اظهار نظر دهم:
نویسنده از صفحه ۳۲ تا صفحه ۴٧ میکوشد که مخالفت بعضی از خلف را با توسعه دادن سرزمینهای اسلامی و وارد کردن نژادهای مختلف بشری در دین اسلام در حالی که فرهنگهای بیگانه دارند، توجیه کند و همچنین با توسعه دادن زمینههای زندگی معیشتی با اختلاف لباسها و ساختمانها و ظروف و کارخانجات و خوراکیها و غیر از آنچه که در کلام طولانی ذکر کرده است، توجیه کند و نویسنده در نهایت میگوید که «فلو كانت إتجاهات السلف وإجتهادهم هذه، حجة لذاتها لا تحتاج هي بدورها إلی برهان أو مستند یدَعّمها لأنها برهان نفسها، أذن لوجب أن تكون تلك القطرات المتباعدة المتناقضة كلها حقاً وصواباً، وَلوَجب المصیر ودون أي تردد إلی رأي المصوبة ولما إحتاج أولئك السف -رضوان الله علیهم- إن یلجأوا أخیراً من مشكلة هذا التناقض والإضطراب إلی منهج علمي یضبط حدود المصالح ...» «اگر تمایلات سلف و اجتهاد آنها حجت ذاتی باشد نیازی به برهان و مستندی که مبتنی بر آن باشد ندارد چونکه خودش برهان است. بنابراین باید آن نظریههای دور از هم و متناقض همگی بر حق و درست باشند و باید تحول و پیشرفت را بدون هیچگونه تردیدی نسبت به نظر به اثبات رسیده واجب کرد. وقتی که سلف (رضوان الله علیهم اجمعین) نیاز داشتند که از دست مشکل این تناقض و آشفتگی به روش علمی پناه برند، حدود و مرزهای مصالح مشخص میشود».
و ما به او جواب میدهیم:
جواب اول: سلف در مسائل عقیدتی و ایمان اختلافی نداشتند و اختلاف آنها فقط در مسائل اجتهاد فرعی بوده است و این باعث آشفتگی و تناقض نمیشود همچنانکه نویسنده میگوید و این فقط اجتهادی است که بخاطر آن ثواب میگیرند.
جواب دوم: پیامبر با این سخن خود ما را به پیروی از سلف امر کرده است که میفرماید: «علیكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدي» و در مورد فرقه نجات دهنده گفته که «هم من كان علی مثل ما أنا علیه الیوم وأصحابي» «آنها کسانی هستند که بر دین امروز من و اصحابم هستند». و خداوند متعال بر پیروان سلف ستایش کرده و از آنها و یپروانشان خشنود است و میفرماید:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾[التوبة: ۱۰۰].
و امام مالک بن انس فرموده که «آخر و عاقبت این امت اصلاح نمیشود مگر اینکه اولش را اصلاح گردانیده باشیم» پس پیروی از سلف و گرفتن سخنانشان مخصوصاً در مسائل عقیدتی واجب میباشد چونکه سخن آنها هم حجت است همچنانکه در کتابهای اصول تقریر شده است.