قرآن و تحریف

فهرست کتاب

فصل چهارم: رواياتی در کتاب‌های اهل سنت وجود دارد که شيعه برای متهم کردن اهل سنت به تحريف قرآن، آنها را مورد استدلال قرار می‌دهد

فصل چهارم: رواياتی در کتاب‌های اهل سنت وجود دارد که شيعه برای متهم کردن اهل سنت به تحريف قرآن، آنها را مورد استدلال قرار می‌دهد

روایاتی در کتاب‌های اهل سنت می‌باشند، که شیعه برای متهم نمودن اهل سنت به تحریف قرآن، از آنها استدلال می‌کند.

و ما قبل از اینکه این روایت را ذکر کنیم، خواننده را با بعضی از احکام قرآن آشنا می‌سازیم.

أ- احکام قرآن نزد اهل سنت [۳۰۹]:

از احکام قرآن نزد اهل سنت نسخ می‌باشد، و نسخ در لغت بمعنای از بین بردن، و آن بر سه تقسیم می‌شود:

نوع اول: نسخ تلاوت و حکم.

نوع دوم: نسخ حکم، و باقی ماندن تلاوت.

نوع سوم: نسخ تلاوت و باقی ماندن حکم.

و نسخ از لحاظ عقل و شرع جایز است، بدلائل ذیل:

۱- بخاطر اینکه افعال خداوند را نمی‌توان تعلیل کرد، پس خداوند تعالی در یک وقت به چیزی امر می‌کند، و در وقت دیگر از آن نمی‌کند، و او به مصلحت بندگان داناتر است.

۲- و بخاطر اینکه نصوص کتاب و سنت بر جایز بودن نسخ و واقع شدن آن دلالت دارد.

أ- خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذَا بَدَّلۡنَآ ءَايَةٗ مَّكَانَ ءَايَةٖ [۳۱۰][النحل: ۱۰۱].

و می‌فرماید:

﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرٖ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَآ[۳۱۱][البقرة: ۱۰۶].

و می‌فرماید:

﴿يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ ٣٩[الرعد: ۳۹].

و می‌فرماید:

﴿وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ[الإسراء: ۸۶].

و این آیات بر واقع شدن نسخ با انواعش، یعنی نسخ تلاوت و نسخ حکم و نسخ حکم با تلاوت دلالت می‌کند.

ب- در صحیح از ابن عباسبروایت است که گفت: عمرسفرمود: قاری‌ترین ما و قاضی‌ترین ابی است، با وجود این ما سخن ابی را رها می‌کنیم و آن اینکه ابی می‌گوید: چیزی که از رسول اللهصشنیده‌ام رها نمی‌کنم، و خداوند فرموده است:

﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرٖ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَا‌.

ب- نسخ در قرآن سه دسته می‌باشد:

دسته اول: آنچه که تلاوت و حکمش هر دو نسخ شده است. دسته دوم: آنچه که حکمش نسخ شده و تلاوتش باقی است. دسته سوم: آنچه که تلاوتش نسخ شده و حکمش باقی است.

برادر مسلمان، بدرستی که شبهه بر انگیخته شده در شکل روایاتی که در آن آیات منسوخ التلاوه یا قراءات شاذه است و این روایات نزد اهل سنت می‌باشد. این شبهه در کتاب البیان فی تفسیر القرآن خوئی و کتاب اکذوبه تحریف قرآن، رسول جعفریان و کتاب‌های دیگر ذکر شده است.

برادر مسلمان، همانا آیت الله العظمی خوئی که یکی از مراجع شیعه می‌باشد، اهل سنت را به یک اتهام باطلی متهم نموده است، ایشان می‌گوید: همانا قول به نسخ تلاوت، همان عین قول تحریف و کم شدن می‌باشد. و باز می‌گوید: همانا قول به تحریف قرآن، مذهب اکثر علمای اهل سنت می‌باشد، زیرا که آن به جایز بودن نسخ تلاوت قائل هستند [۳۱۲].

برادر مسلمان، آقای خوئی یک عالم سنی نیافته که در قرآن طعن بزند پس ناچار شده که اهل سنت را متهم به طعن در قرآن نماید بخاطر اینکه آنان نسخ تلاوت را جایز دانسته‌اند.

