فصل:
در سخن امامان چهارگانه و نظراتشان و معلمان و پیروانشان، كسانیكه در راه و منهج آنها بوده اند.
سخن امام دارالهجره مالک بن انس /: او گفت: انسانها روز قیامت با چشم خود بسوی پروردگار عزوجلشان مینگرند و همچنین آمده است اشهب گفت: از مالک /در مورد سخنِ خداوند ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳]. – سئوال شد و [در ادامه گفته شد:] آیا نگریستن به خداوند ﻷممكن خواهد بود؟ گفت: بله، گفتم: فرقههایی هستند كه میگویند: منظور نگریستن به چیزهایی است كه در نزد اوست، گفت: [خیر]، بلكه نگریستن به خود اوست و همانا موسی ÷گفته است: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا به تو بنگرم، فرمود: هرگز مرا نمیبینی و [همچنین] خداوند تعالی فرمود: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾[المطففین: ۱۵]. طبری و ... ذكر میكنند كه به مالک /گفته شد: آنها به دروغ میگویند: خداوند دیده نمیشود، و مالک /گفت: شمشیر، شمشیر (یعنی گردنشان زده شود – جوابشان شمشیر است).
سخن ابن ماجشون /: از او در مورد اصرار جهمیه [۱۱۷]در نفی رؤیت سئوال شد، و او گفت: [این كار صحبتها] پایان نمیگیرد و شیطان بحدی آنها را گمراه میسازد كه این قول خداوند: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳]. را انكار کرده و میگویند: هیچ كس روز قیامت او را نمیبیند، [بله]، انكار میكنند و [البته] كرامت خداوند بالاتر از آن است كه اولیائش او را در روز قیامت اكرام می-كنند، كسانی به او مینگرند و شیرینی آنرا احساس میكنند كه در مقام راستگویی نزد پادشاه مقتدر قرار دارند و قسم به پروردگار آسمان و زمین همانا مطمئناً رؤیتش روز قیامت برای (بندگان) مخلصش كه رستگاری آنها در رد انكارِ انكار كنندگان (حق) است همراه با طراوت شدن صورتهایشان جدا از مجرمین مقدر میگردد. و آن (مجرمین) از دیدن پروردگارشان محروم خواهند بود و او را نمیبینند به همین صورت كه میپندارند و دروغ میبندند كه او قابل دیدن نیست و خداوند با آنها سخن نخواهد گفت و به آنها نخواهد نگریست و برای آنها عذاب دردناكی خواهد بود.
سخن اوزاعی /: من امیدی ندارم كه خداوندﻷخود را از جهم و یارانش نپوشاند، چون آن بزرگترین وعدهای است كه خداوند به اولیائش داده است: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳]. و [باید دانست كه] جهم و یارانش بزرگترین وعدهای كه خداوند به اولیائش داده است را انكار كردهاند.
سخن لیث بن سعد /: ولید بن مسلم گفت: از اوزاعی و سفیان ثوری و مالک بن انس و لیث بن سعد در مورد احادیث رؤیت سئوال كردم و گفتند: بدون تاویل آنها را بپذیر.
سخن سفیان بن عیینه /: كسی كه نگوید قرآن كلام خداوند است و خداوند در بهشت دیده می شود، جهمی است. و ابن ابی حاتم آورده است كه او به جهمیهای در نماز اقتدا كرد كسی كه می گفت:پروردگارش را روز قیامت نمیبیند.
سخن جریر بن عبدالحمید /: در حالیكه او میگفت: «زیادة» نگریستن به صورت خداوند است، مردی او را منكر شد، صدای خود را بر آن مرد بلند كرد و او را از مجلس بیرون كرد.
سخن عبدالله ابن مبارک /: مردی از فرقهی جهمیه به او گفت: ای ابو عبدالرحمن خدا را به آن جهان چون ببینند؟(درست مطابق متن فارسی كه در كتب عربی حدیث آمده است) او گفت: با چشم. ابن ابی دنیا گفت: یعقوب بن اسحاق از نعیم بن حماد از ابن مبارک /روایت میكند: خداوند خود را از كسی پنهان نخواهد داشت بجز اینكه او را عذاب كند، سپس قرائت كرد: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥ ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِيمِ ١٦ ثُمَّ يُقَالُ هَٰذَا ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ ١٧﴾[المطففین: ۱۵-۱۷]. ابن مبارک گفت: [آنها کسانی هستند که] رؤیت[را منکر شوند].
