فصل:
و حال به اقوال یاران پیامآور خداوند حضرت محمد جو تابعین و ائمه اسلام بنگریم:
قول ابوبكر صدیق س: آمده است كه ابوبكر صدیقسآیهی ﴿لِّلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَزِيَادَةٞ﴾را قرائت كرد، از او پرسیدند: ﴿زِيَادَةٞ﴾چیست یا خلیفهی رسول الله؟ گفت: نگریستن به وجه خداوند تبارک و تعالی [۱۰۶].
قول علی ابن ابیطالب س: از علی سشنیده شد كه میگفت: از بی كم و كاست بودن نعمتهای بهشتی، نگریستن به وجه خداوند تبارک و تعالی میباشد.
قول حذیفه بن یمان س: او گفت: ﴿زِيَادَةٞ﴾نگریستن بسوی وجه خداوند تبارک تعالی میباشد [۱۰۷].
قول عبدالله بن مسعود و عبدالله ابن عباس ش: آمده است كه عبدالله ابن مسعود سبا پای راست وارد مسجد كوفه گردید، سپس گفت: سوگند به خداوند، انسانی وجود ندارد بجز اینكه پروردگارش را روز قیامت ملاقات خواهد کرد، همانگونه كه ماه شب چهارده را می بیند، گفت: [خداوند] می-فرماید: ای پسر آدم! چه چیز تو را نسبت به من فریفت؟ - تا سه مرتبه -، كدام گفتهی فرستادگان [مرا] اجابت كردی؟ - تا سه مرتبه -، به آنچه كه آموخته بودی چگونه عمل كردی؟ و ابی داود /حدیثی آورده است كه به ابن عباس بگفته شد: تمام كسانیكه وارد بهشت میشوند خداوند عزوجل را میبینند؟ گفت: بله. اسبط بن نصر از ابن عباس و ابن مسعود شروایت میكند: «زیادة» نگریستن به خداوند صورت خداوند ﻷاست.
قول معاذ ابن جبل س: میمون ابن ابی حمزه گفت: در كنار ابی وائل نشسته بودم و مردی داخل شد كه به او ابو عفیف گفته میشد، و شقیق بن سلمه به او گفت: ای ابو عفیف! آیا از معاذ بن جبل سخنی به ما میگویی؟ گفت: بله، شنیدم كه میگفت: انسانها در روز قیامت بر خاک واحدی جمع می شوند و ندا داده می شود متقین كجایند؟ در كنار [خداوند] رحمان میایستند، [و این در حالی است كه] خداوند [خود را] از آنها پوشیده نگه نمیدارد و استتار نمیكند [۱۰۸]. گفتم متقین كیستند؟ گفت: قومی كه از شرک و عبادت بتها پرهیز كردند، و عبادت خود را برای خداوند خالص كردند، و بسوی بهشت رفتند.
قول ابو هریره س: پروردگارتان را نمیبینید تا اینكه مرگ را بچشید [۱۰۹].
قول عبدالله ابن عمر ب: او گفت: پائین ترین مرتبهی بهشت برای كسی است كه دو هزار سال [طول میكشد تا] مكان پادشاهیش را بنگرد، نزدیكترین جای آنرا همانگونه میبیند كه دورترین جای آنرا، و بالاترین مرتبهی بهشت [برای] كسی است كه روزی دو مرتبه به خداوند مینگرد.
قول فضاله ابن عبید س: او میگفت: خداوندا! رضای تو را بعد از قضا و قَدَرَت میخواهم، و [همچنین] راحتی زندگی بعد از مرگ و لذت نگریستن به وجهت.
قول ابو موسی اشعریس: او گفت: «زیادة» نگریستن به وجه خداوند میباشد [۱۱۰]. همچنین از او رسیده است: وی در حال سخنرانی بود كه نگاه مردم از او برگشت، گفت: چه چیز چشمان شما را از من برگرداند؟ گفتند: هلال [ماه]، گفت: پس وقتی وجه پروردگارتان را میبینید چگونه خواهید شد؟
قول انس ابن مالک س: او دربارهی آیهی ﴿وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ﴾[ق: ۳۵]. گفت: روز قیامت پروردگار تبارک و تعالی بر آنها آشكار می-شود.
قول جابر ابن عبدالله س: او گفت: وقتی اهل بهشت وارد آن میشوند و با كرامت بر بهشتیان(= ملائكه و باغها و ...) میگذرند، به [طرف آنها] مركبهایی از یاقوت سرخ میروند كه ادرار و سرگین ندارند، و برای آنها دو بال است كه بر آنها مینشینند، سپس الجبّار(مسلط) میآید و بر آنها آشكار میشود و برای او به سجده میافتند، می-فرماید: ای اهل بهشت! سرهایتان را بلند كنید، از شما راضی شدم و بعد از این [راضی شدن] خشمی نخواهد بود [۱۱۱].
طبری /گفت: این مسئله را سی و سه نفر از اصحاب كرام پیامبر روایت كردهاند و از آنها علی، ابوهریره، ابوسعید، جریر، ابوموسی، صهیب، جابر، ابن عباس، انس، عمار بن یاسر، ابی ابن كعب، ابن مسعود، زید ابن ثابت، حدیفه بن یمان، عباده بن صامت، عدی ابن حاتم، ابو رزین عقیلی، كعب بن عجره، فضاله ابن عبید و بریده بن حصیب و... رضی الله تعالی عنهم اجمعین هستند؛ و همچنین دارقطنی /گفته است: خبری است از محمد ابن عبدالله از جعفر بن محمد الازهر از مفضل بن غسان از یحیی ابن معین شنید كه میگفت: دربارهی رؤیت [خداوند] نزد من، هفده حدیث وجود دارد كه همگی آنها صحیح میباشند، و بیهقی /گفت: در اثبات رؤیت خداوند از ابوبكر صدیق، حذیفه بن یمان، عبدالله ابن مسعود، عبدالله ابن عباس و ابوموسی رضی الله عنهم اجمعین و... حدیث روایت شده است، و در نفی آن از هیچكس حدیثی نقل نشده است، و مسلماً اگر در آن مسئله اختلاف داشتند حتماً حدیثی به ما [برای رد این عقیده] رسیده بود، ولی هیچگونه اختلافی بیان نشده است، و آنها در این كلام كه رؤیت خداوند در قیامت اتفاق افتادنی است متفق القولند و اجماع دارند.
[۱۰۶] دارقطنی در سننش در (الرؤیة): (۱۹۲). [۱۰۷] دارقطنی در سننش در (الرؤیة): (۲۰۲). [۱۰۸] المنذری در الترغیب و الترهیب: (۱/۴۲۵)، التبریزی در مشكاة المصابیح: (۵۵۶۵). [۱۰۹] احمد در المسند: (۵/۳۲۴)، و طبعة الدار آن: (۲۲۸۲۸)، و ابن ابی عاصم در شرح السنة: (۱/۱۸۷). كه آن حدیث طویلی است. [۱۱۰] دارقطنی در سننش در (الرؤیة): (۴۶). [۱۱۱] الآجری در الشریعة: (۲۶۷).