و ما در اینجا آگاه می‌سازیم هر فرد شیعه یا سنی که فریب بیانات خوئی و علمای دیگر شیعه خورده است، پس می‌گوییم همانا نسخ تلاوت نزد اهل سنت ثابت می‌باشد، و همچنین علمای بزرگ شیعه نیز به انواع آن اعتراف و اقرار دارند که از جمله آن نسخ تلاوت می‌باشد. و برخی از علمای بزرگ شیعه آن کسانی که به نسخ اقرار دارند ذکر می‌کنیم، و در روایاتی که می‌آید سخنانشان بطور تفصیل بیان می‌گردد.

و از علمای شیعه کسانی که نسخ را پذیرفته‌اند:

۱- شیخ ابو علی فضل طبرسی: (صاحب کتاب مجمع البیان فی تفسیر القرآن) است در شرح آیه ۱۰۶ سوره بقره انواع نسخ را ذکر نموده است.

۲- ابو جعفر محمد طوسی ملقب به شیخ طائفه نزد شیعه: انواع نسخ در کتابش التبیان فی تفسیر القرآن (ج، ۱ ص، ۳ در مقدمه مولف) ذکر نموده است.

۳- کمال الدین عبدالرحمن عتائقی حلی: در کتابش الناسخ و المنسوخ ص، ۳۵.

۴- محمد علی در کتابش لمحات من تاریخ القرآن ص، ۲۲۲.

۵- علامه محسن ملقب به فیض کاشانی، در هنگام شرح آیه:

﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا

به نسخ اقرار نموده و گفته:

﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ

یعنی اینکه حکمش را بر داریم. و

﴿أَوۡ نُنسِهَا

یعنی اینکه (رسم) نوشته آن برداریم.

شرح کاشانی تمام شد.

و معروف است که رسم آن بر می‌داریم یعنی نوشته و خط آن را بر می‌داریم، معنای آن این است که تلاوتش را بر می‌داریم.

تفسیر صافی شرح آیه ۱۰۶ سوره البقره.

برادر مسلمان، اکنون برخی از آن روایاتی که علمای شیعه برای طعنه زدن به اهل سنت از آنها استدلال می‌کنند، ذکر می‌کنیم، و حق را در این مسئله بیان می‌داریم زیرا که در آنها یا نسخ تلاوت هست یا قرائت شاذ می‌باشد‌ [۳۱۳].

روایت اول: ابن عباس از عمر روایت می‌کند که همانا او گفت: خداوند عزوجل محمدصرا به حق فرستاد، و همراه وی کتاب فرستاد، پس از آنچه که بر وی نازل شده بود آیه رجم بود، پس رسول اللهصرجم کردند، و ما نیز بعد از ایشان رجم نمودیم، سپس گفت: و ما می‌خواندیم: «ولا ترغبوا عن آبائکم فإنه کفر بکم»یا: «إن کفراً بکم أن ترغبوا عن آبائکم».

این روایت را خوئی در کتابش البیان، آورده و اهل سنت را به حذف آیه رجم متهم نموده است [۳۱۴]و سیوطی این روایت را در کتابش الاتقان، در زیر عنوان آنچه که تلاوتش نسخ شده نه حکمش [۳۱۵]آورده است.

و ما می‌گوییم: همچنان که علمای مسلمین گفته‌اند، و از جمله آنان سیوطی می‌باشد که همانا آیه رجم: «الشیخ والشیخة إذا زنیا»آیه‌ای است که تلاوتش منسوخ گردیده است، و علمای بزرگ شیعه به این نسخ اعتراف کرده‌اند.

از آنان:

۱- شیخ ابو علی فضل طبرسی، می‌گوید: نسخ در قرآن انواع می‌باشد، از آنها است آنچه که لفظ بر داشته می‌شود و حکم باقی می‌ماند مانند: آیه رجم [۳۱۶].

۲- ابو جعفر محمد طوسی ملقب به شیخ طائفه: می‌گوید: نسخ در قرآن سه قسم می‌باشد: از آنها: آنچه که لفظ آن نسخ شده، نه حکمش، مانند: آیه رجم، و آن آیه: «والشيخ والشيخة إذا زنيا»می‌باشد [۳۱۷].

۳- کمال الدین عبدالرحمن عتائقی حلی (از علمای قرن هشتم) می‌گوید: منسوخ بر سه‌گونه ‌است: از آنها آنچه که نوشته‌اش نسخ شد و حکمش باقی ماند، از آنچه روایت شده: «الشيخ والشسيخة إذا زنيا فارجموهما البته، نکالاً من الله» [۳۱۸].

۴- کلینی آیه رجم در کافی ذکر نموده است، محقق کافی علی اکبر غفار می‌گوید: تلاوتش نسخ گردیده است [۳۱۹].

