۳- نمونهها و مثالهایی از خیر
اسلام جامعه را به راه و روش خیر و اقسام آن راهنمایی کرده تا مورد توجه و عنایت قرار گیرد، پس علم و آگاهی زیاد خیر است. خداوند سبحان میفرماید:
﴿يُؤۡتِي ٱلۡحِكۡمَةَ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُؤۡتَ ٱلۡحِكۡمَةَ فَقَدۡ أُوتِيَ خَيۡرٗا كَثِيرٗاۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٦٩﴾ [البقرة: ۲۶۹].
«خدا به هرکس که بخواهد حکمت میبخشد و به هرکس حکمت داده شد مسلماً خیری فراوان داده شده است و جز خردمندان پند نمیگیرند».
حضرت رسول ج فرمود: «کسی که خداوند به او اراده خیر کند، در علم دین آگاهش میکند و به او رشد و توانایی میبخشد» [۱۲۵].
راهنمایی بر خیر و دلالت دیگران بر آن اهمیتش کمتر از تمرین خیر و اقدام به خیر نیست.
حضرت ج میفرماید: «هرکس به نیکی راهنمایی کند، همچون انجام دهندۀ آن دارای خیر است» [۱۲۶].
همچنین فرموده است: «اگر توسط تو، خدای مردی را هدایت دهد، برای شما از شتر سرخموی خوبتر است» [۱۲۷].
پاکی و جوانمردی و رحمت و مهربانی و سخن خوب همه اینها مظهر اراده خداست که متصف به خیر هستند.
حضرت رسول ج میفرماید: «این اخلاق از طرف خداست، پس کسی که خدا به او اراده خیر داشته باشد، اخلاق حسنه به او میبخشد و اگر اراده بد به او داشته باشد، رفتار بد به او میدهد» [۱۲۸].
و از ابودرداءس روایت است که پیامبر ج فرمود: «کسی که سهمی از محبت و مهربانی به او داده شده باشد، معلوم است که سهمی از خیر به او داده شده و کسی که از محبت محروم شده است».
و مرد اگر از زحمات و کوشش خود استفاده کند، برایش خیر است و گذشت و مداراکردن با دیگران نیز خیر است.
حضرت رسول ج میفرماید: «هیچ کدام از شما به خیر نمیرسد، مگر آن کس که از دست رنج خود میخورد و داود پیامبر÷ هم از کار و کوشش خودش میخورد» [۱۲۹].
حضرت ج فرمود: «بر هرفرد مسلمان صدقهای است. مردی گفت: اگر نداشت چه کند؟ فرمود: کار کند و استفاده نماید و صدقه بدهد. گفت: اگر توانایی کار نداشت؟ فرمود: همکاری انسان ناتوان و مظلوم نماید. گفت: اگر نتوانست؟ فرمود: امر به معروف انجام دهد. گفت: اگر نتوانست؟ فرمود: از شر دوری کند و آن صدقه است».
پیامبر ج فرمود: «دست برتر (بخشنده) بهتر از دست پایینتر (گیرنده) است».
و فرمود: «هر مسلمانی که نهالی و یا دانهای بکارد و انسانی یا حیوانی، یا هرچه از آن بخورد برای او صدقه است» [۱۳۰].
پیامبر ج میفرماید: «خودتان را از آتش جهنم دور کنید، اگرچه به نصف خرمایی [صدقه] باشد و اگر کسی نداشت با سخن خوب».
کاری که برای اعتلای کلمه خداوند و نصرت در دین خدا باشد، آن از بهترین نمونههای خیر است.
حضرت میفرماید: «یک روز صبح تا غروب در راه خدا بودن، بهتر از دنیا و آنچه در آن است میباشد».
و روایت ابوسعیدس از رسول الله ج که فرمود: «از بهترین زندگانی برای مردم: زندگی مردی است که جلو اسبش را در راه خدا گرفته و سوار آن میشود، هرزمان صدا و فریاد ستمدیدهای را شنید، به سوی او بشتابد و آماده و خواهان مرگ و کشتن در راه [خدا] است [۱۳۱]. و مردی است با چند گوسفند در سرقلهای از این قلهها در میان درهای از این درهها نماز را انجام میدهد و زکات را میدهد، تا واپسین دم مرگ پروردگارش را میپرستد و در برابر مردم جز خیر انجام ندهد».
و خداوند سبحان به اندازه ذرهای از خیر و شر انسان را محاسبه میکند که: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨﴾ [الزلزلة: ۷-۸].
