموده ذکر [و یادآوری] که نازل کردهایم، مبارک است: ﴿ وَهَٰذَا ذِكۡرٞ مُّبَارَكٌ أَنزَلۡنَٰهُۚ أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ٥٠ ﴾[الأنبیاء: ۵۰]. «و این (قرآن) ذکر مبارکى است که (بر شما) نازل کردیم؛ آیا شما آن را انکار مىکنید؟».
و این ذکر همان قرآن عظیم میباشد.
همچنانکه فرموده: ﴿ وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ ﴾[الأنعام: ۹۲].
«و این کتابى است که ما آن را نازل کردیم؛ کتابى است پربرکت».
و نیز فرموده: ﴿ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢٩ ﴾[ص: ۲۹].
«این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند».
بنابراین قرآن حکیم ذکر مبارکی بوده و تدبر در آیات آن عمل مبارکی است، و از جمله این تدبرها میتوان به علوم قرآنی اشاره کرد، و سنت نیز مبین مجملات قرآن بوده و لذا مبارک میباشد، و اتباع قرآن و سنت نیز مبارک خواهد شد، و همچنین علومی که از تدبر در آیات و فهم روایات سرچشمه میگیرند علوم مبارکی هستند.
سه صنف فوقالذکر دارای برکت خاص هستند که قرآن کریم آن را بیان کرده است، و علاوه بر آن برکتی به صورت عام نیز وجود دارد که آن نیز خود چند نوع است:
۱- باران مبارک است از آن جهت که باعث افزایش و نمو کشتزارها و به تبع آن معیشت مردم میشود، خداوند در این باره میفرماید: ﴿ وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَكٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِيدِ٩ ﴾[ق: ۹]. «و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانههایى را که درو مىکند رویاندیم».
۲- خداوند در زمین برکت قرار داده، همچنانکه میفرماید: ﴿ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا ﴾[فصلت: ۱۰]. «او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید».
و نیز میفرماید: ﴿ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَاۖ ﴾[الأعراف: ۱۳۷].
«و مشرقها و مغربهاى پر برکت زمین».
۳- خداوند متعال برکت انداخته در آنچه که از آسمان [فرود] آید و آنچه از زمین خارچ شود، همچنانکه فرمود: ﴿ وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ ﴾[الأعراف: ۹۶]. «و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم».
این انواع و اَشباه آن دارای برکت عامی هستند که وسیلهی حصول خیر و نفع و رشد و نمو و افزایش هستند.
ظاهراً برکت خاص موجود در ذات اشخاص - و نه برکت در صفات و یا امکنه - قابل سرایت به دیگری را دارد یعنی میتوان از آن تبرک حاصل کرد زیرا برکتی دائمی و ملازم ذات است.
ولی برکت خاص مکانهای عبادت مثل مسجدالحرام و مسجد نبوی را نمیتوان از اجزای آن گرفت و لذا برای حصول برکت نمیتوان ستونهای مساجد و دیوارهایش را - به اجماع مسلمانان – مسح کرد. بنابراین پی میبریم که مراد از برکت موجود در آن حصول خیر و برکت برای کسی است که در آن مساجد عبادت میکند، و لذا میبینیم که اقامهی یک نماز در مسجدالحرام برابر اقامهی صدهزار نماز در مساجد دیگر، و اقامهی یک نماز در مسجد نبوی برابر اقامه هزار نماز در مساجد دیگر است.
و این برکت بسان برکت موجود در صفات اشخاص مثل پیامبران است که عبارت است از برکت حاصل از اتباع آنها در عمل، و لذا شخصی که از راه و روش آنها پیروی کرده و به هدایت آنان در آید به سبب اتباعش به نمو و فزونی در ثواب نایل میشود. آنچه گفته شد توضیح برکت خاص موجود در بین خلایق بود که در یک نگاه کلی دو قسم بود:
۱- قابل سرایت و تعدی به دیگران: که عبارت است از برکت موجود در ذات اشخاص مثل برکت موجود در ذات انبیاء، به این معنی که میتوان از ذات آنان تبرک جست.
۲- برکت غیر قابل سرایت و تعدی: که عبارت است از برکت موجود در مکانها (مثل مسجد الحرام و ....) و برکت موجود در صفات اشخاص، به این معنی که برکت از مساجد و اوصاف انبیاء جز با عبادت در مساجد و تبعیت از انبیاء حاصل نمیشود.
برکت عام، بر خلاف برکت خاص، همیشگی و سرشتی نیست، به این معنی که یک چیز در وقتی مشخص مبارک، ولی در وقتی دیگر، و یا در یک نوع دیگر از همان جنس مبارک نیست، مثلاً بدیهی است که هر چه از آسمان نازل میشود و یا از زمین سر بر میآورد همیشه با برکت نیست، بلکه قرار دادن برکت در آنها توسط خداوند به امور دیگری بستگی دارد که اگر آن امور [و شرایط] فراهم باشد خداوند برکت را در آن قرار داده، و اگر آن امور [و شرایط] منتفی باشد برکت از آن گرفته میشود، بنابراین چنین برکتی از حیث ظرفی که در آن قرار میگیرد عام، و از حیث تخصیصش به اوقاتی خاص، خاص بوده و ملازم همیشگی نیست.
