فصل اول: اهل سنت و قرآن کريم
اهل سنت و همگی مسلمانان اجماع دارند بر اینکه کتاب خداوند از تحریف و زیاده و نقص مصون میباشد. و با حفظ و نگهداری خداوند محفوظ میباشد.
خداوند میفرماید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹].
یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
در کتابهای معتمد اهل سنت یک روایت صحیح هم وجود ندارد که مخالف با این باشد، و مفسرین اهل سنت در نزد فرمودۀ خداوند:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾نوشتهاند:
یعنی: «همانا قرآن کریم از هر گونه دگرگونی، و یا تبدیل و یا تحریف مصون و محفوظ میباشد».
رجوع کنید به: جامع احکام القرآن قرطبی، و مدارک التنزیل نسفی، و تفسیر الخازن، تفسیر ابن کثیر، انوار التنزیل بیضاوی، و روح المعانی آلوسی و فتح البیان صدیق حسن خان و أضواء البیان شنقیطی و دیگر تفاسیر.
و علمای بزرگ اهل سنت با صراحت گفتهاند که اگر کسی اعتقاد داشته باشد که در قرآن زیاده نقص وجود دارد بدون شک از دین اسلام خارج میگردد.
و این عقیده در نزد اهل سنت بحد شهرت و تواتر رسیده که برای اثبات آن احتیاج به بیان ادله نمیباشد.
بلکه این اعتقاد نزد مسلمانان از امور متواتر بحساب میآید.
قاضی عیاض/میگوید [۱]: و بتحقیق که مسلمانان اتفاق کردهاند که همانا قرآنی که در تمام گوشه و کنار زمین خوانده میشود، و در کاغذها نوشته شده است، و در دست مسلمانان میباشد و آنچه دو جلد آن را در بر گرفته ازاول ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾تا آخر ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ﴾همانا کلام خداوند، و وحی منزلش است که بر پیامبرش محمدصنازل نموده است. و آنچه که در آن میباشد حق است، و اگر شخص حرفی از آن از روی قصد کم کند، یا جابجا کند، یا در آن حرفی بیافزاید در حالی که شامل آن مصحفی که اجماع بر آن واقع شده نباشد، و اتفاق بر این باشد آن از جمله قرآن نیست، و از روی قصد و عمد این کار را بکند او کافر میگردد [۲].
و قاضی عیاض از ابو عثمان حداد نقل میکند که او گفته است: تمام کسانی که پیروان توحید هستند بر این اتفاق دارند که انکار یک حرف از قرآن کفر میباشد [۳].
ابن قدامه میگوید [۴]:
اگر شخصی سورهای از قرآن یا آیهای یا کلمهای و یا حرفی از آن انکار کند، در بین مسلمانان خلافی وجود ندارد بر اینکه او کافر میباشد [۵].
بغدادی میگوید:
اهل سنت تکفیر نموده آن گروه از رافضه را که چنین میپندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجیت نیست بخاطر اینکه -طبق گفتار آنها- صحابه بعضی از قرآن را تغییر داده و برخی دیگر را تحریف نمودهاند [۶].
و قاضی ابو یعلی میگوید [۷]: و قرآن تغییر داده نشده، و نه در آن تبدیلی ایجاد شده و نه از آن کاسته و یا نه به آن اضافه شده است، بر خلاف آنچه که رافضه میگویند که قرآن تغییر، و تبدیل داده شده و ترتیب و نظمش دگرگون شده است.
سپس میگوید:
همانا قرآن در حضور صحابه جمعآوری شده و بر آن اجماع نمودهاند، و هیچ انکار کنندهای آن را انکار نکرده و هیچ یک از اصحاب آن را رد ننمود و نه کسی در آن طعنه زد. پس اگر تغییر و تبدیل در آن وجود داشت لازم بود که از یکی از اصحاب نقل شده باشد که در آن طعنه زده و عیب گرفته باشد، زیرا که مانند این چیزی نبود که کتمان بشود.
و اگر در آن تغییر و تبدیل بود بر علیسواجب بود که آن را بیان نموده و اصلاح کند، و برای عموم مردم آشکار سازد که وی آن چه تغییر داده شده درست ننموده است، پس هرگاه چنین کاری انجام نداده است، بلکه آن را میخوانده و بکار میگرفته دلالت بر این دارد که نه تغییر داده شده و نه تبدیل شده است [۸].
