درجات ایمان به قدر
علما برای ایمان به قضا و قدر چهار درجه را در نظر گرفتهاند:
۱- ایمان به علم محیط و فراگیر پروردگار، بر این اساس لازم است هر مسلمانی معتقد باشد: خداوند متعال از چنان دانش وسیع و فراگیری برخوردار است که کوچکترین ذرات آسمانها و زمین از دید وی خارج نشده و تمام اسرار جهان آفرینش را میداند:
﴿ٱللَّهُ يَحۡكُمُ بَيۡنَكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فِيمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ٦٩ أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ٧٠﴾[الحج: ۶۹-۷۰]
(ای عاقل!) مگر نمیدانی خداوند قطعاً مطلع است از همه چیزهائی که در آسمان و زمین است (و چیزی از اعمال و اقوال مردم بر او مخفی نمیماند) و همه چیزها در کتابی (به نام لوح محفوظ) ثبت و ضبط است، و مسلّماً این کار برای خدا ساده و آسان است).
﴿أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ﴾[الطلاق: ۱۲]
(و آگاهی او همه چیز را فرا گرفته است).
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ﴾[الحشر: ۲۲]
(خدا کسی است که جز او پروردگار و معبودی نیست. آگاه از جهان نهان و آشکار است (و ناپیدا و پیدا در برابر دانشش یکسان است). او دارای مرحمت عامه (در این جهان، در حق همگان).
﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِۖ لَا يَعۡزُبُ عَنۡهُ مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَآ أَصۡغَرُ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرُ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ٣﴾[سبأ: ۳]
(به اندازه سنگینی ذرّهای، در تمام آسمانها و در زمین از او پنهان و نهان نمیگردد، و نه کمتر از اندازه ذرّه و نه بزرگتر از آن، چیزی نیست مگر این که در کتاب آشکاری ثبت و ضبط و نگهداری میشود).
احادیث زیادی نیز در این رابطه روایت شده که پارهای از آنها را یادآور خواهیم شد:
۱- ابو هریرهسنقل میکند:
«سئل النبی عن أولاد المشرکین؛ فقال: الله أعلم بما کانوا عاملین». [۲۷۴]
(در مورد سرنوشت فرزندان مشرکین از پیامبر خدا جسؤال شد؛ در پاسخ فرمود: خداوند داناتر است که چه کاری میکردند).
۲- علی بن ابی طالبسمیگوید:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جذَاتَ يَوْمٍ جَالِسًا وَفِى يَدِهِ عُودٌ يَنْكُتُ بِهِ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: مَا مِنْكُمْ مِنْ نَفْسٍ إِلاَّ وَقَدْ عُلِمَ مَنْزِلُهَا مِنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ. قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ: فَلِمَ نَعْمَلُ أَفَلاَ نَتَّكِلُ قَالَ: لاَ. اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ. ثُمَّ قَرَأَ:
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٩ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ١٠﴾[الليل: ۵-۱۰]. [۲۷۵]
(روزی پیامبر خدا جنشسته بود و با چوبی بر زمین خط میکشید، سرش را بلند کرد و فرمود: سرنوشت هر کدام از شما در قیامت مشخص است. حضار گفتند: پس چرا در راستای دست یافتن به بهشت تلاش کنیم؟. فرمود: باید همواره تلاش نمایید چون زمینه دست یابی بدانچه برایش در نظر گرفته شده فراهم گشته است، سپس این آیات را تلاوت فرمود:
(کسی که (در راه خدا دارائی خود را) بذل و بخشش کند، و پرهیزگاری پیشه سازد (و از آفریدگار خویش بهراسد). و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور داشته باشد. (مشکلات و موانع را برای او آسان میسازیم و در کار خیر توفیقش میدهیم و) او را آماده رفاه و آسایش مینمائیم. و امّا کسی که تنگچشمی بکند (و به بذل و بخشش دارائی در راه خدا دست نیازد) و خود را بینیاز (از خدا و توفیق و پاداش دنیوی و اخروی الهی) بداند. و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور نداشته باشد. او را آماده برای سختی و مشقّت (و زندگی بس مشکل و ناگوار دوزخ) میسازیم).
