اسلام ما

فهرست کتاب

شرم و حیا شاخه‌ای از ایمان است

شرم و حیا شاخه‌ای از ایمان است

شرم و حیا انسان را متصف به اخلاق نیک می‌نماید و از کردار بد دور می‌سازد؛ همین که انسان دارای اخلاق حسنه و دور از صفات رذیله شد، راه درستی و پاکی را انتخاب کرده، قول دروغ نداده و پیروزی از نفس ننموده، آرزوی و نفسانی از خود بدر کرده و خودرأی و خودخواه نبوده است و تمایلات شیطانی بر او غلبه نخواهد کرد.

حیای به این معنی آن است که رسول الله ج تأکید کرده و این نوع شرم و حیا مختص به اصحاب حضرت رسول ج است که همیشه پیرو آن حضرت ج بودند و پیامبر ج آن‌ها را به این امر تشویق می‌نمود.

حضرت ج می‌فرمود: «از خداوند شرم و حیا داشته باش، همانگونه که از بزرگ قوم خود حیا داری».

شرم‌داشتن از خداوند را حضرت ج این‌چنین بیان داشته است: «از خدا حیا کن، حیایی که شایسته حضور اوست. گفتند: یا رسول الله ج! از خدا حیا می‌کنیم و حمد و سپاس او را به جای می‌آوریم. فرمود: چنین نیست، حیایی که شایستۀ حضور او باشد آن است که؛ سر و آنچه در سر می‌گذرد را حفظ کنی، شکم و آنچه دربر دارد را حفظ کنی و مرگ و بلا را یاد کنی و هرکس آخرت را می‌خواهد زینت دنیا را رها کند؛ پس هرکس که از خداوند چنانکه سزاوار اوست حیا کند، حق حیا را به جا آورده است» [۱۴۴].

این حدیث به آن شاراه دارد که حیا نباید آن باشد که مردم به خاطر دگرگونی احوال و شکست نفسی، بدت را گویند و سرزنشت کنند؛ بلکه باید به خاطر خدا باشد و اندام و اعضای انسان هرکدام باید حیا داشته باشند و حیا در این امور باشد:

۱- حفظ حواس: مانند چشم و گوش و زبان، تا منکری انجام ندهند و بدی کسی را نگوید که این حیای آن‌هاست.

۲- حفظ شکم: از میل شدید به طعام و بسیار خوردن (پرخوری) و نگهداری آن از خوردن مال حرام و دوری از زنا از نشانه‌های حیاست.

۳- ترک زینت: دنیا و آنچه که خداوند حرام نموده، حیاست و شرم و حیایی که خداوند از بندگانش انتظار دارد همین است که اگر انسان به شرم و حیا آراسته شد به نهایت کمال می‌رسد و اگر دارای این شرایط نباشد و حیا در وجودش خالی شود به سرعت به سوی شر در حرکت است؛ پس در این صورت به دشنام و فحش و ناسزاگویی اعتنایی ندارد و مرتکب ظلم و خیانت و حرام می‌شود و به چیزی گوش فرا نمی‌دهد.

پیامبر ج فرمود: «از سخنان انبیای پیشین که به ما رسیده است، این است که: اگر حیا نداشتی هرچه خواهی بکن» [۱۴۵].

یعنی آنچه که مردم از میراث پیامبران به دست آورده و شناخته‌اند، شخص همین که حیا نداشت مرتکب تمام منکرات و ظلم و جور و بی‌حرمتی می‌شود و بر هتک حرمت و آبروریزی جرأت پیدا می‌کند.

از ابن عمر ب روایت شده پیامبر ج فرمود: «خداوند متعال اگر بخواهد کسی را هلاک کند، حیا را از او می‌گیرد، وقتی که حیا از او گرفته شد، بدبخت و نفرت‌انگیز می‌شود؛ همین که مذموم شد امانت از او گرفته می‌شود، وقتی که امانت‌دار نباشد خائن و خیانتکار می‌شود و رحمت خدا از او سلب می‌شود، وقتی که رحمت خدا از او سلب شد، نفرین شده و پلید می‌شود و هنگامی که نفرین شد از رشته اسلامیت خارج می‌شود» [۱۴۶].

چون شرم و حیا از آثار پاک زندگی بشری است، اسلام آن را در طلیعه اخلاق قرار داده است.

حضرت رسول ج فرمود: «برای هر دینی قاعده و قانونی است و قاعده و قانون اسلام، حیاست» [۱۴۷].

بی‌حیایی عین بی‌دینی است.

پیامبر ج فرمود: «حیا شاخه‌ای از ایمان است، کسی که حیا ندارد ایمان ندارد».

حضرت رسول ج بر مردی از انصار گذر کرد که برادرش را در مورد حیا نصیحت می‌کرد. برادرش گویا به او می‌گفت: حیا ضرری به شما وارد کرده است. پیامبر ج فرمود: «او را ترک کن، چون حیا از ایمان است» [۱۴۸].

از عمران بن حصینس روایت است که پیامبر ج فرمود: «حیا جز نیکی به بار نمی‌آورد» [۱۴۹].

و در روایتی دیگر آمده است که: «حیا همه‌اش خیر است».

و حیا راهی به سوی بهشت و رضوان الهی است.

پیامبر ج فرمود: «حیا از ایمان است و ایمان در بهشت، دشنام و سخن زشت از درشتی و خشونت است و خشونت و جفاکاری در جهنم است» [۱۵۰].

دشنام و بدخویی و بی‌شرمی و فحش‌گویی موجب سیاهی دل است و صاحبش را به آتش می‌رساند، در حالی که حیا بهترین زینت شخص است.