ابن حزم میگوید:
اینکه گفته شود که بین دو لوحه (دو برگ) تبدیل ایجاد شده کفر صریح و تکذیب نمودن رسول اللهصمیباشد [۹].
فخر رازی در تفسیر آیه ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹]. مینویسد: و همانا ما قرآن را نگه میداریم از تحریف و زیاده و کمی. پس مینویسد: اگر شخصی کوشش کند که حرفی یا نقطهای از آن تغییر دهد، تمام اهل دنیا به او خواهند گفت این دروغ، و تغییر و دگرگونی کلام خداوند میباشد، حتی اگر شیخ بزرگواری در خواندن حرفی از قرآن اشتباه کنند کودکان خردسال به او خواهند گفت ای شیخ شما اشتباه کردی و درست آن این چنین و این چنین میباشد. باید دانست که چنین حفظ و نگهداری برای هیچ کدام از کتابهای آسمانی نبوده، زیرا که هر کدام از آنها دستخوش تصحیف و تحریف و دگرگونی بسیار و یا کم گردیده است و محفوظ و مصون مانند قرآن از تمامی انواع تحریف و دگرگونی با وجود اینکه ملحدین و یهود و نصاری میخواهند چنین بکنند از بزرگترین معجزات شمرده میشود [۱۰].
ابن حزم در جواب احتجاج نصاری به ادعای روافض درباره تحریف قرآن چنین میگوید:
و اما گفتارشان درباره ادعای روافض در مورد دگرگونی قرآن، باید گفت که روافض از مسلمان بشمار نمیآیند [۱۱].
و شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: و همچنین یعنی درباره حکم به تکفیر کسانی که گمان مینمایند که بعضی از آیات قرآن کم و کتمان شده، یا گمان اینکه قرآن تاویل باطنی دارد و اعمالی که شریعت مقرر داشته از انسان ساقط میشود، اینها قرامطه و باطنیه نامیده، میشوند. و از اینها تناسخیه نیز میباشد، پس درباره کفر اینها هیچ اختلافی وجود ندارد [۱۲].
در این زمینه در کتابهای تفسیر و علوم قرآن و حدیث و عقیده و اصول و غیره، سخنان بسیاری وجود دارد.
***
[۱] عیاض بن موسی بن عمران الیحصبی ابو الفضل، دانشمند سرزمین مغرب، و امام اهل حدیث در زمان خودش، از تصنیفات وی: الشفاء، مشارق الانوار، الإلماع و غیره میباشد. در سال ۴۷۶ هجری متولد، و در سال ۵۴۴ هجری در مراکش در گذشت.
رجوع شود به: بقیه الملتمس (ص، ۴۳۷) و تاریخ قضاه الأندلس (ص، ۱۰۱). [۲] الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳). [۳] الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳). [۴] ابو عبدالله موفق الدین عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه مقدسی دمشقی، از بزرگان ائمه سنت و از فقهای امت میباشد، دارای تصانیف بسیاری است، از جمله: المغنی، و فضائل الصحابة، و القدر و غیره، در جماعیل از روستاهای نابلس در فلسطین متولد شد، و در سال ۶۲۰ هجری در دمشق درگذشت. رجوع شود به: مختصر طبقات الحنابلة (ص، ۴۵-۴۷) والأعلام (۴/۱۹۱-۱۹۲). [۵] لمعة الاعتقاد ص ۱۹. [۶] الفرق بین الفرق ص، ۳۱۵ چاپ دار الآفاق، بیروت. [۷] محمد بن حسین بن محمد بن خلف بن فراء ابو یعلی، دانشمند اصول و فروع در عصر خودش، از تصانیف وی: الاحکام السلطانیه میباشد، در سال ۳۸۰ هجری متولد و در سال ۴۵۸ هجری وفات کرده است. طبقات الحنابله (۲/۱۹۳-۲۳۰)، الأعلام (۶/۳۳۱). [۸] المعتمد فی أصول الدین ص ۲۵۸. [۹] الفصل فی الملل و النحل ۴۰. [۱۰] مفاتیح الغیب ۱۹/۱۶۰-۱۶۱. [۱۱] الفصل ۲/۸۰. [۱۲] الصارم المسلول ص ۵۸۶ چاپ دار الکتب العلمیه، بیروت.