اظهار نظر سی و پنجم:
نویسنده در صفحات ۱٩۶ و ۱٩٧ اصطلاحات صوفیه را که میان شریعت و حقیقت جدایی میاندازد توجیه میکند و دلیلی برای آن ندارد. الحمدلله این توجیه وی جز سخن بزرگان صوفیه مثل سهل تستری و حارث محاسبی و جنید – هر چند که با آنها فکر نمیکند ولی با آنها حشر میشود- و کرخی معروف، چیزی نیست. پس دکتر با این استدلال مثل کسی است که با تلاش بسیار آب را به آب تفسیر کند [٧]. پس آیا در اینجا حقیقتی مخالف شریعت وجود دارد که گفته شود حقیقت و شریعت، جز در اصطلاح صوفیه که شریعت برای عوام است و حقیقت برای خواص، و این الحاد آشکار است. و ای کاش که دکتر این ناشناختههای مخفی را وارد نمیکرد.
[٧] آنجا که بر قول صوفیه، به قول صوفیه استدلال میکند.