«پس هرکس هموزن ذرهای نیکی کند، نتیجۀ آن را خواهد دید و هرکس هموزن ذرهای بدی کند، نتیجۀ آن را خواهد دید».
در موطأ امام مالک/ روایت است: «گدایی از حضرت عایشه ام المؤمنین خوراک خواست. حضرت عایشهل خوشه انگوری در دست داشت، به یک نفر گفت: یک دانه انگور به او بدهید. مسکین به حالت تعجب به حضرت عایشه نگریست، حضرت عایشه فرمود: تعجب میکنی، آیا در این دانه انگور چند مثقال ذره هست»؟
از سعد بن ابی وقاصس روایت شده که او دو دانه خرما را به گدائی داد، گدا دست سعد را گرفت. سعد به گدا گفت: خداوند متعال مثقال ذرهها را از ما قبول میکند، در دو خرما چندین مثقال ذره موجود است.
به روایت معمر از زید بن اسلم، مردی به حضور حضرت ج آمد و گفت: «یا رسول الله! از علمی که خدا به شما داده است، ما را نیز آگاه کن. حضرت ج او را به شخصی سپرد تا به او قرآن یاد دهد. پس سوره «زلزال» را به او یاد داد تا اینکه به آیه آخر سورل زلزال رسید. مرد گفت: کافی است. به حضرت ج خبر دادند فرمود: بس است، به راستی که او آگاه شد.
تمام نیکیهایی که به مردم نشان بدهی، کم یا بسیار حتی مصافحه (دستدادن) و خوشرویی و خوشحالی موجب رضایت خداست.
حضرت ج میفرماید: «از کار نیک هیچ چیز را بیارزش نشمارید، اگرچه با برادرت با چهره خوب و خوشرویی ملاقات کنید» [۱۳۲].
و حضرت رسول ج فرمود: «اگر دو نفر مسلمان به هم برسند و باهم مصافحه کنند، گناهانشان میریزد، به مانند درختی که برگهایش میریزد».
برداشتن هرچیز آزاردهندهای در سر راه مسلمانان از نیکیهاست و موجب غفران الهی میشود.
حضرت رسول ج میفرماید: «مردی در راه میرفت خاری که در سرِ راه بود پرت کرد، خداوند او را بیامرزید» [۱۳۳].
پیامبر ج فرمود: «نامۀ اعمال امتم بر من معلوم میشود از بدیها و خوبیهایشان، پس در میان اعمال نیکشان حتی برداشتن خاری در سرِ راه میبینم».
رفتن به سوی مسجد و گام برداشتنها پیش خداوند ذخیره است و خیر، و چیزی از آن ضایع نیست.
از ابی منذر أبّی بن کعبس روایت است که: «مردی بود که منزلش از مسجد دورتر از همه بود و همیشه برای نماز در مسجد حاضر بود. به او گفته شد یا به او گفتم: اگر مالِ سواری بخری و در تاریکی و در سختی سوار آن بشوی، خوب است. مرد گفت: خوشحالم نمیکند و به آن خوشحال نیستم که منزلم در کنار مسجد باشد، میخواهم برایم نوشته و محاسبه شود که به پیاده به مسجد و خانه رفت و آمد میکنم. حضرت رسول ج فرمود: تمام رفت و آمدهای شما، خداوند متعال برایت جمع کرده است» [۱۳۴].
و از انواع خیر آنست که حضرت رسول ج نام برده و بیان فرموده است: «خوشا به حال کسی که پیشهاش پاک، و نیتش پاک، و آشکار و پنهانش پاک است و مردم از شرش در ایمنند. خوشا به حال کسی که به علمش عمل میکند و از مالش بخشش کند و فضل و بزرگواری از گفتارش معلوم است» [۱۳۵].
[۱۲۵] روایت بخاری. [۱۲۶] روایت مسلم. [۱۲۷] این ضرب المثلی است برای باارزشترین اموال عرب که همین شتر سرخمو بوده است که مثل زدهاند. [۱۲۸] روایت طبرانی در الأوسط. [۱۲۹] روایت بخاری. [۱۳۰] روایت بخاری و مسلم. [۱۳۱] روایت مسلم. [۱۳۲] روایت مسلم. [۱۳۳] روایت بخاری. [۱۳۴] روایت مسلم. [۱۳۵] روایت طبرانی و حسنه ابن عبدالبر.