اخلاق اسلامی و آداب اجتماعی

فهرست کتاب

۱۰- اخلاق اجتماعی پیامبراسلامص

۱۰- اخلاق اجتماعی پیامبراسلامص

نمونۀ ازخلاق پیامبرصدرفصل اول ذکرگردید اکنون می‌خواهیم اخلاق اجتماعی پیامبراسلام را نیزبشناسم، زیرا اخلاق والا گهرو زیبای رسول الله در مواجه با مردم و حرمت گزاری به ایشان، نمونۀ بی‌نظیر و شنیدنی است:

چنانچه که در«شمائل ترمذی» ازحسن بن علی(ب) نقل شده که سوال کردم «هند بن ابی هاله» را (که راجع به توصیف اخلاق پیامبرصشهرت داشت) چشم دید خود را هند بن ابی هاله راجع به اخلاق اجتماعی ایشان چنین مطرح می‌کند: «پیامبرصزبان را جز به سخنان مفید و ارزشمند باز نمی‌کردند» ازسخنان بیهوده و چرندیات جداً نفرت داشتند، سخن به حد ضرورت می‌گفنتد و عبارات شان بسی رسا و در عین حال، فشرده بود.

«با یاران خویش اُنس واُلفتی خاصی داشتند وازایشان جدا نمی‌شدند» از حضوردر جمع شان لذت می‌بردند، عزلت و گریز ازجامعه خوی وعادت شان نبود؛ روحیۀ اجتماعی قوی داشتند وگنجینه ئی از اُنس و اُلفت بودند.

«بزرگوارهر قومی را گرامی می‌دانستند وآن را متولی امور قومش می‌گماشتند» انسان‌های ارجمند در چشم شان عزیزبودند وآنها را شایستۀ سرپرستی امورمردم می‌دانستند. «از یاران شان تفقد و باز جویی می‌کردند» حرمتی را که به اطرافیان داشتند، ایشان را واداشته بود که پیوسته هریک را به یاد داشته باشند؛ غیابت هر یکی، ایشان را اندوهگین می‌کرد که مبادا دچار مشکلی شده باشند؛ لذا از احوالش معلومات می‌گرفنتد و این در حق همه یکسان بود؛ چنانکه باری از احوال زنی پرسیدند که گاهی مسجد را جاروب می‌کرد و یکی دو روزی معلوم نبود؛ در جواب شان گفته شد که او درگذشته است. یاران به خاطر زحمت ندادن به ایشان، درتشییع جنازه خبرشان نکرده بودند، که این امر جناب شان را متأثر ساخت و بر سر قبر او رفته و برایش دعا کردند.

«ازآن چه در میان مردم می‌گذشت پرس وجو می‌کردند» در برابراوضاع جامعه بی‌تفاوت نبوده واحساس مسؤلیت می‌کردند.

«آن چه نیکو بود مورد تحسین و حمایت شان قرار میگرفت و از بدی اظهار نفرت نموده و تقبیح می‌کردند»

درنگاه شان ارزش و ضد ارزش‌ها یک سان نبود؛ ارزش‌ها را ارج گذاشته و تقویت می‌کردند و بنیان ضد ارزش‌ها را با مخالفت خویش متزلزل می‌ساختند.

«بهترین مردم نزد شان کسی بود که خیرش به مردم بیشترمی رسید و بزرگ‌ترین جایگاه را نزد شان کسی داشت که با مردم همدردی بهتر وازایشان حمایتی قوی ترمی نمود» گویا این که همدردی وهم یاری با مردم را، یگانه معیاری قرارداده بودند که بزرگ را از کوچک وسره را از نا سره جدا می‌کرد؛ آن چه که بیان گر اوج مردم داری ایشان است. راوی، در توصیف جوّ اخلاقی حاکم بر مجلس پیامبراسلام علاوه می‌کند:

«هیچ نشست و بر خواستی نداشتند مگر این که در آن بـه یاد خدا (أمی‌پرداختند» ذکر و یاد الهی، در همۀ عرصه‌ها و حالات زندگی شان متجلی بود.

«جای خاصی را درمیان یاران برای خود نمی‌پسندیدند و هر کجا برابرمی شد، ولو درآخر مجلس می‌نشستند و دیگران را نیز بر رعایت این ادب اجتماعی، توصیه می‌کردند» تشریفات تبعیض گونه را در میان مسلمان‌ها مخلّ با اخلاق اجتماعی شان میدانستند.

