پیامی به مسلمانان پاکستان
من بعنوان یک خادم کوچک اسلام به تمام مسلمانان پاکستان، خصوصاً جوانان برومند آن عرض میکنم که شما را خداوند متعال با نعمت اسلام عزت بخشیده و قلعه اسلام (منظورش کشور پاکستان است) را به شما عطا کرده است این فرصت طلایی را غنیمت شمارید و با جدیت کامل در پیاده کردن قوانین اسلام بکوشید و چنان خود را در قالب اسلام بگنجانید تا که اعمال شما خود بیانگر هویت ایمانی شما بوده و به مخالفین اسلام ثابت کند که واقعاً اسلام مکتب سلیم و انسان سازی است که در تمام ادوار تاریخ و در تمام شئون زندگی قادر است مشکلات بشریت را حل کرده و جامعه انسانی را بسویی رستگاری ابدی سوق دهد و تا به دشمنان اسلام ثابت کنید که اسلام همان اسلام محمدی جاست که بزرگترین امپراطوریهای زمانش را بزانو در آورده و تابع خود گردانیده بود و اکنون نیز همان اسلام است، و به گمان بعضی کهنه و فرسوده نشده است. زیرا قوانین نجاتبخش اسلام بالاتر از آن است که همچون پارچه ای بپوسد و از هم بپاشد (و یا مانند ساخته شده دست مارکس و لنین در مدتی کمتر از یک قرن به عمرش پایان دهد) اگر تمام شئون زندگی را بررسی کنیم گوشهای نخواهیم یافت که اسلام برای آن قانونی نگذاشته باشد زیرا قرآن و سنت قانون اساسی این مکتب انسان ساز و کاملاً الهی است ولی خیلی جای تاسف است که امروز ما مسلمانان بجای آنکه امام و پیشوای بشریت میبودیم مقلد بیچون و چرای غرب شده ایم و بجای آنکه قوانین پاک اسلام بر ما حکومت کند قوانین مصنوعی غرب بر ما حکمفرماست و بجای آنکه سیرت پر افتخار رسول اکرمج برایمان الگو و نمونه قرار میگرفت فرهنگ ذلتآور اروپا را مایه افتخار میدانیم و چنان در این بدبختی غرق شدهایم که راهی برای نجات نمییابیم اما اگر جوانان با عزم و ارادۀ آهنینشان در این میدان همت گمارند و در پیادهکردن قوانین پاک اسلام از جدیت و اخلاص کامل کار بگیرند شکی نیست که باز عزت ما مسلمانان همان خواهد بود که پیشگامانمان داشتند به نحوی که تمام شرق و غرب اسلام بپذیرند و یا لا اقل زیر اثر اسلام زندگی کنند و حق توهین و تجاوز به اسلام را نداشته باشند.
لیکن این آرمان هنگامی تحقیق خواهد یافت که هر کدام ما مبلغی مخلص و مجاهد سر بکف اسلام باشیم.
واقعاً هر ذره از دستورات اسلام و تاریخ پر افتخارش قابل تحسین است شاید آن فرموده حضرت عمرسرا فراموش نکرده باشید که هنگامی سفر به بیت المقدس میفرمود: «جز عزت اسلام هیچ عزت دیگری وجود ندارد!» اما باید چه کرد که امروز ما مسلمانان عزت و شرف را در لابلای قوانین خود ساخته و ضد بشریت غرب جستجو میکنیم با اینکه میبینیم شیفتگان غرب و حتی مفکرین دلباخته تمدن غربی چگونه با صراحت اعلان میکنند که آنچه را تاکنون به نام تمدن پذیرفتهاند جز کدویی توخالی و در واقع توحشی بیش نبوده است و هرگز به آنان سکون و آرامش نه بخشیده است، بنابر این سراسیمه در تلاش آنند که چگونه میتوان همزمان با آرامش حسی سکون روحی و معنوی را نیز بدست آورده؟ لذا بر مسلمانان واجب است که با عزمی راسخ و ایمانی پایدار و استوار بپا خواسته و آن ریسمان گیسسته ای که ما را از پیشگامان تاریخ سازمان جدا کرده پیوند ناگسستنی زده و به جهان بشریت ثابت کنیم که سکون و اطمینان قلبی را جز در سایه اسلام و قرآن نمیتوان جستجو کرد.
و در آخر از همه دوستانی که برایم نامه نوشتهاند تشکر میکنم و ضمناً امیدوارم از اینکه برای هر کدام جداگانه نتوانستم جواب بنویسم مرا معذور بدارند زیرا یک دانش آموز در محیط مدرسه به محدودیتهایی که برایش وجود دارد فرصت آن را نخواهد داشت که به کار دیگری مشغول شود.
البته قلباً از همه شما خوشحالم و بحری از محبت از هر کدام شما در قلبم موج میزند. واینک در آخر از همه مسلمانان دلسوز و همنوا خواهشمندم که به بارگاه رب العزت دعا کنند تا خداوند این بنده ناچیز را علم با عمل عنایت فرموده و پیرو صادق و مخلصی برای اسلام بگرداند. آمین یارب العالمین.
والسلام علیکم
برادرشما مجاهد اسلام
جامعه اسلامیه و ابیل بلسار گوجرات هندوستان