حضرت رسول ج فرمود: «بی‌حیایی و فحاشی، نشانه بی‌آبرویی و بی‌حرمتی است، حیا در هرکس باشد علامت نیکی و زینت اوست» [۱۵۱].

حیا از صفات خداوند سبحان است.

پیامبر ج فرمود: «همانا خداوند صاحب حیا و کرم است؛ هنگامی که مرد هردو دستش را به سوی او بلند می‌کند، شرم می‌کند که آن دستان را صفر و خالی برگرداند» [۱۵۲].

و در حدیث دیگر آمده است که: «خداوند صاحب حیا و صاحب پوشش است [پوشانندۀ عیوب] و حیا و پوشش را دوست دارد، پس اگر کسی از شما خواست غسل کند باید پوشش برگیرد».

این از اخلاق پیامبر ج است، همچنانکه؛ از ابوسعید خدریس روایت است که «رسول الله ج باحیاتر از دختری است که در پرده و حجابش باشد، و هرگاه چیزی خلاف را می‌دید از چهره مبارکش معلوم بود» [۱۵۳].

ابوبکر و عمرب به حضور حضرت ج آمدند، پیامبر ج نشسته بود و قسمتی از رانش برهنه بود. حضرت عثمانس اجازه ورود خواست، پیامبر لباسش را بر رانش پوشاند. حضرت عایشهل از سبب این کار سؤال نمود، پیامبر ج فرمود: «ای عایشه، آیا شرم نکنم از مردی که به خدا قسم ملائکه از او شرم دارند».

از نتایج پشت‌کردن و دوری از تعلیمات دینی و اخلاق، آن است که در میان مردم، بی‌حرمتی در اماکن عمومی و اهانت‌کردن به روش‌های نیکو و اعراض و دوری از فضیلت‌های انسانی رایج است و پلیدی‌ها انتشار می‌یابد که مسیرش تباهی دل‌هاست. انواع خود آرائی‌ها و بی‌حجابی‌ها و نشان‌دادن زینت‌ها در مجالس، آوازخوانی‌های پست و بی‌ارزش و انتشار آن در میان مردم و سرودن سرگذشت‌های بیهوده و عرضه‌کردن تصاویر شرم‌آور در مجلات و روزنامه‌ها و در فیلم‌های بی‌ارزش سینمائی که انسان را به سوی تباهی و فساد می‌برد و بسیاری دیگر از این نمونه‌ها که سبب بی‌ادبی انسان می‌گردد و بدی را در دیدارها می‌آراید و انسان را در آرزوهای بد و شهوانیات نفسانی غوطه‌ور می‌کند، پس لازم است به خاطر حفظ و نگهداری اجتماع مسلمین از خطر منحرفان و بیهوده‌گویان و خراب‌کاران، دست آنان از این اجتماع قطع شود تا مورد حمله‌مکاران و حیله‌گران واقع نشود. همچنین بر پدران و مربیان لازم است که پسران‌شان را با اخلاق حسنه تربیت دهند و با آنچه که لازم باشد راهنمایی کنند و از منکرات و مخالفات شرع برحذر دارند و برای آنان رفیق و دوست را از انسان‌های درستکار انتخاب و ایشان را از رفقای بداخلاق و سفله و فرومایه منع کنند و آنان را به کار و کسب خوب و روش درست تشویق نمایند و با این دستور فرزندان را تربیت کنند، تا افراد صالح و مفیدی برای جامعه و عامل خیر و برکت باشند. بر تربیت‌دهندگان لازم است عاقلانه و حکیمانه برخورد کنند و نباید به طریق اجبار و اکراه باشد، مبادا به شرمندگی و مأیوسی و به شکست شخصیت مبدل گردد.

در روایت بخاری و غیره از حضرت عایشهل روایت است که گفت: «بهترین زنان زن‌های انصار هستند، برای آموختن مسایل دینی و آگاهی در دین، حیا مانع ایشان نمی‌شود» که با این نوع تربیت عاقلانه و حکیمانه، انسان به درجه کمال می‌رسد.

[۱۴۴] روایت ترمذی و طبرانی. [۱۴۵] روایت بخاری و مسلم. و قطعه‌ای شعر در توصیف کسی که حیا ندارد:
إذا لم تخش عاقبة الليالي
ولم تستحي فافعل ما تشاء
فلا والله ما في العيش خير
ولا الدنيا إذا ذهب الحياء
يعيش المرء ما استحياء بخير
ويبقى العود مابقي اللحاء
هر زمان که از عاقبت روزگار نترسیدی
و شرم و حیا نداشتی هرچه می‌خواهی انجام بده
پس به خدا قسم، در زندگی خیر نیست
و هرگاه شرم و حیا رفت دنیا ارزشی ندارد
زندگی می‌کند انسان در آن زندگی خیری نیست
باقی می‌ماند بوی عود اما چوبش می‌سوزد
[۱۴۶] روایت ابن ماجه. [۱۴۷] روایت مالک در موطأ «مرسل». و روایت ابن ماجه از حدیث ابن عباس و از حدیث أنس. [۱۴۸] روایت بخاری و مسلم و احمد. [۱۴۹] روایت بخاری و مسلم. [۱۵۰] روایت احمد و ترمذی، حدیث حسن صحیح. [۱۵۱] روایت احمد از یعلی بن أمیه. [۱۵۲] روایت احمد و ابن ماجه و ترمذی – حدیث حسن غریب. [۱۵۳] روایت ابوداود.