سحر از ديدگاه اسلام
ای مسلمانان! از خدا بترسید و به ریسمان محکم او چنگ بزنید و به راه راست وى بروید که رستگارى آشکار همین است.
اى بندگان خدا! بدانید که بدترین و زشتترین کارها نافرمانى خداوند است، و بدترین گناه گناهى است که ضررش بزرگترین و خطرش متحقق باشد، گناهان کبیره از برزگترین گناهانى است که بوسیله آنها معصیت و نافرمانى الله انجام مىگیرد، بلکه ارتکاب این گناهان به منزله اعلان جنگ با خدا و رسول است، و طبیعى است که بعضى گناهان از نظر مفاسد و ضرر، و عقوبت و سزاى دنیوى و اخروى از بعضى دیگر خطرناکتر باشد، گناه، هرچه که با هدف خلقت کائنات، بیشتر تصادم داشته باشد و هرچه که بیشتر در تضاد با حق و اصلاح جامعه واقع گردد بهمان اندازه خطرناکتر است.
از آنجایى که خداوند کائنات را آفریده است تا اینکه به یکتایى پرستیده شود و برایش شریک و همتا تراشیده نشود و از آنجایى که آسمان و زمین را براى اظهار حق آفریده و تا اینکه هر انسانى را بدون اینکه مورد ظلم قرار بگیرد مطابق عملش سزا یا پاداش دهد براى تحقق این هدف بزرگ ذات قادر با حکمت پیامبران را با کتب آسمانى فرستاد تا اینکه زمین را از لوث گناهان پاک کنند، بنابراین هرآنچه با این اهداف ارزشمند ناسازگارى داشته باشد در نزد خدا ناپسند است، و خداوند قادر و متعال براى کسانیکه از این قانون الهى سرپیچى کنند بدترین و عبرتناکترین انواع تنبیهات را در نظر گرفته است هم در دنیا هم در آخرت.
لذا از آنجایى که شرک به خدا از همۀ گناهان کبیره بزرگتر بود عقوبتش نیز ازهمه شدیدتر است، لذا خداوند بهشت را برمشرک حرام کرده است، و دستور صادر کرده که براى همیشه در دوزخ بماند ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾[النساء: ۴۸]. «به راستى خداوند [آن را] که به او شرک آورده شود، نمىبخشد و جز آن را براى هر کس که بخواهد، مىبخشد». ﴿إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ٧٢﴾[المائدة: ٧۲]. یعنى: «و کسى که به خداوند شریک بیاورد بتحقیق که خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاهش دوزخ است و ستمگران را هیچ یاور و مددگارى نخواهد بود». خداوند شفاعت هیچ شفاعت کنندهاى را درباره مشرک قبول نمىکند و این نوع، برخورد شدید با شرک بخاطر مفاسد بزرگى است که بر اثر این پدیده زشت بر جامعه بشری و روح و روان انسان مرتب مىگردد، بعد از شرک نوبت گناهان کبیره است هر گناه بر حسب مفاسد و مضراتى که بر نفس و صلاح جامعه و کائنات مرتب مىشود بزرگ و خطر ناک است.
و سحر از گناهان کبیره است بلکه سحر مصادف با کفر ورزیدن و شرک آوردن به خداوند است، که خداوند در همۀ ادیان آنرا حرام کرده و پیامبر خدا صفرمودند: «اِجْتَنِبُوْا السَّبْعَ الْمُوْبِقاتِ»از هفت گناه کبیره پرهیز کنید، گفتند: اى رسول خدا آنها کدامند؟ فرمودند: ۱- شرک ورزیدن به خدا ۲- سحر ۳- کشتن نفس که خداوند جز به حق کشتن آنرا حرام کرده است ۴- خوردن ربا ۵- خوردن مال یتیم. ۶- فرار از جهاد ٧- و تهمت زدن به زنان مؤمنهاى که بى گناه باشند».
