چگونه مسلمان شدم

اولين نماز من با جماعت

اولين نماز من با جماعت

ناگهان به فکر افتادم که اعزاز علی گفت: یک نماز بعد از غروب آفتاب می‌خوانیم، این نماز را هم بخوانم همان طوری که داشتم از خانه می‌آمدم به جای اینکه به دکان بروم به مسجد رفتم. وضو گرفتم و داخل مسجد نشستم چند لحظه بعد دیدم یک نفر رو به قبله ایستاد و در حالی که دست‌هایش را به گوشش کرده بود با آواز بلند می‌گفت: الله اکبر الله اکبر ...... گرچه قبلاً هم این کلمات را شنیده بودم ولی امروز در قلبم فرو نشست، بعد از اینکه گفتن این کلمات تمام شد مردم به صف ایستادند و یک نفر جلو ایستاد و با آواز بلند شروع به خواندن قرآن کرد. آنچنان از این آواز و جملات خوشم می‌آمد و داشتم لذت می‌بردم که دلم می‌خواست اصلاً قطع نکند او همچنان بخواند و من گوش کنم. و در این نماز چنان سکوت و آرامشی مرا در خود فرو برد که با هیچ تعبیر نمی‌توانم ادایش کنم. چون این اولین مرتبه‌ای بود که داشتم با جماعت نماز می‌خواندم.