۳- دعوت به توکل
ناظر بر امور مسلمین برای دعوت به توکل باید دارای اوصاف ذکرشده و آراسته به او باشد.
خداوند متعال به توکل بر او امر فرموده:
﴿َتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ﴾ [الفرقان: ۵۸].
«و بر آن زندهای که نمیمیرد توکل کن».
توکل ثمرهای از ثمرات ایمان است:
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١﴾ [الطلاق: ۱۱].
«و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند».
کسانی که به خدا توکل دارند برای امور دینی و دنیوی ایشان کافی است.
﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ﴾ [الطلاق: ۳].
«و هرکس بر خدا اعتماد کند خدا برای وی بس است».
توکل راه و روش انبیاست و ملجأ و پناه ایشان بود. قرآن میفرماید که انبیاء دائماً میگفتند:
﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَيۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ ١٢﴾ [إبراهیم: ۱۲].
«چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آنکه ما را به راههایمان رهبری کرده است و البته ما بر آزاری که به ما رسانیدند شکیبایی خواهیم کرد و توکلکنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند».
مسلمانان بعد از غزوه احد وقتی که مورد تهدید و تجمع دشمنان قرار گرفتند، به خدا توکل و اعتماد کردند و به تهدید دشمنان اعتنایی ننمودند، خداوند تبارک و تعالی دشمنان را منصرف نمود و برنامه قدرت و توانایی ایشان را به هم پیچید. خداوند میفرماید:
﴿يَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٧١ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِيمٌ ١٧٢ ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ ١٧٣ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِيمٍ ١٧٤﴾ [آل عمران: ۱۷۱-۱۷۴].
«شاد و خوشحالند به خاطر نعمتی که خدا به آنان داده است و فضل و کرمی که او بدیشان روا دیده است. خداوند اجر و پاداش مؤمنان را ضایع نکرده و هدر نمیدهد، کسانی که پس از آن همه زخمهایی که خوردند و جراحتهایی که برداشتند، خدا و پیغمبر را اجابت کردند و برای کسانی از آنان که نیکی کردند پاداش بزرگی است، همان کسانی که برخی از مردم به ایشان گفتند: مردمان برای جنگ با شما گرد آمدهاند پس از آن بترسید، ولی این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است، پس با نعمت و بخششی از جانب خدا از میدان نبرد بازگشتند، در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان خشنودی خدا را پیروی کردند و خداوند دارای بخشش عظیم است».
پیامبر بزرگوار اسلام فرمود: «حسن ظن به خداوند از عبادت اوست» [۱۹].
به روایت ابوهریرهس که حضرت رسول ج فرمود: «کسانی داخل بهشت میشوند که دلشان مانند دلهای پرندگان است».
در معنایش گفته شده: ایشان کسانی هستند که به خدا توکل دارند.
از حضرت عمرس روایت شده، گفت: از حضرت رسول شنیدم، فرمود: «اگر شما آنچنان که شایسته توکل است، بر خداوند توکل و اعتماد داشته باشید، روزیِ شما را میدهند، همچون پرندگان که در گرسنگی، شب را به روز سپری میکنند و در آخرِ روز، از رزقِ خدا با شکم پر برمیگردند» [۲۰].
حضرت إبراهیم÷ که در آتش انداخته شد، آخر گفتارش این بود: «حسبي الله ونعم الوكيل»: «خداوند برای من کافی است و نیکو نگهبانی است».
خدا او را نجات داد و آتش را بر او سرد و بیآسیب نمود.
و در روایت جابر بن عبدالله میگوید: «با پیامبر اسلام ج به غزوۀ ذات الرقاع رفته بودیم، چون به درختی سایهدار رسیدیم آن را برای حضرت ج آماده کردیم. مردی از مشرکین در حالی که شمشیر رسول الله به درخت آویزان بود، آن را برگرفت و به حضرت گفت: از من نمیترسی.
پیامبر فرمودند: نه!.
گفت: چه کسی تو را نجات میدهد؟
فرمود: الله، سپس شمشیر از دست شخص مشرک افتاد. رسول خدا ج شمشیر را گرفت. فرمود: چه کسی تو را از من بازمیدارد؟
مرد گفت: شما بهترین گیرنده باش. حضرت رسول الله ج فرمود: آیا شهادت میدهی که مبعود بر حقی جز الله نیست و من رسول خدا هستم؟
گفت: نه، ولی با تو پیمان میبندم که با تو نجنگم و با کسانی که با تو میجنگند همراهی نکنم. پیامبر ج او را آزاد کرد.
مرد به نزد رفقایش رفت و گفت: من از نزد بهترین مردم پیش شما آمدهام».
حضرت رسول ج میخواست توکل را، راه و روش و شعار مسلمانان قرار دهد، و مسلمانان را با دعاهای صبح آن هنگامی که از منزل بیرون میروند ارشاد میکرد که این دعاها را بخوانند، چون بیداری دل در پی داشته و توجه انسان را به سوی خدای یگانه جلب میکند.