سخن وكیع ابن جراح /: تبارک و تعالی را مؤمنان در بهشت میبینند و كسی او را نمیبیند بجز مؤمنان.
سخن قتیبه بن سعید /: سخن ائمه دربارهی آن، برگرفته از اسلام و سنت و ایمان به رؤیت و تصدیق احادیثی است كه از پیامبرجآمده است.
سخن ابی عبید قاسم بن سلام /: احادیثی در مورد رؤیت نزد او گفته شد و او گفت: اینها نزد ما حق است، و ثقات به ثقات به ما رسیده است، و اگر گفته شود: آنرا برای ما تفسیر كنید ما میگوئیم: آنرا ذرهای تفسیر نمیكنیم و با آن [احادیث] همانگونه كه به ما رسیده است برخورد میكنیم.
سخن اسود بن سالم استاد امام احمد /: عبدالوهاب بن وراق گفت: از اسود بن سالم در مورد احادیث رؤیت سوال كردم، و او گفت: با جدا شدن و رفتنِ [از پیش منكران رؤیت]، برای آنها سوگند یاد كن كه آن [احادیث] حق هستند.
سخن امام محمد بن ادریس شافعی /: او دربارهی سخن خداوند تعالی ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾گفت: از آنجا که او خودش را از كسانی كه بر آنها غضب كرده است، پنهان میدارد، پس از روی رضایتش اولیائش [میتوانند] او را ببینند، و ربیع گفت: ای ابا عبدالله! آیا آنرا باز گو كنیم؟ گفت: بله، خداوند توسط آن [آیه] بر گردن ما دِین قرار داده است، و اگر محمد بن ادریس یقین نداشت كه او مسلماً خداوند ﻷرا نخواهد دید، به عبادت او نمیپرداخت. امام شافعی /گفت: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾دلیلی بر آن است كه اولیاء خداوند، او را روز قیامت با چشمِ سَر می-بینند.
سخن امام اهل سنت احمد بن حنبل /: اسحاق بن منصور گفت: به احمد بن حنبل گفتم: آیا پروردگارمان تبارک و تعالی در بهشت دیده میشود؟ در مورد این احادیث چه میگویی؟ احمد /گفت: صحیح هستند و ابن منصور و اسحاق بن راهَوَیه گفتند: صحیح هستند و كسی آنها را رد نمیكند مگر اینكه اهل بدعت و یا كم خرد باشد. فضل بن زیاد گفت: از ابوعبدالله در حالیكه به او گفته شد: در مورد رؤیت بگو، شنیدم كه میگفت: هر كس رؤیت را قبول نكند او جهمی است. او گفت: مردی به ابوعبدالله رسید، و شنیدم كه آن مرد گفت: همانا خداوند در آخرت دیده نمیشود و امام بشدت عصبانی شد و گفت: هر كس بگوید خداوند در آخرت دیده نمیشود، همانا كفر ورزیده است و بر او لعنت و غضب خداوند خواهد بود، مگر خداوند نفرموده است: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳]. و نفرموده است: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾، و ابوداود /گفت: احمد /را در حالیكه شخصی به رؤیت ایراد میگرفت دیدم كه عصبانی شد و گفت: كسی كه بگوید خداوند دیده نمیشود كافر است. و ابو داود /گفت: احمد بن حنبل را در حالی دیدم که مردی از ابو عطوف [حدیث] روایت میكرد كه خداوند در آخرت دیده نمیشود و [احمد بن حنبل] گفت: خداوند كسی كه این حدیث را امروز روایت كرد لعنت كند، سپس گفت: خداوند او را رسوا كند؛ و ابوبكر مروزی گفت: به ابو عبدالله گفته شد: آیا میدانی از یزید بن هارون از ابو عطوف از ابو زبیر از جابر روایت شده است: [به موسی ÷گفته شد:] اگر كوه پا برجا ماند مرا میبینی و اگر [در جای خود] مستقر نماند مرا در دنیا و آخرت نخواهی دید، ابو عبدالله بشدت عصبانی شد بطوریكه عصبانیت در چهرهاش نمایان شد و در حالیكه نشسته بود و مردم دور او بودند نعلینش را گرفت و پوشید و بعد گفت: خداوند او را رسوا كند، شایسته نیست، حدیثی از یزید بن هارون نوشته شود و گفت: او جهمی كافر و مخالف كلام خداوند ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾و ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾میباشد، خداوند این خبیث را رسوا كند.