۵- محمد باقر مجلسی: روایتی که در کافی در این باره است، تصحیح کرده، و گفته است و این آیه از آن چه که تلاوتش نسخ شده نه حکمش می‌باشد [۳۲۰].

روایت دوم: روایت ابو موسی الاشعری: ..... در زمان رسول الله سوره‌ای می‌خواندیم که به اندازه سوره توبه بود، فقط جزئی از آن را به یاد دارم: «لو کان لابن آدم وادياً من مال لابتغى وادياً ثالثاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب ....» [۳۲۱].

و علمای بزرگ شیعه به وجود این نسخ، اقرار و اعتراف کرده‌اند: از جمله آنان است:

۱- شیخ ابو علی فضل طبرسی می‌گوید:

اخبار بسیاری وارد شده که چیزهایی در قرآن بوده که تلاوتش نسخ شده است، از جمله آنها آنچه که از ابو موسی روایت شده است که همانا آنان می‌خواندند: «لو أن لابن آدم وادیین من مال لابتغى إلیهما ثالثاً ولا یملأ جوف ابن آدم إلا التراب ویتوب الله على من تاب» [۳۲۲]. سپس برداشته شد.

۲- کمال الدین عتائقی حلی، می‌گوید:

آنچه که نوشته و حکمش نسخ شده: «لو أن لابن آدم واديين من فضة لابتغى لهما ثالثاً، ولو أن له ثالثاً لابتغى رابعاً ولا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب ويتوب الله على من تاب» می‌باشد [۳۲۳].

۳- ابو جعفر طوسی می‌گوید: چیزهایی در قرآن بوده که تلاوتش نسخ شده است، از آن: «لا يملأ جوف ابن آدم إلا التراب ويتوب الله على من تاب» است که سپس برداشته شده است [۳۲۴].

روایت سوم: مسور بن مخرمه روایت می‌کند:

عمر بن عبدالرحمن بن عوف گفت: در آنچه که برایمان نازل گردید می‌یابی: «إن جاهدوا کما جاهدتم أول مرة» زیرا که ما -آن را- نمی‌ یابیم، گفت: انداخته شده از جمله چیزهای ‌که از قرآن انداخته شده است.

خوئی این روایت را در کتابش البیان برای متهم ساختن اهل سنت به طعن در قرَآن، آورده است [۳۲۵].

و سیوطی در اتقان، تحت عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده، نه حکم آن، آورده است [۳۲۶].

و می‌گوییم: چنانکه علمای مسلمانان گفته‌اند: همانا قول راوی انداخته شده از جمله آنچه که انداخته شده است از قرآن. یعنی تلاوتش نسخ گردید، در جمله آن چه از قرآن که تلاوتش نسخ شده است.

روایت چهارم:

ابوسفیان کلاعی روایت می‌کند، همانا مسلمه بن مخلد انصاری روزی به آنان گفت: مرا آگاه سازید از دو آیه‌ای که در قرآن نوشته نشده است: پس کسی جوابش نداد، و ابوالکنود سعد بن مالک آنجا بود: پس ابن مسلمه گفت: «إن الذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله بأموالهم وأنفسهم إلا ابشروا أنتم المفلحون، والذين آووهم ونصروهم وجادلوا عنهم القوم الذين غضب الله عليهم أولئك لا تعلم نفس ما أخفي لهم من قرة أعين جزاء بما کانوا يعملون».

خوئی این روایت را در کتابش البیان جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن ذکر کرده است [۳۲۷]. و سیوطی در کتابش الاتقان تحت عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده دون حکمش، آورده است [۳۲۸].

روایت پنجم:

«زر روایت می‌کند، ابی بن کعب گفت: ای زر، سوره احزاب را چقدر می‌خوانی؟ گفتم ۷۳ آیه، گفت: همانا مانند سوره بقره بود، یا طولانی‌تر از سوره بقره بود».

خوئی جهت متهم ساختن اهل سنت به طعن در قرآن، این روایت را در کتابش البیان آورده است [۳۲۹].

و سیوطی در الاتقان تحت عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده است آورده است [۳۳۰].