۳- عائشهلمیگوید:
«تُوُفِّىَ صَبِىٌّ فَقُلْتُ طُوبَى لَهُ عُصْفُورٌ مِنْ عَصَافِيرِ الْجَنَّةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: أَوَلاَ تَدْرِينَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْجَنَّةَ وَخَلَقَ النَّارَ فَخَلَقَ لِهَذِهِ أَهْلاً وَلِهَذِهِ أَهْلاً». [۲۷۶]
(بچهای از دنیا رفت و من هم گفتم: خوشا به حالش که گنجشکی از گنجشکهای بهشت است. پیامبر جفرمود: مگر نمیدانی خداوند برای هر کدام از بهشت و دوزخ کسانی را آفریده است).
۲- ایمان به ثبت و ضبط همه چیز در لوح المحفوظ، یعنی خداوند در اندازه گیری هیچ چیزی کوتاهی نورزیده و تمامی آنها را در کتابی روشنگر به ثبت رسانده است:
﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖۚ﴾[الأنعام: ۳۸]
(در کتاب هیچ چیز را فروگذار نکردهایم).
﴿وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ فِيٓ إِمَامٖ مُّبِينٖ١٢﴾[يس: ۱۲]
(و ما همه چیز را در کتاب آشکار (لوح محفوظ) سرشماری مینمائیم و مینگاریم).
﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ٥٩﴾[الأنعام: ۵۹]
(گنجینههای غیب و کلید آنها در دست خدا است و کسی جز او از آنها آگاه نیست. و خداوند از آنچه در خشکی و دریا است آگاه است. و هیچ برگی (از گیاهی و درختی) فرو نمیافتد مگر این که از آن خبردار است. و هیچ دانهای در تاریکیهای (درون) زمین، و هیچچیز تر و یا خشکی نیست که فرو افتد، مگر این که (خدا از آن آگاه، و در علم خدا پیدا است و) در لوح محفوظ ضبط و ثبت است).
احادیثی نیز در این خصوص روایت شدهاند، از جمله:
۱- علی بن ابی طالبسمیگوید:
«كنا جلوسا مع النبي جومعه عود ينكت في الأرض وقال: ما منكم من أحد إلا قد كتب مقعده من النار أو من الجنة. فقال رجل من القوم ألا نتكل يا رسول الله؟ قال: لا اعملوا فكل ميسر. ثم قر:
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥﴾[الليل: ۵] [۲۷۷]
(خدمت پیامبر جنشسته بودیم که ایشان با چوبی زمین را خط میکشید و فرمود: جایگاه هر کدام از شما در قیامت مشخص است. یکی از حضار برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! پس چرا بی تفاوت نباشیم؟ فرمود: نه، تلاش کنید چون هرکس برای سرنوشت مقررش آماده خواهد شد، سپس آیاتی از سوره لیل را تلاوت فرمود).
ابن عباسبمیگوید: بهترین مصداق «لمم: گناهان کوچک» آن است که ابو هریرهساز پیامبر جروایت میکند:
«كُتِبَ عَلَى ابْنِ آدَمَ نَصِيبُهُ مِنَ الزِّنَى مُدْرِكٌ ذَلِكَ لاَ مَحَالَةَ فَالْعَيْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَرُ وَالأُذُنَانِ زِنَاهُمَا الاِسْتِمَاعُ وَاللِّسَانُ زِنَاهُ الْكَلاَمُ وَالْيَدُ زِنَاهَا الْبَطْشُ وَالرِّجْلُ زِنَاهَا الْخُطَا وَالْقَلْبُ يَهْوَى وَيَتَمَنَّى وَيُصَدِّقُ ذَلِكَ الْفَرْجُ وَيُكَذِّبُهُ». [۲۷۸]
بر هر انسانی مقداری از زنا تعیین شده که ناگزیر انجامش میدهد، زیرا زنای چشم تماشا کردن، زنای گوش شنیدن، زنای زبان سخن گفتن، زنای دست ضربه زدن، زنای پا گام برداشتن و قلب آروز میکند، که عورت نیز یا آن را برآورده ساخته و یا نافرمانی میکند).