ابو عبدالله گفت: كسی كه در این پندار باشد كه خداوند دیده نمیشود، كفر ورزیده است. و ابوطالب گفت: ابو عبدالله این سخنان خداوند را به زبان آورد كه ﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّآ أَن يَأۡتِيَهُمُ ٱللَّهُ فِي ظُلَلٖ مِّنَ ٱلۡغَمَامِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ...﴾[البقرة: ۲۱۰] [۱۱۸]، ﴿وَجَآءَ رَبُّكَ وَٱلۡمَلَكُ صَفّٗا صَفّٗا ٢٢﴾[الفجر: ۲۲] [۱۱۹]و گفت: كسی كه بگوید خداوند دیده نمیشود همانا كفر ورزیده است، و اسحاق بن ابراهیم هانی گفت: از ابو عبدالله شنیدم كه میگفت: كسی كه به رؤیت ایمان نیاورد جهمی است، و جهمی كافر است، و یوسف بن موسی بن محمد قطان گفت: به ابو عبدالله گفته شد: آیا اهل بهشت به پروردگارشان تبارک و تعالی مینگرند و با او سخن میگویند و او با آنها سخن میگوید؟ گفت: بله، به آنها مینگرد و به او مینگرند و با آنها سخن میگوید و هر طور كه بخواهند با او سخن میگویند.
حنبل بن اسحاق گفت: از ابو عبدالله شنیدم كه میگفت: این قوم بسوی تعطیل صفات بر میگردند، و در كلامشان رؤیت و نتایج آنرا منكر میشوند، و این نتیجه را فقط وقتی بدست آوردم كه سخنانشان را شنیدم، حنبل گفت: و از ابو عبدالله شنیدم كه میگفت: كسی كه بپندارد خداوند در آخرت دیده نمیشود او جهمی است، و كفر ورزیده است، و بر [كلام] خداوند و رسولش رد آورده است، و كسی كه بپندارد خداوند ابراهیم ÷را خلیل خود نگرفته است كفر ورزیده است، و در رد كلام خداوند سخن گفته است، ابو عبدالله گفت: ما به این احادیث ایمان داریم و به آن گواهی می-دهیم و همانگونه كه بدست ما رسیده است به آنها میپردازیم و اثرم گفت: از ابو عبدالله شنیدم كه میگفت: كسی كه بگوید خداوند در آخرت دیده نمیشود، جهمی است، ابو عبدالله گفت: در مورد كسی كه اعتقاد به رؤیت خداوند در دنیا نیز داشته باشد چنین میگویم، و ابراهیم بن زیاد صائغ گفت: از احمد بن حنبل شنیدم كه میگفت: كسی كه رؤیت را تكذیب كند او زندیق است. و حنبل گفت: از ابو عبدالله شنیدم كه میگفت: كسانی به ما احادیث را رساندهاند که رؤیت را انكار نمیكنند و آنرا آنطور كه بوده است به ما رساندهاند نه آنرا انكار كنید و نه به آن شک كنید.
