اظهار نظر چهارم:
در صفحات ۱۳ و ۱۴ مشخص شدن گروهی از مسلمانان از میان فرقههای مختلف به اسم سلفیه را ردّ میکند و میگوید: «لا إختلاف بین السلف والخلف، ولاحواجز بینهم ولا إنقسام» یعنی اختلافی میان سلف و خلف وجود ندارد و هیچ مرز و جدایی بین آنها نیست.»
و این کلام مخالف سخن پیامبرص است که فرمود: «لا تزالُ طائفةٌ من اُمَّتي علی الحقّ لا یضرُّ هم من خذلهم ولا من خالفهم» یعنی «گروهی از امت من همچنان بر حق باقی میمانند و کسانی که آنها را ترک میکند یا با آنها مخالفت میکنند ضرری به آنها نمیرسانند.»
و اینکه پیامبر فرموده «وستفرق هذه الأمة علی ثلاث وسبعین فرقة كلها في النار إلا واحدة» یعنی این امتبه ٧۳ ملت تقسیم میشود و همه آنها وارد جهنم میشوند بجز یک فرقه» و گفتند که یا رسول اللهصآن یک فرقه کدام است؟ فرمود: «هم من كان علی مثل ما أنا علیه الیوم وأصحابي» یعنی کسانی که بر دین ما و اصحاب ما هستند.
پس این دو حدیث بر وجود جدایی و تفرقه و تمایز بین سلف و پیروان آنها با غیر آنها دلالت میکند. و سلف و کسانی که بر مذهب آنها هستند پیروی از سنّت و غیر آن را از بدعتگران و فرقههای گمراه تشخیص میدهند و آنها را «اهل سنت وجماعت و پیروان سلف صالح» نامیدهاند. از آنجایی که فرقه اهل سنت و جماعت و پیروان سلف را جزء فرق مخالف میشمارند.
و دکتر این را انکار میکند و میگوید که «فرقی بین سلف و خلف وجود ندارد و هیچ مرز و جداییای بین آنها وجود ندارد».
و این انکار وی در واقع مخالفت وی با خبر پیامبرصاز وجود جدایی و تفرق در این امت میباشد و پیامبر فرموده که جز یک فرقه، هیچکدام بر حق نیستند.