عقیده رستگاران ترجمه العقيدة الصافية

فهرست کتاب

تقسیم نصوص صفات و دیدگاه‌های مردم در این زمینه

تقسیم نصوص صفات و دیدگاه‌های مردم در این زمینه

نصوص کتاب و سنت در زمینه صفات پروردگار به دو دسته جلیّ (واضح و روشن) و خفیّ (پناهان و مبهم) تقسیم می‌گردد، نصوص جلیّ بر نصوصی اطلاق می‌شود که دارای الفاظ و معانی روشن و واضح‌اند و باید چنان‌چه وارد شده و بدون رد، تاویل و تشبیه بدان‌ها گردن نهاد.

و اما نصوص خفی عبارتند از تعابیری که به دلیل مجمل یا ناتوان بودن خواننده از فهم مدلولش، دارای معنایی مبهم و دیر فهم است، و لذا باید الفاظ آن‌ها را بدون تاویل معانی تایید و بدان‌ها ایمان و اذعان داشته و واقعیت امر را به خدا و پیامبر جواگذار کرد.

مردم در زمینه دسته دوم از صفات دو روش را در پیش گرفته‌اند:

۱- روش دانشمندان زبر دست و فرزانه، این گروه همه آیات محکم و متشابه قرآن را - بدون پرداختن به چیزهایی که خارج از محدوده دانش و شناخت ایشان بوده و به نشانه بزرگداشت مقام پیامبر جو رعایت ادب و احترام لازم در قبال نصوص شریعت - پذیرفته و همواره شعار زیر ورد زبانشان است که:

﴿كُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ[آل عمران: ۷]

(همه از سوی خدای ما است).

و لذا پروردگار جهانیان نیز ایشان را چنین می‌ستاید:

﴿وَٱلرَّٰسِخُونَ فِي ٱلۡعِلۡمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ[آل عمران: ۷]

(و راسخان (و ثابت‌قدمان) در دانش (این چنین وارستگان و فرزانگانی) می‌گویند: ما به همه آن‌ها ایمان داریم (و در پرتو دانش می‌دانیم که محکمات و متشابهات) همه از سوی خدای ما است).

۲- روش منحرفان، این گروه برای فتنه انگیزی و منحرف ساختن مردم از شاهراه دین و روش پیشینیان نیکوکار دنبال آیات متشابه رفته و در صدد تاویل آن‌ها بر خلاف مراد خدا و پیامبر جهستند و نصوص کتاب و سنت را نادیده می‌گیرند، خداوند متعال اینان را چنین توصیف می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِيلِهِۦۖ وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ[آل عمران: ۷]

(امّا کسانی که در دل‌هایشان کژی است (و گریز از حق، زوایای وجودشان را فرا گرفته است) برای فتنه‌انگیزی و تأویل (نادرست) به دنبال متشابهات می‌افتند. در حالی که تأویل (درست) آن‌ها را جز خدا نمی‌داند). [۴۱۸]

[۴۱۸] شرح لمعة الاعتقاد الهادی إلی سبیل الرشاد / ابن عثیمین (۳۲-۳۳).