جواب اعتراض دوم:
اما قبل از جواب آن دقت و توجه به چند نکته لازم است:
١- آیۀ ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾ بالاتفاق قبل از داستان قرطاس نازل شده بود، هم اکنون این سوال مطرح میشود که اگر چنانچه تحریری چنان مهم باقی میبود دین هرگز کامل نمیشد، این آیه معاذالله اشتباه ثابت میشود.
٢- داستان قرطاس روز پنجشنبه به وقوع پیوست و پیامبر اکرم ج روز دوشنبه دنیا را وداع گفتند، پس از این واقعه تا چهار روز رسول خدا در قید حیات بودند، پس اگر چنین تحریر مهمی باقی مانده بود در ظرف این چهار روز پیامبر فرصت کافی داشت و حتماً نوشته میشد، اما با این وجود هم نوشته نشد.
این یک افتراء بزرگ به پیامبر ج میباشد و هیچ احدی از مسلمین هرگز باور نمیکردند که رسول اکرم ج چنان امر مهمی که امت را از خطر گمراهی محفوظ و در امان نگهدارد با مانعشدن عمر س آن را ترک نموده و منصرف گردد در چنین صورتی امان از دین برداشته میشود.
٣- تحریر با این اهمیت اگر عمر س مانع آن میشد بر علی س و بقیه صحابه واجب بود که اقدام کنند تا نوشته شود، اما از هیچ احدی چنین اقدامی صورت نگرفت و علاوه بر این در روایت مسند احمد تصریح شده که مخاطب این امر علی س بود.
٤- چنین امر مهم و بزرگی را هیچیک از اصحاب به جز ابن عباس روایت نمیکند، و از میان هزارها شاگرد ابن عباس صرفاً فرزند وی عبیدالله و سعید بن جبیر ناقل این روایت هستند.
٥- قبل از داستان قرطاس حدیث ثقلین ارشاد و روایت شده بود که رسول اکرم ج فرموده بود: من دو چیز گرانقدر و باارزش در میان شما میگذارم که با تمسک به آنها هرگز گمراه نمیشوید[٦٩]، [] لذا اگر این داستان قرطاس را صحیح و لازم بدانیم تکذیب حدیث ثقلین لازم میگردد.
با توجه به نکات و امور مندرجه در بالا عقل سلیم، با دقت و تدبر بر پذیرش یکی از دو امور ذیل الذکر مجبور میگردد:
١- یا این داستان کاملاً غلط و غیر صحیح است، دین کامل شده بود و هرگز تحریر مهمی باقی نمانده بود، و پیامبر ج هرگز برخلاف آیۀ قرآن بر نوشتن هیچ تحریری اظهار اراده نفرموده بودند. این داستان بیاساس و ساختۀ اعداء دین است و صرفاً به این خاطر ساخته شده که تکذیب آیۀ قرآنی ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾ و نیز تکذیب حدیث ثقلین صورت گیرد و نیز این که اتهام کوتاهی و سهلانگاری تبلیغ رسالت بر رسول گرامی ج صورت گرفته، تمام دین مورد شک و شبهه قرار گیرد.
٢- یا این که پیامبر خدا ج صرفاً جهت امتحان و آزمایش اصحاب چنین چیزی گفته باشند... که آنها در دایرۀ ایمان تا چه حد مستحکم و راسخ القدم میباشند که اگر صحابه جهت نوشتن چنین تحریر اقدام میکردند، پیامبر به شدت ناراحت میشد و فوراً میفرمود که از آیه ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ...﴾ بازهم شما منتظر چنین نوشتهای هستید و دین را کامل نمیدانید و اگر چنین بوده اصحاب در این امتحان پیروز شدند و عمر س درجه اول و امتیاز را کسب نمود، چند نفر نامعلوم بر نوشتن موافق بودند که به احتمال قوی افرادی تازه مسلمان بودند و اگر از میان شخصیتهای بلند و جلیل القدر کسی چنین سخنی میگفت، حتماً اسم وی در روایت مذکور میبود. بنابراین، اختلاف تازه مسلمانان مورد پسند رسول خدا ج قرار نگرفت و فرمود: «قُومُوا عَنِّى».
[٦٩]- طوریکه معلوم است حدیث ثقلین با این عبارت صحیح نیست. [مصحح]