ابن عباسبمیگوید: روزی پشت سر پیامبر جسوار شده بودم، فرمود:
«يَا غُلَامُ إِنِّي مُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ: احْفَظْ اللَّه يَحْفَظْكَ احْفَظْ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ وَإِذَا سَأَلْتَ فَلْتَسْأَلْ اللَّهَ وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَاعْلَمْ أَنَّ الْأُمَّةَ لَوْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ لَكَ وَلَوْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوكَ لَمْ يَضُرُّوكَ إِلَّا بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ عَلَيْكَ رُفِعَتْ الْأَقْلَامُ وَجَفَّتْ الصُّحُفُ». [۲۷۹]
(ای جوان! سفارشهای سودمندی به تو میکنم: از حریم قوانین الهی نگه داری کن خداوند نیز تو را حفظ کرده و همیشه همراهت خواهد بود، هر گاه چیزی را درخواست و یا کمک طلبیدی تنها از خدا بخواه و یاری بجوی، بدان که اگر همه مردم بخواهند سود یا زیانی به تو برسانند نمیتوانند در آنچه خدا برایت مقرر نموده تغییری ایجاد کنند، زیرا قلمها برداشته شده و کاغذها نیز خشک گشتهاند).
۳- ایمان به اراده تاثیر گذار و قدرت فراگیر پروردگار، یعنی باید هر مسلمانی معتقد باشد: هرچه در آسمانها و زمین به وقوع میپیوندد در چارچوب خواست و توانایی خداوند متعال جای گرفته و بدون اجازه او آب از آب تکان نمیخورد، هدایت و گمراهی مردمان نیز تنها بر اساس خواست وی صورت میپذیرد، و در مورد هیچ کاری مورد محاسبه و بازخواست قرار نمیگیرد:
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ٨٢﴾[يس: ۸۲]
(هر گاه خدا چیزی را بخواهد که بشود، کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: بشو! و آن هم میشود).
﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا﴾[الأنعام: ۱۲۵]
(آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را (با پرتو نور ایمان باز و) گشاده برای (پذیرش) اسلام میسازد، و آن کس را که خدا بخواهد گمراه و سرگشته کند، سینهاش را تنگ میسازد).
۴- ایمان به آفرینندگی پروردگار، بر این اساس لازم است انسان مسلمان معتقد باشد: جز خداوند متعال هیچ کسی خالق و پروردگار نبوده و تمامی حرکات و سکنات انجام شده در جهان هستی آفریده وی میباشند:
﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا٢﴾[الفرقان: ۲]
(و همه چیز را آفریده است و آن را دقیقاً اندازهگیری و کاملاً برآورد کرده است).
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢﴾[الفاتحة: ۲]
(ستایش خداوندی را سزا است که پروردگار جهانیان است).
﴿بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ﴾[البقرة: ۱۱۷]
(هستی بخش آسمانها و زمین، او است).
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦﴾[الصافات: ۹۶]
(خداوند هم شما را آفریده است، و هم بتهائی را که میسازید).
[۲۷۴] صحیح بخاری (کتاب القدر) و مسلم (کتاب القدر). [۲۷۵] همان. [۲۷۶] صحیح مسلم (کتاب القدر). [۲۷۷] صحیح بخاری (کتاب القدر). [۲۷۸] صحیح بخاری (کتاب القدر) و مسلم (کتاب القدر). [۲۷۹] امام احمد و ترمذی روایت کردهاند.