دستۀ دوم:
عدهای دیگر از علماء و دانشمندان به گونهای دیگر به این موضوع پاسخ دادهاند و ابراز میدارند که کسانی که این موضوع را بیان میدارند پنج اعتراض را بر عمر س روا میدارند که عبارتند از:
١- عمر س هذیان را به رسول اکرم منسوب ساخت و معترضین از لفظ «هجر» هذیان را مراد گرفته و این مقوله را به عمر س نسبت میدهند.
٢- تحریر مورد بحث به حدی اهمیت داشت که پس از آن امت تا قیام قیامت از خط گمراهی محفوظ میشد، اما عمر س مانع نوشتن آن شد که این اقدام وی هم نافرمانی به امر پیامبر بود و هم ضرری به تمام امت مسلمه.
٣- عمر س گفت: «حسبنا كتاب الله» که هدف از آن این است که نیازی به حدیث نداریم.
٤- عمر س و اصحابی که با او موافق بودند برخلاف دستور پیامبر ص عمل کردند، چون پیامبر ص امر کرد تا لوح و دوات بیاورند و آنها از تعمیل این حکم ابا ورزیدند.
٥- پیامبر ص میخواست برای علی س خلافت را بنویسد، اما عمر بن خطاب توسط افرادی مانع این کار مهم شد.
حال برای پاسخگویی به چنین اعتراضاتی لازم است تا اصل این حدیث ذکر گردد.
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ الأَحْوَلِ سَمِعَ سَعِيدَ بْنَ جُبَيْرٍ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاسٍب يَقُولُ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَمَا يَوْمُ الْخَمِيسِ ثُمَّ بَكَى حَتَّى بَلَّ دَمْعُهُ الْحَصَى. قُلْتُ يَا أَبَا عَبَّاسٍ، مَا يَوْمُ الْخَمِيسِ قَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَجَعُهُ فَقَالَ: «ائْتُونِى بِكَتِفٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لاَ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا» فَتَنَازَعُوا وَلاَ يَنْبَغِى عِنْدَ نَبِىٍّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا: مَا لَهُ أَهَجَرَ اسْتَفْهِمُوهُ. فَقَالَ: «ذَرُونِى، فَالَّذِى أَنَا فِيهِ خَيْرٌ مِمَّا تَدْعُونِى إِلَيْهِ» (ترجمه نشده)
حال در صدد پاسخگویی به سوالات معترضین برمیآییم.