انواع توحید اسماء و صفات [۴۱۹]
توحید گفتاری اسماء و صفات به دو بخش تقسیم میشود که هر کدام از آنها از پشتوانه آیات قرآن کریم برخوردار است:
بخش اول: صفات سلبی:
یعنی نفی هر گونه صفات نقص و عیب از مقام قدسی پروردگار متعال که مقصود اصلی از این نوع صفات مبرا دانستن خداوند از ویژگیهای نقصی است که در قرآن کریم یا سنت مبارک پیامبر جاز خداوند نفی شده است، و همچنین در بر گیرنده ستایش خداوند و اثبات تمامی صفات نیکو و پسندیده برای ایشان است. خود این صفات نیز دو گونهاند که ابن القیم الجوزیه در قطعه شعری زیبا آنها را چنین تشریح میکند:
توحيـدهم نوعـان قـولي وفــعـ
ـلي كلا نوعـيـه ذو بـرهـان
فـالأول القـولي ذو نوعــيــن أيـ
ـضا في كتاب الله مـوجودان
إحداهما سـلـب وذا نوعــان أيـ
ـضا فيه حقا فيه مـذكــوران
سلب النقائص والعيوب جميعها
عنه هـما نوعـان مـعقــولان
سلب لمتصــل ومنفـصل همـــا
نـوعتـان معروفـان أما الثاني
[۴۲۰]
توحید از نظر دانشمندان به دو نوع گفتاری (توحید اسماء و صفات) و رفتاری (توحید الوهیت) تقسیم میشود که هر کدام از آنها دارای دلیلاند. نوع نخست نیز بر اساس کتاب خدا دو قسم دارد، یکی سلب و نفی نقائص از مقام با عظمت پروردگار است که این هم به دو نوع متصل و منفصل تقسیم میگردد.
و اینک توضیح آنها:
۱- صفات سلبی متصل:
یعنی: نفی و مبرا دانستن خداوند سبحان از هر گونه صفات نقص و عیبی که با صفات کمال وارده در کتاب یا سنت در تضاد میباشند، مانند نفی صفت مرگ که با صفت حیات منافات دارد، زیرا براساس نصوص کتاب و سنت، پروردگار خالق آمر همواره زنده بوده و هرگز در معرض مرگ و نابودی قرار نخواهد گرفت:
﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ﴾[الفرقان: ۵۸]
(و (در همه امور) بر خداوندی تکیه کن که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد).
یا مانند نفی عجز و ناتوانی که با صفت قدرت ناهمخوانی دارد:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٖ٣٨﴾[ق: ۳۸]
(ما آسمانها و زمین را در شش دوره آفریدهایم و هیچ گونه درماندگی و خستگی به ما نرسیده است (و کمترین مشکلی برای ما نداشته است. پس چگونه زنده گرداندن مردگان برای ما رنجآور و مشکل خواهد بود؟).
یا مانند نفی چرت زدن و خوابیدن که با صفت گرداننگی در تضاد میباشد:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ﴾[البقرة: ۲۵۵]
(خدائی بجز الله وجود ندارد و او زنده پایدار (و جهان هستی را) نگهدار است. او را نه چرتی و نه خوابی فرا نمیگیرد).
و یا مانند نفی جهل و فراموشکاری که با دانش محیط و فراگیر پروردگار مغایرت دارد:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَخۡفَىٰ عَلَيۡهِ شَيۡءٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ٥﴾[آل عمران: ۵]
(شکی نیست که هیچچیز نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پنهان نمیماند (کوچک باشد یا بزرگ، پدیدار باشد یا پنهان، دور باشد یا نزدیک).
و همچنین مانند نفی اجبار، خواری و ابلهی که با صفات والای اختیار، عزت و حکمت در تضاد کامل میباشند.
۲- صفات سلبی منفصل:
یعنی: منزه دانستن پروردگار متعال از همتایی مخلوقات با در صفات منحصر به فردی که هیچ کس را یارای برخورداری از آنها نیست، مانند نفی شرک ورزی در زمینه ربوبیت (برخورداری از همه نیروها) ، الوهیت (انجام تمامی عبادتها برای وی) و نامهای نیکو و صفات والای خداوند که تصور شریک داشتن در این زمینهها غیر ممکن و نامعقول است:
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ٢٢ وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ﴾[سبأ: ۲۲-۲۳]
(ای پیغمبر! به مشرکان) بگو: کسانی را به فریاد بخوانید که بجز خدا (معبود خود) میپندارید (امّا بدانید آنها هرگز گرهی از کارتان نمیگشایند و سودی و زیانی به شما نمیرسانند. چرا که) آنها در آسمانها و زمین به اندازه ذرّهای مالک چیزی نیستند و در آسمانها و زمین کمترین حق مشارکت (در خلقت و مالکیت و اداره جهان) نداشته (و انباز خدا نمیباشند)، و خداوند در میانشان یاور و پشتیبانی ندارد (تا در اداره مملکت کائنات بدو نیازمند باشد). هیچ گونه شفاعتی در پیشگاه خدا سودمند واقع نمیگردد، مگر شفاعت کسی که خدا بدو اجازه (میانجیگری) دهد).
خداوند متعال در این دو آیه خود را از سه چیز: (مشارکت در فرمانروایی، همکاری مخلوقات با وی و شفاعت بدون اجازه ایشان) ، منزه دانسته است.
در باره نفی زن و فرزند و همتا نیز میفرماید:
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢ لَمۡ يَلِدۡ وَلَمۡ يُولَدۡ٣ وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾[الإخلاص: ۱-۴]
(بگو: خدا، یگانه یکتا است. خدا، سَرورِ والای برآورنده امیدها و برطرف کننده نیازمندیها است. نزاده است و زاده نشده است. و کسی همتا و همگون او نمیباشد).
[۴۱۹] اصل این تقسیم بندی از شرح دکتر محمد خلیل هراس بر قصیده نونیه ابن القیم، استخراج شده است. [۴۲۰] قصیدة نونیة / ابن القیم الجوزیة.