با روشن شدن این مطلب میتوان گفت: برکت ذکر شده در قرآن و سنت دو قسم است:
اول: برکت در ذات: و اثر آن چنین است که هر چیزی با آن ذات مبارک ارتباط پیدا کردن مبارک میشود، این نوع از برکت مختص انبیاء و رسولان بوده و هیچکس دیگر غیر از آنان از این برکت برخوردار نیست، حتی بزرگان اصحاب رسول ج، مانند ابوبکر، عمر، عثمان و علی نیز چنین برکتی ندارند. و اثر برکت پیامبران تنها به کسانی میرسد که به دعوت عمومی آنان لبیک گفتهاند، و به آنان اقتدا و به اوامرشان التزام و از نواهیشان اجتناب نمودهاند، به همین دلیل میبینیم که صحابهی گرامی نهنگامی که در غزوهی اُحد از دستور آن حضرت جسرپیچی کردند برکت وجود آنحضرت سودی به آنان نرساند.
و این نوع از سرایت و انتقال برکت به دیگران بعد از وفات حضرت محمد جمنقطع گردید، مگر جزئی از اجزای ذات آن حضرت که بعد از وفاتشان [در نزد کسی] باقی مانده باشد که یقین به باقی ماندن چنین جزء و اثری از ذات پاک آن حضرت جبا اتمام دوره صحابهشاز بین رفت.
دوم: برکت در اتباع و پیروی: و نیل به این برکت فراگیر بوده و هرکس را که اعمالش موافق سنت رسول اکرم جباشد، در بر میگیرد، و بنابراین در عمل هر مسلمانی برکت به اندازه اتباع و پیروی از اوامر و دوری از نواهی خداوند وجود دارد.
و در حدیثی که بخاری در صحیحش (۹/۵۶۹) روایت کرده، آمده که پیامبر جدر مورد درخت خرما فرمودند: «بعضی از درختان برکتشان مثل برکت مسلمان است».
بنابراین برکت هر مسلمانی به اندازه [درجهی] خودش بوده، و برکتش ذاتی نیست، و این مسأله به صورت یقینی معلوم بوده و صرف ادعا نیست، و بلکه برکت اشخاص، برکت در اعمالشان میباشد.
و بندگان صالح خدا که پیرو دین او هستند به همان اندازه که اقتضای برکت پیروی و اتباع در خود ایجاد کردهاند، به همان اندازه از آن برکت بهرهمند میباشند. مثلاً کسی که به سنت علم دارد، از برکت علم به سنت برخوردار است، و کسی که کتاب خدا را حفظ کرده و حدود آن را رعایت میکند، از برکت آن و برکت آثار این کار بهرهمند میشود.
و پر برکتترین صالحان کسی است که بیشتر از همه از دین اسلام پیروی کرده، بر واجبات محافظت و از محرمات پرهیز میکند، که بعضی از این محرمات افعال قلب آدمی هستند و لذا بسیاری از مردم با جوارح از محرمات پرهیز میکنند، ولی در محرمات قلوب غوطهور بوده و نسبت به آن بیمبالاتند، نصوص [شرعی] همه گویای این مطلبند؛ هر پیامبری از دو نوع برکت - برکت در ذات و برکت در صفات - بهرهمند است، و غیر آنها تنها با پیروی و علم و عمل [صحیح] متبرک میشوند، و لذا اثر برکت آنان جز با پیروی از اعمال درستشان قابل سرایت و انتقال نبوده و نمیتوان آن را از ذات و یا اعضا و جوارح آنان کسب کرد.
به همین دلیل أُسید بن حُضیر در مورد سبب مشروعیت تیمم میگوید:
«ای آل ابوبکر! همانا خداوند شما را وسیلهی برکت مردم گردانده است» [۱۱۰].
الفاظ روایتی که از بخاری و مسلم روایت شده چنین است: (ای آل ابوبکر! این اولین برکت شما نیست) و معنی این دو روایت با الفاظ متفاوت یکی بوده و بدیهی است که أُسید و غیره به ذات ابوبکر و آل ابوبکر تبرک نمیجستهاند آنچنان که این کار را با پیامبر جانجام داده و به موی پیامبر جو ... تبرک میجستند و بلکه مرادشان تبرک در عمل ایشان – ابوبکر - میباشد که عبارت بود از ایمان، تصدیق، نصرت و اتباع.
و از احادیث دیگر این باب میتوان به روایت عایشهلاشاره کرد که به هنگام ازدواج پیامبر جبا جویریه بنت الحارث گفت: «هیچ زنی را ندیدهام که بیشتر از این زن – جویریه – برای قومش برکت آور باشد» [۱۱۱].
این برکت به خاطر اعمال همسر پیامبر جبوده و نتیجهی ازدواج با حضرت جمیباشد و از آثار این برکت میتوان به آزاد شدن بسیاری از قوم آن زن اشاره کرد.
[۱۱۰] بخاری در صحیح بخاری، کتاب التفسیر. [۱۱۱] این روایت را احمد در «المسند» (۶/۲۷۷) و ابو داود در «السنن» با سند جید روایت کردهاند.