اعلان روزنامه
اکنون ببینیم که در خانهام چه میگذرد به دنبال غائبشدن من از خانه تا چند روزی که پدرم همان مناطق نزدیک را نیز زیرنظر داشته و مرا جستجو میکرده است. اما پس از مدتی که نسبتاً مأیوس شده توسط روزنامه اعلان میکند که هر کس در مورد فرزندم انیل کمار با نشانیهای ذیل اطلاع دقیقی به من بدهد جایزه مورد نظرش را کسب خواهد نمود، وقتی که سرپرست مدرسه از جریان اطلاع یافت، فوراً به عبدالاحد دستور داد تا با من به داد گستری بمبئی برود و تصویب نامهای برای مسلمانشدنم بگیرد.
به دادگستری بمبئی حاضر شدیم، و پس از گزارش موضوع قاضی سوالات زیادی از من نمود، و از همه بیشتر روی همین سوال اصرار داشت که خود شما خودت به میل خود دین اسلام را پذیرفتهای یا کسی شما را به این امر مجبور کرده است؟ یا علت دیگری در کار است؟ بعد از اینکه کاملاً مطمئن شد که من با میل و رضای خودم اسلام را به عنوان یک دین کامل قبول کردهام تصویب نامهای به اسمم صادر نمود؛ و به عبارت دیگر، مسلمانشدنم رسماً از طرف دولت تائید گردید، حالا دیگر هیچ کسی حتی پدرم اجازه نداشت که کوچکترین اعتراضی به من کند.