و علمای بزرگ شیعه به این نوع نسخ، اعتراف کرده‌اند از آنان:

۱- شیخ ابو علی طبرسی، می‌گوید: ......... سوم: بمعنای تأخیر باشد، و آن اینکه قرآن نازل شود و پس به آن عمل شود. و تلاوت شود، پس به تاخیر انداخته شود و آن اینکه نسخ شود، پس تلاوتش برداشته و محو شود به تاویل آن عمل نشود، مانند: آنچه که از زر بن حبیش روایت است که همانا ابی به او گفت: سورۀ احزاب را چقدر می‌خوانید؟ گفت: هفتاد چند آیه. گفت: ما هنگامی که همراه رسول الله بودیم می‌خوانیدم درحالیکه طولانی‌تر از سورۀ بقره بود [۳۳۱].

۲- ابو جعفر طوسی، می‌گوید: اخبار بسیاری وارد شده که چیزهای در قرآن بوده که تلاوتش نسخ شده است، آنگاه برخی از آنها بر شمرده و از آنها سوره احزاب ذکر نموده که در طولانی بودن مانند سوره بقره بود [۳۳۲].

روایت ششم: از انس، درباره داستان اصحاب بئر معونه آن کسانی که کشته شدند، و رسول الله قنوت خواندند و بر قاتلین آنها دعا نمود.

انس می‌گوید: ‌درباره آنان قرآن نازل شده، خواندیم تا اینکه برداشته شد: «إن بلغوا عنا قومنا إنا لقينا ربنا فرضي عنا وأرضانا».

این روایت رسول جعفریان در کتابش اکذوبه التحریف جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن آورده است [۳۳۳].

و سیوطی در الاتقان تحت عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده آورده است.

و می‌گوییم: همچنانکه علمای مسلمین گفته‌اند، که مقصود از کلمه: «حتی رفع» اینکه برداشته شد، یعنی تا اینکه تلاوتش نسخ شد.

و در اینجا علمای بزرگ شیعه به نسخ آن قایل هستند، از آنان:

۱- ابو علی طبرسی می‌گوید: اخبار بسیاری وارد شده که چیزهای در قرآن بوده که تلاوتش نسخ شده است از جمله: از انس: همانا ۷۰ نفر از انصاری، آن کسانی که در حادثه بئر معونه کشته شدند، درباره آنان قرآن نازل شد: «بلغوا عنا قومنا إنا لقينا ربنا فرضي عنا وأرضانا»پس این برداشته شد [۳۳۴].

۲- ابو جعفر طوسی می‌گوید: چیزهای در قرآن بود، که تلاوتش نسخ شده است، از آن جمله: از انس بن مالک: همانا ۷۰ نفر از انصار، آن کسانی که در حادثه بئر معونه کشته شدند: درباره آنان قرآن نازل شد و خواندیم: «بلغوا عنا قومنا إنا لقينا ربنا فرضي عنا وأرضانا»پس برداشته شد [۳۳۵].

روایت هفتم: حمیده بنت ابی یونس روایت می‌کند، گفت: پدرم در حالی ۸۰ ساله بود، از مصحف عایشه بر من خواند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا ٥٦[الأحزاب: ۵۶]. «وعلى الذين يصلون الصفوف الاول».

حمید گفت: قبل از اینکه عثمان مصحف‌ها را تغییر دهد.

خوئی در البیان جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن این را آورده است [۳۳۶].

و سیوطی در الاتقان تحت عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده ذکر کرده است [۳۳۷].

و می‌گوئیم: همانا این زیاده: «وعلى الذين يصلون الصفوف الاول»تلاوتش منسوخ شده، و قبل از اینکه عثمان مردم را بر یک مصحف جمع نماید دو محصف بوده ولی عثمان آیه‌های منسوخ شده را نیز حذف کرده است.

و همچنین این جزء قرائت‌های شاذی که به حد تواتر نرسیده محسوب می‌شود.

روایت هشتم: آنچه که در مصحف ابن عباس و ابی بن کعب آمده از دو سوره خلع و حفد: «اللهم إنا نستعينك ونستغفرك ونثني عليك ولا نکفركونخلع ونترك من يفجرك، اللهم إياك نعبد ولك نصلي ونسجد وإليك نسعى ونحفد، نرجو رحمتك ونخشى عذابك إن عذابك الجد بالکافرين ملحق».

خوئی این روایت را در کتابش البیان جهت متهم کردن اهل سنت به طعنه در قرآن، آورده است [۳۳۸].

و سیوطی در زیر عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده ذکر کرده است [۳۳۹].

و سیوطی می‌گوید: حسین بن منادی در کتابش: الناسخ و المنسوخ می‌گوید: و از آنچه که نوشته و رسم آن از قرآن برداشته شده است و حفظ آن از قلب‌ها برداشته نشده دو سوره قنوت و تر می‌باشد، که سوره خلع و حفد نیز نامیده می‌شود: (یعنی این دو سوره تلاوتش نسخ شده است).

