پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد اول

فهرست کتاب

شبهه دوازدهم

شبهه دوازدهم

گمان کرده‌اند حدیث «أنت مني بمنرلة هارون من موسی إلا أنه لا نبي بعدي» نص صریح بر خلافت علی می‌باشد. و گفته‌اند، تمام منازل هارون نسبت به موسی به جز نبوت برای علی نسبت به رسول خدا ثابت می‌شود و اگر چنین نمی‌بود استثناء درست نمی‌شد برای هارون خلافت بعد از موسی اگر زنده می‌ماند ثابت می‌شد، چون در زمان حیات موسی خلیفه او بوده است.

اگر هارون بعد از موسی زنده می‌ماند و او را خلیفه نمی‌کرد برای موسی نقص می‌شد و در حق انبیاء درست نیست و یکی دیگر از منازل شریک بودن در رسالت است و لازم است از او هم اطاعت شود اگر زنده بماند.

این شراکت برای علی هم ثابت می‌شود، اما چون رسالت در حق علی ممتنع است پس با عمل کردن به دلیل به بهترین روش ممکن تنها اطاعت بعد از رسول بر امت باقی می-ماند.

جواب: هرچند آمُدِی می‌گوید: حدیث صحیح نیست، و اگر صحیح باشد همانگونه که بزرگان حدیث می‌گویند باز هم علیه آن‌ها است.

حدیث آحاد است و در صحیحین روایت شده است و دلیل برای امامت و عموم منازل نیست بلکه ظاهر حدیث بر این دلالت می‌کند که علی در مدت غیبت رسول جانشین ایشان بود مانند هارون که در مدت مناجات موسی جانشین او بوده است.

و جمله «اخلفني في قومي» عام نیست تا شامل خلافت در تمام مدت زندگی و بعد از آن باشد آنچه از نص به نظر می‌رسد خلافت در مدت غیبت است، پس به علت کوتاهی لفظ شامل بعد از موت موسی نمی‌شود نه اینکه او را عذل کرده باشد همانگونه که صراحتاً او را برای مدتی جانشین قرار داد و به فرض محال اگر تسلیم شویم شامل بعد از وفات هم می‌شود چون او را عذل کرده است خلیفه نمی‌شود البته این موجب نقص نیست بلکه موجب کمال او می‌باشد چون بعد از او به امر خداوند در رسالت مستقل می‌شود و این بزرگ‌تر از خلافت و شریک بودن در رسالت است. اگر قبول کردیم شامل همه منازل می‌شود و عام است اما خاص می‌شود چون یکی از منزلتهای هارون برادر و رسول بودن اوست و اگر عام تخصیص شد، دو حکم دارد یا در بقیه حجت نیست یا حجت است ولی اگر حجت باشد ضعیف است بعداً اگر هارون امر موسی را به جا می‌آورد در نبوت بود نه در خلافت. و اینجا نبوت نفی شده چون محال است بعد از رسول خدا نبی دیگری بیاید پس لازم است مسبب آن هم که وجوب طاعت است لغو شود.

پس معلوم شد این حدیث آحاد تنها بعضی از منازل را ثابت می‌کند. نه همه آن را ضمناً حدیث سیاق آن منازل را بیان می‌کند «وقتی رسول خدا  ج علی را جانشین قرار داد. علی گفت: آیا مرا در میان زنان و بچه‌ها جا می‌گذاری؟ مثل اینکه ماندن را نقص می‌داند. پیامبر می‌فرماید: آیا راضی نیستی برای من مثل هارون برای موسی باشید؟ یعنی وقتی موسی به مناجات می‌رود او را جانشین قرار می‌دهد. وقتی به او گفت: به جای من میان قوم باش، و آن‌ها را اصلاح کن.

پس از قرار دادن او بر مدینه شایسته گیش برای خلافت بعد از او بر تمام معاصرینش لازم نمی‌آید نه بصورت فرض و واجب و نه بصورت ندب و استحسان، بلکه تنها دال بر این است که علی در کل فرد شایسته‌ای است و ما هم این را می‌گوییم و کسی نمی‌تواند منکر این باشد، ضمناً پیامبر  ج در دفعات دیگر افرادی غیر از علی مانند ابن مکتوم قرار داده ولی با این قرار دادن اولویت ابن مکتوم برای خلافت بعد از رسول را ثابت نمی‌کند.