سحر همه اعمال ساحر را باطل مىکند چونکه سحر، شرک را نیز همراه دارد، و ساحر هرگز نمىتواند سحر کند تا زمانى که با عبادت جنیات و شیاطین یا نذر کردن یا سجده براى آنان، یا کمک خواستن از آنان، یا پناه جستن به آنان، یا خواندن آنان یا بول کردن بر قرآن کریم، یا خوردن نجاست، یا مرتکب شدن گناه کبیره و غیره خودش را به آنان نزدیک نکند، هرگاه به خدا شریک ورزید جنات و شیاطین از او اطاعت مىکنند و به خدمتش در مىآیند، و در مقابل شرک به خدا، خواستهها و مشکلاتش را برطرف مىکنند، ساحر همیشه چند گناه را به یکبار مرتکب مىشود دروغ گفتن، خباثت قلب، و جسارت برگناه چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ٢٢١﴾[الشعراء: ۲۲۱]. «آیا خبر دهم شما را که شیاطین بر چه کسانى فرود مىآیند؟». ﴿تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ٢٢٢﴾[الشعراء: ۲۲۲]. «بر هر دروغگوى آلوده به گناه فرود مىآیند».
سحر بین دوستان جدایى مىاندازد، زن را از شوهر، و فرزند را از پدر و برادر و دوستانش جدا مىکند، و با محبت و کنیه بر دلها و نیز بر اراده انسان تأثیر مىگذارد و آنرا تضعیف مىکند لذا شخص سحر شده در آنچه نفع مىرساند ضرر مىبیند و در آنچه که ضرر مىرساند فایده مىبیند، چه بسا بر روى خانوادهاش بد گمان مىشود و همسرش را متهم مىکند، و چونکه ارادهاش را از او گرفتهاند نمىتواند این دیدگاه منفى را که صرفاً وهم و خیال است از خودش دور کند، و چه بسا سحر بر روى مرد تأثیر مىگذارد که نمىتواند با همسرش نزدیک شود و چه بسا سحر انسانرا مىکشد یا مریض مىکند یا عقل را مختل مىگرداند و انسان را دچار وسوسههاى پلید و خیالات باطل و کمر شکن مىکند و چه بسا معیبها و نابسانیهاى فراونى را پدید مىآورد که البته همه اینها با اجازه و اراده خداوند است، چون هیچ کارى صورت نمىگیرد جز با اراده و مشیت خداوند متعال، چنانکه مىفرماید: ﴿فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ﴾[البقرة: ۱۰۲]. «و از آنان چیزهایى را مىآموزند که بین شخص و همسرش جدایى مىافگند و آنان قادر نیستند که به هیچ کسى هیچگونه ضررى برسانند مگر با اجازه خداوند».
معمولا سحر در میان زنهاى مفسد و جاهل منتشر مىشود که از ساحران فریب مىخورند و چیزى به آنها مىدهند تا اینکه شوهر یا شخص دیگرى را سحر کنند یا به منظور اینکه او را دوست داشته باشد یا بخاطر انتقامجویى و ضرر رساندن به دیگرى، چونکه مثلا از او خوشش نمىآید، گاهى سحر توسط بعضى مردان اوباش و فاسق صورت مىگیرد که براى ارضاى خبث باطنى یا ضرر رساندن به دیگران دست به دامن ساحر مىاندازند و باعث پدید آمدن مصیبتها و مشکلاتى براى دیگران مىگردند، ثمره این مصیبت این است که سحر کننده و دستور دهنده هردو بد بخت مىشوند، چونکه هردویشان مرتکب گناه بزرگى شده و بلکه به شرک مبتلا گردیدهاند، اما سحر شونده چونکه مظلوم واقع شده و مورد ستم قرار گرفته خداوند ناصر و پشتیبانش خواهد بود. امام طبرانى/از ابن عباسبروایت مىکند که پیامبر خدا صفرمودند: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَطَيَّرَ، أَوْ تُطِيَّرَ لَهُ أَوْ تَكَهَّنَ، أَوْ تُكِهِّنَ لَهُ أَوْ سَحَرَ، أَوْ سُحِرَ لَهُ»«از ما نیست کسى که بد شگونى کند یا کس دیگرى برایش شگون بد ببیند یا فال ببیند یا برایش فال دیده شود، یا سحر کند یا برایش سحر شود». و امام نسائى/باروایت أبوهریرةسنقل مىکند که پیامبر صفرمودند: «کسى که نخى را گره بزند آنگاه در آن بدمد به تحقیق که سحر کرده است، و کسى که سحر کند مشرک مىشود و کسى که چیزى (از قبیل مهره و سنگ و تعویذات و غیره) آویزان کند امرش به خودش واگذار مىشود».