و ابو عبدالله گفت: خداوند بلند مرتبه فرموده است ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا...﴾[الشوری: ۵۱] [۱۲۰]. و خداوند از پشت پرده با موسی ÷سخن گفت و فرموده است: ﴿قَالَ رَبِّ أَرِنِيٓ أَنظُرۡ إِلَيۡكَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي وَلَٰكِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِي﴾[الأعراف: ۱۴۳] [۱۲۱]. و خداوند ﻷخبر میدهد كه موسی ÷او را در آخرت میبیند و [خداوند] فرموده است: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾[المطففین: ۱۵]. و پردهای وجود نخواهد داشت بجز برای رؤیت؛ خداوند سبحانه و تعالی خبر می دهد: هر كس كه بخواهد و خداوند نیز بخواهد، خدا را میبیند و كفار او را نمیبینند؛ حنبل گفت: از ابو عبدالله شنیدم كه میگفت: خداوند تعالی فرموده است ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾و همچنین احادیثی نیز دربارهی نگریستن به خداوند تعالی روایت شده است مثل حدیث جابر ابن عبدالله و غیره. «...و به پرورگارشان مینگرند» و این احادیث همگی صحیح هستند و گفت: ﴿لِّلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَزِيَادَةٞ﴾در این آیه منظور نگریستن به صورت خداوند تعالی میباشد. ابو عبدالله گفت: به آن ایمان داریم و میدانیم كه احادیث رؤیت حق هستند و ایمان داریم كه خداوند دیده میشود و پروردگارمان را روز قیامت میبینیم و شک و شبهای در آن نیست، گفت: شنیدم ابو عبدالله میگفت: كسی كه بپندارد خداوند در آخرت دیده نمیشود، به خداوند كفر ورزیده و قرآن را تكذیب كرده و امر خداوند را رد كرده است، توبه كند و اگر توبه نكرد كشته شود، حنبل گفت: دربارهی احادیث رؤیت با ابی عبدالله صحبت كردم و گفت: این احادیث صحیح هستند و به آنها ایمان داریم و گواهی میدهیم و اقرار میكنیم از پیامبر جبا اسناد محكم به ما رسیده است، ابو عبدالله گفت: اگر به چیزی كه از پیامبر جرسیده است گواهی ندهیم، امر خداوند را رد كردهایم، خداوند عزوجل فرموده است: ﴿....وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ...﴾[الحشر: ۷] [۱۲۲].
سخن اسحاق بن راهویه /: حاكم و شیخ الاسلام و بعضی دیگر از او روایت میكنند كه عبدالله ابن طاهر امیر خراسان از او سئوال كرد: ای ابو یعقوب! این احادیثی كه در مورد نزول خداوند و رؤیت دیده میشوند [اسنادشان] چگونه است؟ گفت: آنها را كسانی روایت كردهاند كه احادیث مربوط به طهارت، غسل و نماز و احكام و مانند این مسائل را روایت كردهاند و اگر در قبول این احادیث کوتاهی شود، احكام به کلی تحریف خواهد شد و شرع باطل میشود، [در جواب] گفت: خداوند [قلب] تو را شفا دهد، همانگونه كه [قلب] مرا [از امراض و عقیده باطل] شفا دادی. مفهوم کلام او بدین بود، ولی ممکن است لفظ او اینگونه نبوده باشد.
سخن جمیع اهل ایمان: امام ائمه محمد بن اسحاق بن خزیمه در كتابش [در مورد این مسئله] گفت: مؤمنین مخالفتی با هم ندارند، و همانا مؤمنین خالقشان را روز معاد میبینند و هر كس آنرا انكار كند نزد مؤمنین، مؤمن محسوب نمیشود.
سخن مزنی /: طبری در السنة از ابراهیم از ابی داود مصری روایت میکند: نزد نعیم بن حماد نشسته بودیم و نعیم به مزنی گفت: دربارهی قرآن چه میگویی؟ گفت: میگویم آن كلام خداوند است و مخلوقِ وی نیست، گفت: آیا میگویی خداوند روز قیامت دیده میشود؟ گفت: بله. وقتی مردم متفرق شدند مزنی بسوی او رفت و گفت: ای ابو عبدالله! بین مردم مرا سربلند كردی، گفت: مردم درباره-ی تو [سخن] بسیار میگویند، خواستم ترا [از صحبت آنها] مبرا كنم.
