آیا ایمان زیاد و کم میشود؟
پیشینیانشوقتی ایمان را به «اعتقاد درونی، تلفظ زبانی و اعمال ظاهری» تفسیر کردهاند، اعمال را نیز داخل مفهوم ایمان دانسته و یکی از شرایط تحقق ایمان کامل را وجود اعمال ظاهری قرار دادهاند، و لذا اعتقاد به زیاد شدن ایمان بر اثر انجام عبادات و کم شدنش بر اثر گناهکاری از این امر نشأت میگیرد، ایشان – رحمهم الله – جهت اثبات مدعای خویش به دلایلی از کتاب و سنت استناد نمودهاند که پارهای از آنها را پیش روی خوانندگان عزیز قرار خواهیم داد:
۱- خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
﴿لِيَسۡتَيۡقِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ وَيَزۡدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِيمَٰنٗا﴾[المدثر: ۳۱]
(هدف این است که اهل کتاب یقین و اطمینان حاصل کنند (که آنچه قرآن درباره خازنان دوزخ میگوید، از طرف خدا است) و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید).
این آیه دال بر آن است که خداوند به منظور آزمایش و امتحان اهل کتاب و مؤمنین مامورین دوزخ را نوزده نفر ملائکه قرار داده است که خبر مزبور نسبت به مؤمنین راستین یقینی بوده و موجب زیاد شدن ایمان و تصدیقشان میشود، از این رو ایمان مؤمنان بر اثر این اعتقاد و فرمانبرداری افزایش مییابد که طبیعتا قابل کاهش یافتن نیز میباشد.
۲- خداوند سبحان در جایی دیگر چنین میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢﴾[الأنفال: ۲]
(مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد (و در انجام نیکیها و خوبیها بیشتر میکوشند) و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده میشود، بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگار خود توکل میکنند (و خویشتن را در پناه او میدارند و هستی خویش را بدو میسپارند).
آیه فوق ابتدا از ویژگی ایمان مؤمنان بحث کرده و سپس به دنبال آن، هراسناک شدنشان به هنگام ذکر خدا – که موجب پرهیز از نافرمانیها و دوست داشتن عبادات میشود - و زیاد شدن ایمانشان بر اثر تلاوت آیات خدا را به عنوان صفات برجسته ایشان بر میشمارد، بنابراین، وقتی ایمان به هنگام گوش دادن به آیات خدا افزایش یابد قابلیت کاهش یافتن هم خواهد داشت.
۳- ابو هریرهساز پیامبر خدا جنقل میکند که:
«الإِيمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ أَوْ بِضْعٌ وَسِتُّونَ شُعْبَةً فَأَفْضَلُهَا قَوْلُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ وَالْحَيَاءُ شُعْبَةٌ مِنَ الإِيمَانِ». [۲۲]
(ایمان دارای هفتاد و چند یا شصت و چند شاخه است، بالاترین آنها گفتن لا اله الا الله و پایین ترینشان برداشتن موانع از سر گذرگاههای عمومی است، و شرم و حیا به عنوان یکی از شاخههای ایمان محسوب میگردد).
از این حدیث چنین برداشت میشود که ایمان دارای شاخههای متعدد بوده و کمال ایمان با عمل به همه آنها تحقق مییابد، و در صورت فقدان برخی از آنها ایمان هم ناقص و ناتمام خواهد شد که این امر بیانگر زیاد و کم شدن ایمان میباشد.
۴- امام احمد از طریق عبد الله بن حکیم از ابن مسعود نقل میکند:
«اللهم زدنا إيمانا ويقينا وفقها» [۲۳]
(خدایا! ایمان، یقین و فقهمان را افزایش ده).
حافظ ابن حجر عسقلانی/در کتاب ارزشمند «فتح الباری» در تحلیل حدیث مزبور میگوید: این حدیث بیش از همه بر مطلب مورد نظر (زیاد و کم شدن ایمان) تصریح میکند، زیرا ابن مسعود افزایش ایمان را از خدا درخواست میکند که مساله زیاد و کم شدن ایمان از آن استنباط میگردد.
ابن حجر در توضیح این گفته امام بخاری/که: (الایمان قول و عمل، یزید و ینقص) [۲۴]، میگوید: از این سخن دو موضوع برداشت میشود:
الف) داخل شدن قول و عمل در مفهوم ایمان:
مراد از قول، تلفظ به شهادتین و مراد از عمل اعمال درونی و ظاهری است که شامل عقاید و عبادات نیز میشود.
کسانی که قول و عمل را داخل یا خارج از مفهوم ایمان دانستهاند نظر به واقعیت امر نزد خدا است، و لذا پیشینیان گفتهاند: ایمان عبارت از مجموع اعتقاد درونی، تلفظ زبانی و اعمال ظاهری است که کمال ایمان با وجود عمل به ارکان و مستلزمات آن تحقق مییابد؛ و به دنبال آن اعتقاد به زیاد و کم شدن ایمان هم نشات گرفته است.
