خلاصه بحث
شیعه ادعا دارد که حضرت عمر با سرپیچی از دستور حضرت پیامبر، مبنی بر آوردن قلم و کاغذ نافرمانی عظیمی را مرتکب شده و تمام اعمال سابقه خود را باطل کرده و دیگر هرگز مشمول آیه س نمیشود. ما ادعایشان را رد میکنیم به این دلایل:
١- حضرت محمد ج این عمل ایشان را نافرمانی عظیم ندیده، بلکه نافرمانی کوچک هم ندیده، بلکه با عمل خود گفته عمر را تایید کرده نه گفته ابن عباس را......
٢- حضرت ابن عباس نیز با وجود آنکه مخالف این قول حضرت عمر بود اما با این وجود، هرگز این عمل عمر را نافرمانی عظیم ندیده بلکه چنانکه دیدیم وقت وفات عمر آمده او را با کلماتی ستوده که شاهدیم. شیعه میگوید این قسمت کتاب شما را قبول ندارم. فقط همان قسمت دعوا برای شیعه جالب و شیرین و جذاب است !!!!!!!!!!
شیعه میگوید در مناظره باید از مشترکات بحث کنیم آیا مشترکات ما این است که صحابه بد بودند؟؟!!!!
ما هرگز نمیگوییم صحابه بد بودند که شما آن را نقطه مشترک بدانی.
ما حرکت حضرت عمر را دلیل دلسوزی او میدانیم و تو دلیل توطئه. پس مشترکات کجاست؟!
اگر با تکرار حرف باطل، باطل حق میشود پس حق با شیعه است.
حرف آخر و مهم ما در این مبحث این است که اگر ما فرضیههای خیالی و مملو از بدبینی شیعه را قبول کنیم، نتیجه چه بخواهیم چه نخواهیم این میشود که در این حق خوری زبانم لال حضرت محمد ج نیز کوتاهی کردند و هنوز یارانش عقب ننشسته و هنوز صحابه دارند عمر را بر سر جایش مینشانند که حضرت محمد بکمک عمر آمده و از خیر اعلان جانشینی علی صرفنظر کردند و هواییاران علی را بنفع عمر ساکت نمودند.
ای کاش شیعه میدانست که حرفش چه معنی دارد.