«توجه مسا ویانۀ شان درنگاه و گفتار ودیگراموربا اهل مجلس، طوری بود که هر یک ازهم نشینان را بدین مفکوره وا می‌داشت که جناب ایشان بیش ازهر کسی او را گرامی دانسته اند» طوری نبود که سخن کسی را گوش داده و از برخی دیگرغافل شوند؛حتی نگاه‌های شان هم تقسیم شده بود؛ توجه مساویانه با همه اهل مجلس را، از حقوق و کرامت انسانی شان می‌دانستند.

«فراخ دلی و اخلاق ستودۀ شان، همه گان را شامل می‌شد» باران رحمتی بود که بر سرهمه گان یک سان می‌بارید.

«درنتیجه (بمنزلۀ پدر) مهربان برای شان شده بودند و فقط این حق بود که درجات قرب شان را نزد رسول الله تعین می‌کرد؛ کما این که تقوی یگانه معیاری بود که فضیلت هریکی بدان سنجیده می‌شد»

«حلم وحیا وصبر و امانت از خصوصیات لا ینفک مجلس شان بود» همه اهل برد باری و تحمل بودند، حیا آنان را از سخنان و حرکات بی‌جا مانع می‌شد، بد گویی کسی در آن صورت نمی‌گرفت وبه آبروی کسی تاخته نمی‌شد، راز یک دیگر را فاش نمی‌کردند و بد خواه یک دیگر نبودند.

«در مجلس پیامبرصآوازها بالا نمی‌گرفت وتقوا اهل مجلس را وا می‌داشت که با هم مهربان باشند، بزرگ سالان مورد احترام وخرد سالان مورد شفقت و نوازش قرار می‌گرفتند. حاجت مند را جلو انداخته، او را بر خود ترجیح می‌دادند و با اشخاص غریب ابراز اُلفت و اُنس می‌کردند» و چنین در تربیت گاه آن معلم وَالا مقام تعلیم دیده شده بودند.

راوی درنوبتی دیگرمی گوید:

«ایشان همیشه تبسم شیرینی برلب داشتند» خوش رویی و بر خورد شیرین شان، حتی دشمنان را شیفتۀ شان می‌ساخت.

«نرم خو واهل مدارا بودند واز ترش رویی و خورده گیری نفرت داشتند؛ نه کسی را زخم زبان می‌زدند ونه به کسی تملق می‌کردند»

«در بارۀ خود سه چیز را ترک گفته بودند:

۱- خود نمایی.

۲- پر حرفی.

۳- پر داختن به امور بی‌ارزش.

و در برابرمردم نیز از سه چیزخود داری می‌ورزیدند:

أ- بد گویی کسی را نمی‌کردند؛

ب- هیچ کس را برسرننگ نمی‌آوردند.

ج- وازکسی عیب جویی نمی‌کردند».

«زبان جز به آن چه امید پاداش آن نمی‌رفت، نمی‌گشودند و چون سخن می‌گفتند هم نشینان سرها شان را به زیر می‌انداختند، تو گویی پرنده برسرشان نشسته باشد و چون سکوت می‌کردند، ایشان لب به سخن می‌گشودند؛ در حضور شان منازعه صورت نمی‌گرفت و در میان حرف یک دیگر نمی‌تاختند» و این گونه از جناب ایشان ادب آموخته بودند.

«از خندۀ یاران ایشان نیز می‌خندیدند و از تعجب ایشان، اظهار تعجب می‌کردند» و این گونه درهمۀ اموربا ایشان مشارکت نموده وخود را جدا ازایشان وبی پروا ازامورایشان نمی‌دانستند «درشت حرفی بعضی افراد تازه وارد و تهذیب نیافته را تحمّل می‌کردند» و از آن بر افروخته نمی‌شدند و اقدام به انتقام نمی‌کردند.

«اطرافیان را توصیه می‌کردند تا حاجت حاجت مندان را به ایشان برسانند» وایشان را درادای رسالت وعمل به احساس انسان دوستی شان کمک کنند [۴۷].

این بود شمۀ ازاخلاق اجتماعی پیامبراسلام صدر ارج گزاری به مقام و کرامت انسانی؛ پس چه نیکو است که کمر همت بسته و با جدیت تمام، به سوی آن قافلۀ تعالِی به حرکت درآییم «واین برخداوند دشوار نیست».

[۴۷] شمائل ترمذی/ ج/۲ ص:۲۲، باب ماجاء فی تواضع رسول الله ص.