سخن تمام اهل ادب: ابو عبدالله بن بطه گفت: از ابو عمر محمد بن عبدالوهاب شنیدم كه میگفت: از ابوعباس احمد بن یحیی ثعلب شنیدم كه دربارهی قول خداوند ﴿...وَكَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَحِيمٗا ٤٣ تَحِيَّتُهُمۡ يَوۡمَ يَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞ...﴾[الأحزاب: ۴۳-۴۴] [۱۲۳]. میگفت: تمام اهل ادب متفقند كه لقاء به معنی دیدار با چشم سر است. اثبات آن نیز احادیث صحیح لقاء و كلمهی لقاء در قرآن و احادیث متواتر از پیامبر ج، مثل حدیث انس سدرحدیث داستان چاه معونه، میباشد [که بدین صورت آمده است: همانا به لقاء پروردگارمان رسیدیم، از ما راضی شد و ما را راضی كرد [۱۲۴]. حدیث عباده و عایشه و ابوهریره و ابن مسعود ش: كسی كه لقاء خداوند را دوست بدارد خداوند [نیز] لقاء او را دوست دارد [۱۲۵]. و حدیث انس س: بعد از من نااهلان بر شما فرمانروایی میكنند، صبور باشید تا به لقاء خداوند و فرستادهاش برسید. و حدیث ابوذر س: اگر به اندازه تمام كلاغهای روی زمین گناه داشته باشی و به لقاء من برسی، [و] قبل از لقاء من ذرهای به من شرک نورزیده باشی، به لقاء من با یک كلاغ میرسی و آن [یک کلاغ] مغفرت است [۱۲۶].و حدیث ابوموسی س: كسی كه به لقاء من برسد و ذرهای به من شرک نورزیده باشد داخل بهشت می شود [۱۲۷].و احادیث دیگری نیز هستند كه آنها را فقط با این لفظ آوردم.
وعدهای برای منكر رؤیتِ [خداوند در آخرت]
در صفحات قبل قول خداوند تعالی ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾، و نتیجهی آن قول عبدالله ابن مبارک /را آوردیم که: خداوند خود را از كسی مخفی نمیدارد بجز اینكه او را عذاب كند؛ و ابن مبارک بعد از این قول كلام خداوند تعالی را قرائت كرد كه ﴿ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِيمِ ١٦ ثُمَّ يُقَالُ هَٰذَا ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ﴾و گفت: [منظور تكذیب] رؤیت است و امام مسلم در صحیحش از ابوهریره سروایت میكند كه گفتند: ای فرستادهی خدا! آیا پروردگارمان را روز قیامت میبینیم ؟ فرمود: آیا در دیدن خورشید در هنگام روز وقتی ابری وجود ندارد ازدحام میكنید گفتند: خیر، فرمود: آیا در دیدن ماه شب بدر وقتی ابری وجود ندارد ازدحام میكنید؟ گفتند: خیر، گفت: و قسم به كسی كه جان محمد در دست اوست، در دیدن پروردگارتان مشكلی نخواهید داشت، همانگونه كه در دیدن آن دو مشكلی ندارید، [خداوند] بندهای را ملاقات میكند و میفرماید: وای بر تو، آیا تو را تكریم نكردم و برتری ندادم و همسر به نكاح تو در نیاوردم و اسب و شتر را برای تو مسخر نكردم و نگذاشتم رئیس شوی و مقام دهی؟ میگوید: بله و [خداوند] میفرماید: آیا میپنداشتی كه به لقاء من برسی؟ میگوید: خیر، [خداوند] میفرماید: همانا تو را فراموش میكنم، همانگونه كه مرا فراموش كردی، سپس نفر دوم را ملاقات میكند و میفرماید: وای بر تو، آیا تو را تكریم نكردم و برتری ندادم و همسر به نكاح تو در نیاوردم و اسب و شتر را مسخر تو نكردم و نگذاشتم رئیس شوی و مقام دهی؟ میگوید: بله ای پروردگارم، و [خداوند] میفرماید: آیا میپنداشتی كه به لقاء من برسی؟ میگوید: خیر، [خداوند] میفرماید: همانا من نیز تو را فراموش میكنم، همانگونه كه مرا فراموش كردی، سپس به ملاقات نفر سوم میرسد و مثل آنچه را كه قبلاً گفته بود میگوید، [نفر سوم در جواب] میگوید: پروردگارا! تا آنجا كه در توانم بود، به تو و كتابهایت و فرستادگانت ایمان آوردم، و نماز خواندم، و روزه گرفتم، و [حق] را تصدیق كردم، و [تو را] به نیكی ثنا كردم، خداوند میفرماید: اینجا هَم [دروغ میگویی]، سپس میفرماید: حالا برایت شاهدی بر میگزینم، با خودش فكر می-كند چه كسی بر علیه من شهادت خواهد داد، و بر دهانش مهر زده میشود و به رانش گفته میشود: صحبت كن، رانش و گوشتش و استخوانهایش دربارهی عملش سخن میگویند، و اینچنین است كه برای نفسش عذر میخواهد، و او منافق و كسی است كه خداوند بر او غضب میكند [۱۲۸]. و این حدیث را در كنار سخن دیگر پیامبر میآوریم كه: همانا پروردگارتان را میبینید. و سخن دیگرش برای كسی كه میپندارد پروردگارش را ملاقات نمیكند: همانا تو را فراموش میكنم همانگونه كه مرا فراموش كردی. و یادآوری میكنیم كه تمام اهل ادب میگویند: لقاء دیدن با چشمان سر است.