ولی حقیقت ایمان نزد ما انسانها تنها اقرار و اعتراف است، یعنی هر که بدان اقرار نمود احکام ظاهری دنیا بر وی اجرا شده و کافر محسوب نمیگردد مگر اینکه یکی از اعمال کفر آمیز همچون کرنش بردن در برابر بت را مرتکب شود، ولی اگر چنین کردارهایی را مرتکب نشد یا نظر به وجود ظاهری ایمان مؤمن محسوب شده، یا به لحاظ فقدان کمال ایمان غیر مؤمن و یا چون گناه کردن جزو اعمال کافران است، کافر به شمار میرود.
ب) زیاد و کم شدن ایمان:
پیشنیان – رحمهم الله – معتقد بودهاند: ایمان قابلیت زیاد و کم شدن را دارد، شیخ محی الدین در این باره میگوید: رای برگزیده این است که تصدیق درونی از طریق تـأمل فراوان و وضوح مفاهیم زیاد و کم میشود، و لذا ایمان ابوبکر صدیقسقویتر از ایمان سایر افراد امت بوده و در معرض گردباد شک و گمان قرار نگرفته است.
البته هرکس به درون مراجعه کند صحت این امر برایش محرز میگردد، زیرا گاهی اوقات چنان حالات ارزشمندی برای انسان پیش میآید که احساس ایمان، اخلاص و توکل بیشتری میکند.
ابو القاسم لالکائی با سند صحیحی از بخاری نقل میکند: بیش از یک هزار تن از علمای معصر را ملاقات کردهام که همگی بر داخل شدن قول و عمل در مفهوم اصلی ایمان و زیاد و کم شدن آن، اتفاق نظر داشتند.
حاکم نیشابوری در بحث فضایل امام شافعی/به این گفته ایشان نیز اشاره میکند که: ایمان زیاد و کم شده و شامل قول و عمل نیز میشود.
ابو نعیم اصفهانی در شرح حال شافعی علاوه بر دیدگاه مزبور این را هم میافزاید که: ایمان بر اثر عبادات افزایش و به دنبال نافرمانیها کاهش مییابد. [۲۵]
شیخ الاسلام ابن تیمیه/در این باره میگوید:
ابو عبید، قاسم بن سلّام – که کتابی نیز در زمینه ایمان نوشته است – میگوید:
شمار زیادی از علما معتقدند: مفهوم اصلی ایمان عبارت از مجموع قول و عمل بوده و زیاد و کم میشود، برای مثال:
از میان علمای مکه:
عبید بن عمیر لیثی، عطاء بن ابی رباح، مجاهد بن جبیر، ابن ابی ملیکه، عمرو بن دینار، ابن ابی نجیح، عبید الله بن عمر، عبد الله بن عمر بن عثمان، عبد الملک بن جریج، نافع بن جبیر، داود بن عبد الرحمن عطار و عبد الله بن رجاء.
از میان علمای مدینه: محمد بن شهاب زهری، ربیعة بن ابی عبد الرحمن، ابو حازم اعرج، سعد بن ابراهیم بن عبد الرحمن بن عوف، یحی بن سعید انصاری، هشام بن عروة بن الزبیر، عبد الله بن عمر عمری، مالک بن انس و کسانی دیگر.
از میان علمای یمن:
طاوس یمانی، وهب بن منبه، معمر بن راشد و عبد الرزاق بن همام.
از میان علمای مصر و شام:
مکحول، اوزاعی، سعید بن عبد العزیز، لیث بن سعد، عبد الله بن ابی جعفر، معاویة بن ابی صالح، حیوة بن شریح و عبد الله بن وهب.
از میان علمای کوفه:
علقمة، اسود بن یزید، ابو وائل، سعید بن جبیر، ابراهیم نخعی و عدهای دیگر.
و از میان علمای بصره:
حسن بن ابی الحسن، محمد بن سیرین، قتادة بن دعامة شعبة بن حجاج، معاذ بن جبل و گروهی دیگر، دارای دیدگاه مذکور بوده و بر آن اتفاق نظر داشتهاند. [۲۶]
[۲۲] مسلم روایت کرده است. [۲۳] احمد با سندی صحیح روایت کرده است. [۲۴] ایمان عبارت از مجموع گفتار و کردار بوده و قابل زیاد و کم شدن است. [۲۵] فتح الباری شرح صحیح البخاری / حافظ ابن حجر عسقلانی. [۲۶] الایمان (۲۹۳ – ۲۹۵) / شیخ الاسلام ابن تیمیه، با تخریج محمد ناصر الدین البانی.