جواب اعتراض سوم:
آقای مولودی از محمد جلال الدین چنین نقل میکند: بعد از این که وحی بر برائت عایشه ل نازل شد، پیامبر اسلام دستور داد به کسانی که در موضوع افک و اشاعه آن اصرار ورزیده بودند به هریک ١٦٠ ضربه تازیانه زدند، و این نهایت حد افک است بر کسانی که بر انبیاء و زنان آنان تهمت میزنند، ولی در مورد عبدالله بن ابی حد را جاری نکردند، در حالی که او سر دسته و رئیس اصحاب افک بود، در علت جارینشدن حد بر وی گفته شده است که: حد تخفیف گناه و کفاره قاذف است و چنین شخص پلیدی لایق تخفیف و کفاره نبود و خداوند او را در قیامت به عذا عظیم مهلت داد.
عدهای دیگر معتقدند: قذف حق الناس است و بدون مطالبه صاحب حق انجام نمیشود، و عایشه مطالبه این حق را از عبدالله بن ابی نکرد و تقاضای جاریشدن حد را بر او ننمود، و عدهای عنوان کردهاند که، بنا به مصالحی بر او حد جاری نکردند و آن مصلحت از جاریشدن حد مهمتر و بزرگتر بود. همچنان که با روشنشدن نفاق وی قتل او را ترک کردند و چندین بار حرفهایی گفته بود که موجب قتل بود و مدارا با او برای تألیف قلوب و عدم تنفر قوم وی از اسلام بود، چون عبدالله رئیس قوم بود و در میان آنها احترام خاصی داشت و جاری کردن تازیانه به وی باعث عدم رغبت طایفهاش به اسلام میشد و به سبب دلایل فوق از حد صرف نظر شد، ولی مسطح بن اثانه و حسان بن ثابت و حمنه بنت جحش را حد زدند، چون ایشان از مسلمانان بودند تا کفارهای باشد و از گناه پاک شوند[٥٩].
[٥٩]- عایشه در حیات محمد، ص ١٣٦- ١٣٧.