اظهار نظر هشتم:
سخن نویسنده در صفحه ۲۳ «إن السلفیة لا تعني إلا مرحلة زمینة قصاری ما في الأمر إنَّ الرسول صوصفها بالخیریة، كما وصف كل عصر آت من بعدُ بأنه خیر من الذي یلیه، فإن قصدت بها جماعي إسلامیة ذات منهج معین خاصّ بها، فتلك إذن أحدي البدع» یعنی «سلفیه جز یک مرحله زمانی چیزی نیست و خلاصه کلام پیامبرصاین است که آن را به نیکی توصیف کرده، همچنانکه عصرهای بعد از او و نیز آن را به خیر توصیف کردهاند. اگر منظور از آن جماعت اسلامی دارای روش معین خاصی باشد بنابراین خود نیز یکی از بدعتهاست». و ما میگوییم: این تفسیر از سلفیه که یک مرحله زمانی است و جماعت نیستند یک تفسیر به دور از ذهن و باطل میباشد آیا به یک مرحله زمانی سلفیه گفته میشود؟ تا حالا هیچکس از آدمیان این را نگفتهاند.
سلفیه به جماعتی از مؤمنین اطلاق میشود که در عصر اول اسلام میزیستند و به کتاب خدا و سنت پیامبرصو سنت مهاجرین و انصار و کسانی که از خوبی پیروی میکنند متعهد بودند و پیامبرصآنها را اینگونه توصیف کرده است «خیركم قرني ثم الذین یلونَهم ثم الذین یلونهم» «بهترین شما کسانی هستند که در این قرن من زندگی میکنند و سپس کسانی که به آنها نزدیک هستند».
بنابراین این وصف جماعت است نه وصف یک مرحله زمانی، و پیامبرصجدایی امت را بعد از آن ذکر کرده است و در مورد همه فرقهها گفته که در همه آنها در جهنم هستند بجز یک فرقه» و این فرقه را توصیف کرده به کسانی که از روش سلف تبعیت میکنند و فرموده که «آنها کسانی هستند که من و اصحابم امروز بر آن هستیم». و این دلالت میکند که در آنجا جماعت سلفی قبلی هم وجود داشته و جماعتی که در روش از آنها تبعیت کرده و از آنها متأخر بودهاند و آنجا جماعتهای مخالفی با سلفیه وجود داشته که به جهنم وعده داده شدهاند و این جز گمراهی این فرقههای مخالف با فرقه ناجی نیست.
نه اینطوری نیست همچنانکه در صفحات ۲۰ و ۲۱ میگوید: «و صاحب یکی از آراء در مسائل اجتهادی حق دارد که از درستی آنچه که او بر آن است اطمینان داشته باشد ولی حق او نیست که آنهایی را که با آرای وی مخالفت میورزند گمراه و خارج از عرصه هدایت بداند». و ما میگوئیم که این سخن مطلق نیست چونکه این در مسایل فرعی است که جایگاه اجتهاد دارد اما مسائل عقیدتی مجالی برای اجتهاد در آنها نیست. بلکه اساس آن بر توقیفی بودن استورا است. و کسی که با آن مخالفت کند بسته به نوع مخالفش کافر یا گمراه شمرده میشود و سلف صالح قدریه و خوارج و جهمیه را گمراه دانستهاند و به بعضی از آنها بخاطر مخالفشان با روش سلف حکم کفر دادهاند.