سحـر در لغت: هـر آن چیزى است که علت و سببش مخفى باشد، و در اصطلاح شریعت: خواندن و دم کردن شرک آمیز یا گرههایى است که بر جسم و دل تأثیر مىگذارد و طرف را مریض مىکند، وگاه موجب مرگش مىشود، و زن و شوهر را از یک دیگر جدا مىکند، یاد گرفتن و یاد دادن سحرکفر است و بنابر قول راجح از اقوال علماء صاحب آن از دائره اسلام خارج مىشود، چنانکه خداوند مىفرماید: ﴿وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ﴾[البقرة: ۱۰۲]. «و براستی که مىدانستند هر کسى خریدار اینگونه متاع باشد، در آخرت بهرهاى نخواهد داشت».
﴿وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى٦٩﴾[طه: ۶٩]. «و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد».
این واقعیت مسلمى است که سحر یک حقیقت است و بنا بر اعتقاد اهل سنت سحر با اجازه خدا به شخص سحر شده ضرر مىرساند لذا خداوند امر فرموده که سحر به او پناه برده شود، بعضى انواع سحر صرفاً خیالات است، بنا بر رأى اکثر علماء اهل سنت از جمله مذهب امام مالک/و امام احمد/و امام أبو حنیفه/است که مرد ساحر و زن ساحره باید کشته شود، امام أحمد/مىفرماید: از سه نفر از صحابه پیامبر صثابت شده که ساحر را کشتهاند، اول: از حضرت عمرسهنگامى که به استانداران خویش نوشت که مردان و زنان ساحره را بکشید، مجاله بن عبدة مىگوید: سه نفر از آنان را کشتیم، دوم: از حضرت أم المؤمنین حفصهلثابت شده که دستور دادند کنیزىکه ایشان را سحر کرده بود کشته شود، سوم: از جندب بن کعب ازدىسثابت شده که ساحرى را که در نزد ولید بود و با سحرش هنر نمایى میکرد با شمشیر گردنش را زد وگفت: اگر راست مىگوید خودش را نجات دهد، ساحر به این دلیل کشته مىشود تا اینکه مردم از شرش محفوظ بمانند و جلو فسادش گرفته شود و ریشههاى شرک از جامعه اسلامى قطع گردد و اعتقادات و عقول و اموال مسلمین پاک و محفوظ بماند و جلو مفاسدى که از این راه ممکن است به مسلمین برسد گرفته شود، آرى این اسلام است که هر خیرى را جلب کرده و با هر شرى مبارزه مىکند پس بنا بر قول راجح از اقوال علماء زن و مرد ساحر حتى اگر توبه کنند کشتند مىشوند زیرا که صحابهاى که ساحران را کشته از آنان طلب توبه نکردند چونکه ساحر اکثراً دروغ مىگوید لذا نمىتوان هیچ گفتهاش را باور کرده حتى توبهاى که اظهار مىکند، اگر راست بگوید و واقعاً توبه کرده باشد توبهاش در نزد خدا مىتواند نجاتش دهد، اما نمىتواند حکم قتل را از او ساقط کند زیرا که وى مفسدى است که خبث ظاهرى و باطنىاش بر همگان آشکار است.
آرى، برادر و خواهر مسلمان!
