۲- جامعه بیدین
[بر ما] اعتراض وارد نسازید، به راستی که اجتماع کمونیستی براساس اعتقادات خودشان دین را ساقط کردند و چنان میدانند که حیات ماده است و خدایی در کار نیست. در واقع این خواستۀ کل جامعه نیست، و روش و شعار آنان صحیح و درست نمیباشد و این تفکر انحرافِ دینی، تنها در ذهن بعضی از افراد آن جامعه ایجاد شده و قابل اعتبار نیست. این فکر الحادی واسطۀ فقر و تنگدستی و حرمان معنوی است که نبودن دین آسمانی موجب آن شده است، اگر دین میبود و عقل را منور میساخت و قلب را مطمئن مینمود، این فجایع نمیشد. مشکل بیشتر جمعی متظاهر به دین و مختلف به قانون اسلام [که در بیارزشی و ناقابلی ضرب المثل شدهاند] آن است که حتی در بارۀ محرومین و بینوایان تنها یک روز هم همکاری نمینمایند؛ بلکه همیشه همکار و دستیار خطاکاران و ستمگرانند.
پس این فکر الحادی نتیجه علم و دانش و فطرت انسانی نیست، بلکه تفکر غلط و بیاساسِ قلبِ قاسیِ (ناپاک) عدهای آن را به بار آورده و کینهتوزیهای طولانی که در قلب آن عده قرار گرفته، بر آن جامعه تحمیل شده که به اکراه و بدون رأی و اختیار آن را قبول کرده و در اول پیدایش آن تا حال به زور سلاح حمایت شده است.
معتقدم که فطرت انسانی بر تمام قدرتهایی که قصد نابودی آن را دارند، با کمال قدرت و توانایی چیره و پیروز شده و نابودشان میکند، هرچند زمان طولانی شود.
﴿فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَيَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَيَمۡكُثُ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ [الرعد: ۱۷].
«پس کفِ بیرون افتاده از میان میرود، ولی آنچه به مردم سود میرساند، در زمین باقی میماند». ﴿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٖ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ٢٦﴾ [ابراهیم: ۲۶]. «و مَثَل سخن ناپاک، چون درخت ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قرار ندارد».