۱۰- ضعف اخلاق دال بر ضعف ایمان
ایمان عبارت از قوه زنده وفعّالی در باطن انسان است که انسان را از انحراف و سقوط در دام رذائل و پستیها نگه میدارد و از نزدیک شدن به منکرات و ارتکاب معاصی باز میدارد و انسان را به سوی اعمال خیر وکردار نیک سوق میدهد، بنابر همین تأثیر فعال و نقش محوری ایمان در اعمال انسان است که خداوند أهر زمانی که مسلمان را به عملی امر و یا از کرداری منع میکند آن را از مقتضیات ایمان قرار داده وهمین نیروی محرک و مستقردر قلب مومن را مورد خطاب قرار داده ومی فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِي ٱلسِّلۡمِ كَآفَّةٗ﴾[البقرة:۲۰۸] ای آنانیکه ایمان آورده اید، دراسلام به طورکامل داخل شوید و یا میفرماید: (ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا بترسید) و یا در سورۀ نساء میفرماید:
(ای کسانیکه ایمان آورده اید! به میراث گرفتن زنها برای شما حلال نیست) و یا درسورۀ مائده میفرماید:
(ای کسانیکه ایمان آورده اید به پیمان و قرار دادهای خود وفا کنید) به همین سبب صرف در سورۀ مائده که یک سورۀ مدنی است سیزده بار قرآن کریم به «یا أیها الذین آمنوا»بر اهل ایمان خطاب میکند. سوال: در تمام قرآن چقدراست؟
همچنان پیامبر صدر آحادیث متعدد و با صراحت بیان مینماید که ایمان قوی و مستحکم مُوجد و مُولد اخلاق حسنه میباشد و سقوط وانحراف اخلاقی از آثار ضعف ایمان به حساب میآید طوریکه در مورد انسان بد اخلاق و کجروی که بدون هیچ گونه احساس شرم و حیا مرتکب گناه شده و به رذایل اخلاقی دست میزند، میفرماید:
«ألحَیَاءُ وَالإیمَانُ قُرَنَاءُ جَمِیعًا فَإذَا رُفِعَ أحَدُهُمَا رُفِعَ الآخَرُ» [۱۹].
یعنی: حیاء و ایمان بهم پیوسته و قریناند، وقتی یکی ازآن دو بردا شته شد دور گردید، دیگری آن نیزبرداشته میشود.
راجع به حفظ زبان میفرماید: «مَن کَانَ یُؤمِنُ بِاللهِ والیَومِ الآخِرَةِ فَلیَقُل خَیرًا أو لَیَصمُت» [۲۰].
یعنی: کسی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد پس باید سخن نیک بگوید و یا خاموش باشد.
نسبت تأکید برایمان قوی و دخالت عمیق ایمان بر اخلاق درست، مشاهده مینمایم که با استناد به مقتضیات ایمان و اعتماد برصدق و کمال آن، رسول الله صفضایل و ارزشهای اخلاقی را در اعماق نفوس امت خود غرس نموده و آن را پرورش میدهد تا بالآخره ثمرۀ طیب و میوۀ پاکیزۀ خود را آن درخت اخلاق تحویل انسانیت دهد.
با تأسف بگویم هستند کسانی که خود را نسبت به دین حنیف مینمایند، ولی تعلیمات اخلاقی، وعبادات فرضی اسلام را که اساس اخلاق و رهبری کننده به سوی خوبیها است یا کاملاً ترک میکنند ویا در نهایت تساهل وبی توجهی وبه غیر تقوا و طهارت انجام میدهند.
اما در اجتماع مسلمانها چنان خود را به نمایش میگذارند که گویا با تمام حرص و تلاش در پی اجرای احکام دینی میباشند و از هیچ نوع تظاهرهم در این مسیر دریغ نمیورزند، ولی درعین زمان گفتاروکردار شان از اخلاق اسلامی وکرامت انسانی فرسخها فاصله دارد.
پس این گونه افراد باید بدانند که خداوند أاز شه رگ انسان قریب و به همۀ اسرارنهان و اشکارانسان علم دارد.
وباید بدانند که چنین عبادت ظاهری و بیروح و جان در اسلام هیچ ارزشی نداشته وخداوند جهان آفرین چنین اعمال بیروح و منافق مآبانه را اصلا ً قبول نمیکند، بلکه چنین اشخاص را مورد تهد ید و وعید قرار داده میفرماید:
﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ ٤ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ ٥ ٱلَّذِينَ هُمۡ يُرَآءُونَ ٦ وَيَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ ٧﴾[الماعون: ۴- ۵]
یعنی: وا ویلا به حال نماز گزاران! همان کسانی که نماز خود را بدست فراموشی میسپارند. همان کسانی که ریا و خود نمایی میکنند. واز دادن کمک نا چیزخود داری میکنند و دریغ میورزند.
این گونه افراد باید بدانند که صدور حکم بر فضیلت و بزرگواری انسان، مهر تائید بر سیرت و سلوک انسان به میزانی بر میگردد که هیچگاهی به خطا نمیرود و آن میزان عبارت از ایمان صادق و اخلاق نیکو میباشد.
[۱۹] رواه الحاکم فی المستدرک. [۲۰] (صحیح البخاری).