۶- جواز تعریض و کنایه
در تعریضهایی که ناچار و ناگزیرم به دروغ متوسل شویم، از کنایه استفاده میکنیم چون کنایه از تصریح مناسبتر است.
از عمران بن حصین روایت شده که حضرت ج فرمود: «به راستی که در تعریض مجال دروغ هست» [۱۸۹].
مثالِ تعریض، به روایت ابوبکر صدیقس هنگامی که از او پرسیدند در وقت هجرت چه کسی همراه تو بود. فرمود: هادی بود. سؤالکننده چنان دانست که رفیقی بوده که راه را بلد بوده و ایشان را راهنمایی کرده، ولی منظور حضرت ابوبکر از «هادی» حضرت محمد ج بوده است.
معاذ بن جبل کارگزار حضرت عمرس بود، وقتی که به منزل باز گشت چیزی با خودش نیاورده بود. همسرش گفت: چرا مانند دیگران شما هم چیزی برای خانوادهات نمیآوری؟ معاذ به همسرش گفت: من نگهبان دارم. همسرش گفت: شما امین رسول الله و ابوبکر بودی و حالا عمر برای شما مراقب گذاشته است!؟ در میان زنان شایع کرد و پیش حضرت عمرس شکایت نمود. همین که حضرت عمرس آن را شنید، معاذ را خواست و به او گفت: آیا من برای شما نگهبان گذاشتم؟ معاذ گفت: یا عمر! من هیچ بهانهای برای همسرم نداشتم آن را گفتم. حضرت عمرس خندید و هدیهای به او داد. گفت: به همسرت بده تا راضی باشد و قصد حضرت معاذ از نگهبان، خداوند متعال بود.
امام نووی/ فرمود: معنی توریه و تعریض به لفظ معنی ظاهری باشد و در حقیقت، معنی دیگری خلاف ظاهر داشته باشد.
علما گفته اند: اگر دروغ مقتضی مصلحت راجح شرعی بود و در آن چارهای به جز دروغ نبود گناهی در تعریض آن نیست و اگر دارای این شرایط نبود کراهت دارد، ولی حرام نیست و اگر منجر به باطلی شد و یا موجب از بینرفتن حقی گردید، در این صورت حرام است.
این بود جواز و رخصت دروغ از نظر اسلام.
[۱۸۹] روایت بیهقی و ابن عدی.