فصل:
اما حدیث عایشه بدر صحیح حاكم: پیامآور خدا جبه جابر سفرمود: ای جابر آیا به تو بشارت بدهم؟ فرمود: بله، خداوند تو را بشارت دهندهی خیر قرار دهد! فرمود: حس كردم خداوند پدر تو را زنده كرده است، او را جلوی خودش نشانده و فرمود: بندهی من از من [چیزی] بخواه تا آنرا به تو عطا كنم! گفت: خداوندا! آنطور كه حق عبادت تو بود ترا عبادت نكردم، آیا بر من منت مینهی و مرا به دنیا بر میگردانی، [تا] همراه رسولت قتال(=جنگ) كنم و در این [راه] بار دیگر كشته شوم، فرمود: این [سنت] گذشته من است كه تو به آنجا بر نمیگردی [۸۵]. امام ترمذی /این حدیث را بطور كاملتر از جابر سآورده است: وقتی كه عبدالله بن عمرو بن حزام روز اُحد كشته شد، رسول الله جفرمود: ای جابر! آیا به تو خبر دهم كه خداوند به پدرت چه گفتهاست؟ گفت: بله، فرمود: خداوند با كسی صحبت نكردهاست بجز از پشت حجاب [ولی] با پدرت رو در رو صحبت كرد و فرمود: ای بندهی من! از من [چیزی بخواه] تا بر تو منت نهم و [آنرا]) به تو عطا كنم، گفت: پروردگارا! مرا زنده كن تا در [راه] تو بار دوم كشته شوم، فرمود: همانا در [سنت] گذشتهی من بوده است كه [كسی] به [آن] دنیا بر نمیگردد، گفت: پروردگارا! كسانیكه در عقب من [در دنیا] هستند [را به این مقام] برسان، و خداوند ﻷاین آیه را نازل فرمود: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢا﴾[آلعمران: ۱۶۹] [۸۶] [۸۷]، امام ترمذی /اسناد این حدیث را حسن غریب دانسته است، و میگویم (امام ابن قیم /): اسنادش صحیح است و حاكم نیز آنرا در صحیح خود آوردهاست.
[۸۵] حاكم در المسدترك: (۳/۲۰۷)، و البیهقی در دلائل النبوة: (۳/۲۹۸)، و الهندی در كنز العمال: (۱۰۶۳۸)؛ كه حدیث با لفظهای متفاوت آمده است. [۸۶] «و هرگز كسانی را كه در را خدا كشته میشوند، مرده مشمار، بلكه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند و (چگونگی زندگی و نوع طعام ایشان را خدا میداند و بس)». [۸۷] ابن ماجه در سننش: (۱۹۰) و (۲۸۰۰)، و المنذری در الترغیب و الترهیب: (۲/۳۱۳)، و حاكم در المستدرك: (۳/۲۰۳)، و ترمذی در سننش: (۳۰۲۱)، و ابن حبان در صحیحش: (۷۰۲۲)، و بیهقی در دلائل نبوة: (۳/۲۹۸)، و الحمیدی در المسند: (۱۲۶۵)، و ابویعلی در المسند: (۵۷۱۲).