و این دلیل برای كسی كه رؤیت را منكر می شود كافی است.
[۱۱۷] فرقهای هستند که جهم بن صفوان سمرقندی آنها را به وجود آورد و او کسی بود که نفی و تعطیل صفات و همچنین عقاید باطل دیگری را بنا گذاشت، جهم بعد از اینکه به علت شک به پروردگارش چهل روز نمازش را ترک کرد و شیطان بر قلب او نقش بربست، عدهای را بدنبال خود کشاند و گفت: الله وجود مطلق است!! و تمامی صفات وی را منکر شد. از دروغهایی که آنها به دین بستند: فناپذیر بودن بهشت و جهنم، و اینکه ایمان فقط معرفت است، و کفر فقط جهل است، و در حقیقت هیچ فعلی برای کسی وجود ندارد بجز الله و افعال مردم حالت مجازی دارد، و علم الله حادث است و از قبیل اینگونه عقاید باطل که گمراهی و الحاد آن بر کسی پوشیده نیست. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به شرح عقیده طحاویة ص ۵۲۲-۵۲۴، و الملل و النحل شهرستانی ۱/۸۶-۸۸، و الفَرق بین الفِرَق از عبدالقاهر بغدادی ص ۱۲۸، رجوع کنید.(مترجم) [۱۱۸] «آیا انتظار دارند الله و فرشتگان در زیر سایهای از ابر به سوی ایشان بروند». [۱۱۹] «و پروردگارت و ملائكه صف در صف بیایند». [۱۲۰] «شایستهی هیچ انسانی نیست كه الله با او سخن بگوید، بجز از طریق وحی یا از پس پرده و یا اینكه [الله] قاصدی بفرستد...». [۱۲۱] «... [موسی ÷] گفت:پروردگارا به من خود را نشان بده تا تو را ببینم. (خداوند) فرمود: مرا نمیبینی. ولیكن به كوه بنگر، اگر بر جای خود استوار ماند، تو هم مرا خواهی دید...». [۱۲۲] «... چیزهایی كه پیامبر برای شما [از احكام الهی] آورده است بگیرید، و از چیزهایی كه شما را باز داشته است دست بكشید...». [۱۲۳] «... و او پیوسته به مؤمنان مهربان است * درودشان [از جانب خداوند] روز دیدارشان سلام(= امن و امانتان باد) است ...». [۱۲۴] بخاری در صحیحش: (۲۸۰۱) و (۲۸۱۴)، و مسلم در صحیحش: (۶۷۷). [۱۲۵] بخاری در صحیحش: (۶۵۰۷)، و مسلم در صحیحش: (۲۶۸۴)، و ترمذی در سننش: (۱۰۶۷)، و ابن ماجه در سننش: (۴۲۶۴)، و نستئی در سننش: (۱۰۶۷)، و احود در المسند: (۲/۳۱۳ و ۳۴۶ و ۴۲۰) و (۳/۱۰۷) و (۴/۲۵۹) و (۵/۳۱۶ و ۳۲۱) و (۶/۴۴ و ۵۵ و ۲۰۷ و ۲۱۸ و ۲۳۶)، و در طبعة الدار آن: (۸۱۳۹) و (۹۴۴۴) و (۱۲۰۴۷) و (۲۲۷۵۹) و (۲۲۸۰۸) و (۲۴۲۲۷) و (۲۴۳۳۸) و (۲۵۷۸۶) و (۲۵۸۸۹) و (۲۶۰۴۸)، و دارمی در سننش: (۱/۳۴۵) و (۲/۳۱۲)، و