فصل:
حدیث عبدالله ابن عمر بكه امام ترمذی و طبرانی رحمهماالله روایت كردهاند: رسول اللهجفرمود: همانا پائینترین رتبه-ی بهشت برای مردی است، كه وقتی از نزدیكترین تا دورترین مكان پادشاهیش بطور یكسان به همسران و تختها و خدمتگذارانش مینگرد، دو هزار سال طول میكشد؛ و همانا بهترین جای (بهشت) برای كسی است كه هر روز دو مرتبه به خداوند تبارک و تعالی مینگرد [۸۸]. وهمچنین در ادامه حدیث از منابع دیگر آمده است: سپس رسول اللهجاین آیه را قرائت فرمود: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳] [۸۹]. و همچنین از ابن عمر بآمده است كه پیامبر جفرمود: روز قیامت اولین چیزی كه چشم میبیند، خداوند تبارک و تعالی میباشد [۹۰].
دارقطنی روایت میكند: عبدالله ابن عمر بگفت: شنیدم پیامآور خدا جفرمود: آیا میخواهید شما را از پائینترین [فرد] بهشت خبر دهم، گفتند: بلی، ای رسول الله! - و حدیث را ذكر كرد تا اینكه گفت: - وقتی نعمتهای زیاد از مرجع صدور آنها [که همان خداوند است] اعطاء شد و [همه] میپندارند كه هیچ نعمتی برتر از آنها وجود ندارد، پروردگار تبارک و تعالی بر آنها اشراف پیدا میكند، و آنها بسوی وجه رحمن ﻷمینگرند، و او میفرماید: ای اهل بهشت بخاطر اینكه در دنیا مرا تهلیل و تكبیر و تسبیح میگفتید، تكبیر و تهلیل و تسبیح بگوئید، و با تهلیل جواب رحمن را میدهند و تبارک و تعالی به داود ÷میفرماید: ای داود! بلند شو و مرا تمجید گو، داود بلند میشود و پروردگار ﻷرا تمجید میكند [۹۱]. دارمی از ابن عمر بروایت میكند: پیامبر جفرمود: همانا وقتی نعمتهای اهل بهشت به آنها داده میشود، می-پندارند كه نعمتی بالاتر از آن وجود ندارد، سپس پروردگار تبارک و تعالی بر آنها تجلی میكند، و آنها بسوی وجه رحمن می-نگرند و هر آنچه از نعمتهایی که در وسعت دید آنها است را، در هنگام نگریستن به وجه رحمن فراموش میكنند [۹۲].
[۸۸] ترمذی در سننش: (۲۵۶۲)، و احمد در المسند: (۲/۱۳ و ۶۴)، و طبعة الدار آن: (۴۶۲۳) و (۵۳۱۷)، و ابویعلی در المسند: (۵۷۱۲)، و حاكم در المستدرک: (۲/۵۰۹)، و الهندی در كنز العمال: (۳۹۲۱۹)، و الزبیدی در اتحاف السادة المتقین: (۱۰/۵۴۶ و ۵۵۲)، و المنذری در الترغیب والترهیب: (۴/۵۰۷)، و سیوطی در جمع الجوامع: (۶۱۶۲) و (۶۱۶۶)، و ابونعیم در الحلیة: (۵/۸۷). [۸۹] «در آن روز چهرهائی شاداب و شادانند * به پروردگار خود می-نگرند». [۹۰] الهندی در كنز العمال: (۳۹۲۱۹)، و الذهبی در میزان الاعتدال: (۶۹۸۳)، و ابن حجر در لسان المیزان: (۱۵۶۰)، و سیوطی در الدر المنثور: (۶/۲۹۲). [۹۱] المنذری در الترغیب و الترهیب: (۴/۵۰۶)، و ابن حجر در المطالب العالیة: (۴۶۹۴)، و دارقطنی در سننش: (۱۷۶). [۹۲] از عثمان بن سعید الدارمی از احمد بن یونس از شهاب الخیاط از خالد بن دینار از حماد بن جعفر از ابن عمر ر عنهما از پیامبر ص.