از ام سلمه ام المؤمنینل روایت شده: چون پیامبر ج هنگامی که از منزل بیرون میآمد میگفت:
«بِسْمِ اللهِ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللهِ، اَلَّلهُمَّ إِنِّي أعوذُ بِكَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أُضَلَّ أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَىَّ» [۲۱].
«به نام خدا، توکل بر خدا نمودم، بار خدایا! به تو پناه میبرم از اینکه گمراه کنم یا گمراه شوم، لغزش کنم یا دیگری را بلغزانم و یا ظلم کنم و یا بر من ظلم شود و یا کار ظالمانهای انجام دهم یا بر من انجام داده شود».
از حضرت انسس روایت شده که حضرت رسول ج فرمود: «کسی هنگام بیرون آمدن از منزل بگوید: به نام خدا، بر خدا توکل کردم، هیچ حولی از گناه و قوتی از طاعت نیست مگر از جانب و واسطه خدا باشد، به او گفته میشود: هدایت شدی، و کارهایت رو براه شد و شیطان از تو دور شد» [۲۲].
از ابودرداءس روایت شده که پیامبر ج فرمود: «کسی که هرروز صبح و شبانگاه هفت مرتبه بگوید: خداوند برای من کافی است و خدایی نیست جز او و توکلم بر اوست و او پروردگار عرش اعلا است؛ خداوند متعال او را از غصه دنیا و آخرت محفوظ میدارد».
از طلق بن حبیب روایت شده، یک نفر نزد ابودرداءس آمد و گفت: منزل شما آتش گرفته، گفت: نگرفته، چون با کلماتی که از رسول الله ج شنیدم، خداوند این کار را نمیکند. فرمود: هرکس این کلمات را اول وقت روز بخواند تا شبانگاه هیچ مصیبتی به او نمیرسد و کسی که در آخر وقت روز بخواند تا صبحگاه هیچ چیزی به او نمیرسد:
«اللهم أنت ربي، لا إله إلا أنت، عليك توكلت وأنت رب العرش العظيم، ما شاء اللّه كان ولم يشأ لم يكن، ولا حول ولا قوة إلا باللّه العلي العظيم أعلم أن اللهَ على كل شيء قدير، وأن اللّه قد أحاط بكل شيء علماً، اللهم إني أعوذ بك من شر نفسي ومن شر كل دابة أنت آخذ بناصيتها، إن ربي على صراط مستقيم».
«بار الها! تو پروردگار منی، به جز تو خدایی نیست، به تو توکل دارم، تو پروردگار عرش اعلایی، هرچه خدا اراده کند، میشود و گرنه نمیشود، هیچ قدرتی و توانایی نیست الا برای خدای بزرگ نباشد، آگاه باش خدا بر تمام اشیاء تواناست و خداوند همواره بر هرچیز اطلاع کامل دارد. خداوندا! به تو پناه میبرم از شر نفسم که تو آن را درست کردهای، به تو پناه میبرم از شر هر جنبدهای که مهار هستیش در دست توست، که پروردگار من بر صراط مستقیم است».
و در بعضی روایات آمده که ابودردا س گفت: با ما بیایید، باهم رفتند به سوی منزل ابودرداء که اطراف منزل او آتش گرفته بود و منزل او سالم بود.
حضرت رسول ج به برّا وصیت کرد و فرمود: «هنگامی که به خوابگاه بروی، وضو بگیر و به پهلوی راست بخواب و این دعا را بخوان:
«اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِى إِلَيْكَ». «پروردگارا! خودم را به تو تسلیم کردم».
«وَوَجَّهْتُ وَجْهِى إِلَيْكَ». «روی خود را به سوی تو گردانیدم».
«وَفَوَّضْتُ أَمْرِى إِلَيْكَ». «کارم را به تو واگذار کردم».
«وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِى إِلَيْكَ». «پشت و پناه من تویی».
«رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَيْكَ». «میل و بیمیلیم به توست».
«لاَ مَلْجَأَ وَلاَ مَنْجَا مِنْكَ إِلاَّ إِلَيْكَ». «پناه و پناهگاهی نیست الا پناه تو نباشد».
«آمَنْتُ بِكِتَابِكَ الَّذِى أَنْزَلْت» «به کتابی که تو نازل کردی ایمان دارم».
«وَنَبِيِّكَ الَّذِي أرْسَلْتَ» «و به نبیای که تو فرستادی ایمان دارم».
سپس فرمود: هنگام مردن مرا بر فطرت اسلام بمیران و این کلمات را آخر سخنت بگردان».
[۱۹] روایت ابوداود و ترمذی و حاکم. [۲۰] روایت ترمذی. [۲۱] روایت ابوداود و ترمذی، و قال حدیث حسن صحیح. [۲۲] روایت ابوداود و نسائی و ترمذی. حدیث حسن.