تأسف اینجاست که نیرنگهاى ساحران و شعبده بازان دروغگو بعضى مردم را سردرگم کرده و حرکات فریبنده آنان مانند پرواز به هواء، رفتن بر روى آب، شفاى مریض، و طى کردن مسافت طولانى در وقت اندک و خبر دادن از بعضى مسائل پنهان و غیبى آنان را دچار حیرت و تعجب کرده است، لذا این جاهلان و بى سوادانى که از دین آگاهى ندارند گمان مىکنند که این شیاطین از اولیاء خدا هستند و چه بسا کار بدانجا مىکشد که بعضى از این شیاطین از سوى عدهاى ساده لوح (نعوذ بالله) مورد پرستش قرار مىگیرند و از آنان امید نفع و ضرر مىبرند، این بیچارهها گمان مىکنند که این چشم بندىها و حرکات جادویى کراماتى است که از جانب خدا به این ولى! داده شده لذا اولیاء شیطان را، اولیاء رحمن خیال کردهاند در حالى که شریعت بین این دو گروه فرق گذاشته است، اولیاء رحمن کسانى هستند ظاهراً و باطناً پایبند حدود شریعت بوده و در هر حال از اوامر خداوند اطاعت کرده و از محرمات او پرهیز کنند، و پایبند نماز جماعت باشند خداوند مىفرماید: ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ٦٢ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ٦٣﴾[یونس: ۶۲-۶۳]. یعنى: «بدانید که اولیاء خدا هیچ ترسى بر آنان نیست و نه آنان غمگین مىشوند آنها کسانى هستند که ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند».
هرگر از شروط ولى بودن این نیست که از او کراماتى ظاهر شود که خلاف عادت باشد و مردم را به حیرت وادارد، زیرا بزرگترین کرامت استقامت بر دین است، این اولیاء شیطان هستند که از آنان کارهاى خارق العادۀ ظهور مىکند اما زندگىشان سراسر مخالف اسلام است این کارها شعبده ظهور مىکند و جاهلان آنها را کرامت مىپندارند در واقع کارها شیطانى است که شیطانها در پدید آوردن آنها به این شیاطین انسىکمک مىکنند، تا اینکه مردم را به گمراهى بکشانند.
پس اى برادر و خواهرمسلمان!
داخل شدن در آتش، رفتن بر روى آب، پرواز در فضاء، گرفتن مار و دیگر چشم بندىها و شبعده بازىها ترا نفریبد، اگر به زندگى عملى آنان نگاه کنى مىبینى که هیچگونه تمسک و پایبندىاى به شریعت ندارند، نه جمعه مىخوانند نه در نماز جماعت حاضر مىشوند، و نه حتى قرآن گوش مىکنند چه بسا میبینى که ترانههاى مبتذل گوش مىکنند و سعى در نشر فحشاء دارند، اینها گروه شیطانند و براستى که گروه شیطان در خسارت آشکار است وضعیت اینها شباهت زیادى با دجال بزرگ دارد که خطاب به آسمان مىگوید: ببار، پس مىبارد، و به زمین مىگوید: برویان، پس مىرویاند، و با اجازه خدا مردهها را زنده مىکند، در حالى که او کافرترین مخلوقات است.
از دیگر کسانى که از نظر مذمت و عقوبت حکم ساحر را دارند فالبین ها، نجومىها و دیگر غیبگوها هستند که همه اینها کافر و از دائره اسلام خارجند چونکه ادعاى علم غیب کردهاند و خداوند مىفرماید: ﴿قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ﴾[النمل: ۶۵]. یعنى: «بگو: (اى پیامبر!) جز الله همه کسانى که در آسمان و زمین هستند غیب نمىدانند». و کسى که آنها را در ادعایشان تصدیق کند نیز کافر است حضرت أبوهریرةساز رسول خدا صروایت مىکند که فرمودند: «مَنْ أَتَى كَاهِناً فَصَدَّقَهُ بِما يَقُوْلَ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلى مُحَمَّدٍ ج». (روایت از ابو داود است).
یعنى: «کسى که نزد فالبینى برود آنگاه او را در آنچه که ادعا مىکند تصدیق کند به تحقیق که به آنچه بر محمد صنازل شده کافر گردیده است».
از جمله اسبابى که سحر را باطل مىکند مىتوان توکل بر خداوند، دعا کردن، تلاوت قرآن کریم، خواندن دعاهاى ثابت و مأثور، کمال توحید، و احساس خطر از گرفتار آمدن به دام شرک و دورى جستن از مفسدان و ظالمان نام برد.