عبدالرزاق در المصنف: (۶۷۴۸)، و الهندی در كنزالعمال: (۴۲۱۲۱) و (۴۲۱۹۶) و (۴۲۱۹۷) و (۴۲۱۹۸) و طبرانی در معجم الكبیر: (۱۹/۳۹۱)، و الهیثمی در مجمع الزوائد: (۲/۳۲۰ و ۳۲۱) و طبعة الدار آن: (۳۸۹۹) و (۳۹۰۰) و (۳۹۰۱) و (۳۹۰۲)، المنذری در الترغیب و الترهیب: (۴/۳۳۳ و ۳۳۵) و سیوطی در الدرالمنثور: (۵/۳۶۴) و (۶/۱۶۷)، و ابن حجر در المطالب العالیة: (۳۱۹۷). [۱۲۶] بخاری در صحیحش: (۳۱۴۶)، و مسلم در صحیحش: (۱۰۵۹)، و احمد در المسند: (۳/۱۱۱ و ۱۶۷ و ۱۷۱) و (۴/۴۲ و ۲۹۲ و ۳۵۲) و (۵/۳۰۴)، و در طبعة الدار آن: (۱۲۰۸۶) و (۱۲۷۰۶) و (۱۲۷۴۹) و (۱۸۶۰۶) و (۱۹۱۱۶) و (۲۲۶۵۴)، و بیهقی در السنن الكبری: (۶/۳۳۹) و (۷/۱۸)، و الهیثمی در موارد الظمآن: (۲۲۹۸)، و ابن حجر در فتح الباری: (۸/۴۷)، و الزبیدی در اتحاف السادة المتقین: (۱۰/۵۰۵)، و ابن ابی شیبة در المصنف: (۱۱/۴۴۲) و (۱۴/۵۳۳)، و الهندی در كنزالعمال: (۳۰۸۷۸) و (۳۱۵۲۳) و (۳۶۰۲۰) و (۳۷۹۳۵) و (۳۷۹۴۵). [۱۲۷] مسلم در صحیحش: (۹۴) و (۳۶۷۸)، و ابن ماجه در سننش: (۳۶۱۸)، و احمد در المسند: (۳/۵۷ و ۲۴۴ و ۳۲۵ و ۳۷۴) و (۴/۱۵۲ و ۲۶۰) و (۵/۲۸۵) و در طبعة الدار آن: (۱۲۶۰۶) و (۱۳۵۶۱) و (۱۴۴۹۵) و (۱۵۰۲۰) و (۱۷۳۸۸) و (۱۸۳۱۲) و (۲۲۵۲۷)، و التبریزی در مشكاة المصابیح: (۴۷) و ( ۲۳۶۲) و (۲۲۶۵) و ابن جوزی در زاد المسیر: (۳/۱۵۹)، و حاكم در المستدرك: (۳/۲۴۷) و (۴/۳۵۱)، و الزبیدی در اتحاف الستدة المتقین: (۹/۱۸۰)، و الهیثمی در مجمع الزوائد(۱/۱۸ و ۱۹ و ۲۱ و ۱۰۳ و ۱۸۸) و (۳/۱۸۲) و در طبعة الدار آن: ( ۹) و (۲۴) و (۱۷۴۵۵) و (۱۸۴۹۱)، و سیوطی در الدر المنثور: (۲/۱۷۰) و (۵/۱۱۸)، و ابن حجر در فتح الباری: (۱/۲۲۷) و (۱۱/۵۵۷)، و ابو عوانة در المسند: (۱/۱۸)، و الهندی در كنزالعمال: (۲۵۸) و (۳۲۶) و (۳۲۷) و (۳۲۸) و (۳۲۹) و (۳۳۱) و (۳۳۲) و (۳۳۶) و (۱۹۷۰۸). [۱۲۸] مسلم در صحیحش: (۲۹۶۸)، و ابوداود در سننش: (۴۷۳۰)، و احمد در المسند: (۲/۲۵۷ و ۲۹۳ و ۵۴۳) و (۳/۱۶)، و در طبعة الدار آن: (۷۷۲۱) و (۷۹۳۲) و (۱۰۹۰۶) و (۱۱۱۲۷) و (۱۰۹۰۶)، و الحمیدی در المسند: (۱۱۷۸)، و عبدالرزاق در المصنف: (۲۰۸۵۶)، و حاكم در المستدرك: (۴/۵۸۲)، و الزبیدی در اتحاف السادة المتقین: (۹/۵۸۵) و (۱۰/۴۶۸ و ۵۶۵)، و التبریزی در مشكاة المصابیح: (۵۵۵۵)، و الهندی در كنزالعمال: (۳۹۶۹۸).