روایت نهم: ابو عبید می‌گوید: اسماعیل بن ابراهیم به ما حدیث گفت: از ایوب از نافع از ابن عمر روایت كرده که گفت: هرگز یکی از شما نگوید: تمام قرآن را گرفته‌ام. چونکه نمی‌داند تمامش چقدر است، بدرستی که بسیاری چیزهای از قرآن از بین رفته است، و لکن بگوید، آنچه که آشکار شده گرفته‌ام.

خوئی این روایت در کتابش البیان جهت متهم کردن اهل سنت آورده است [۳۴۰]، و سیوطی در الاتقان زیر عنوان آنچه که تلاوتش نسخ شده ذکر کرده است [۳۴۱].

و همچنین می‌گوئیم، چنانکه علمای مسلمین گفته‌اند: که مقصود: از قرآن چیزهای از بین رفته، یعنی تلاوتش نسخ شده است.

روایت دهم: عروه بن زبیر از عایشه روایت می‌کند که گفت: سوره احزاب در زمان رسول الله خوانده می‌شود در حالیکه دویست آیه بود، پس هنگامیکه عثمان مصاحف را نوشت بر آن توانای نیافتیم مگر آنچه که الان می‌باشد.

و خوئی [۳۴۲]جهت اتهام اهل سنت آورده، و سیوطی [۳۴۳]در زیر عنوان آنچه تلاوتش نسخ شده ذکر کرده است و می‌گوئیم: همانا سورۀ احزاب طولانی بوده و آیات بسیاری از آن نسخ شده است، به اعتراف دو عالم بزرگ شیعه طوسی و طبرسی، در ص، ۱۴۱.

و مقصود از: «هنگامی که عثمان مصاحف نوشت ...» یعنی هنگامی که عثمان مردم را بر یک مصحف جمع نمود، آیات منسوخ شد، را نمی‌نوشت، و سورۀ احزاب با آیات منسوخ شده طولانی بود، وقتی که آیات منسوخ شده حذف گردید سوره کوتاه شد، و همین که الان هست باقی ماند، و این متواتر می‌باشد.

روایت یازدهم:

خوئی می‌گوید: طبرانی با سند موثق روایت کرده از عمر بن الخطاب مرفوعاً: (یعنی از رسول الله) که فرمود: قرآن هزار هزار، (یک میلیون) بیست هفت هزار حرف می‌باشد».

خوئی این روایت در البیان جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن، آورده است [۳۴۴].

می‌گوئیم: این روایت ساختگی و بهتان بر عمرسمی‌باشد [۳۴۵].

روایت دوازدهم:

عبدالرزاق ما را خبر داد از ابن جریج از عمر و بن دینار که گفت: شنیدم بجاله تمیمی که گفت: عمر بن الخطاب در دامن کودکی در مسجد مصحفی را دید که در آن نوشته بود: «﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡوهو أبوهم».

این روایت رسول جعفریان شیعی در کتابش اکذوبه تحریف القرآن، که اسمش را عوض کرده به: القرآن و دعاوی التحریف جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن آورده است [۳۴۶].

و ما می‌گوئیم: همانا کمله: «وهو أبوهم»تلاوتش نسخ شده و از قراءات شاذه محسوب می‌شود، و علمای بزرگ شیعه اعتراف کرده‌اند که این از جمله قرائت شاذه می‌باشد:

از آنان:

۱- محسن ملقب به فیض کاشانی: در کتابش تفسیر صافی می‌گوید: از باقر و صادق (علیهما السلام) همانا آن دو خواندند: «وأزواجه أمهاتهم وهو أب لهم» [۳۴۷].

۲- دانشمند شیعی محمد جنابذی ملقب به سلطان علی شاه، هنگامی که آیه: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ، تفسیر نموده است گفته: صادق در اینجا خوانده: «وهو أب لهم» [۳۴۸].

۳- مفسر بزرگ علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیه: ﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَمی‌گوید: نازل شده: «وهو أب لهم وأزواجه أمهاتهم ......».سوره احزاب [۳۴۹].

روایت سیزدهم:

از عروه که گفت: در مصحف عایشه نوشته شده بود:

﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ«وصلاة العصر» رسول جعفریان در کتابش اکذوبه تحریف، جهت متهم کردن اهل سنت آورده است [۳۵۰].

و می‌گوئیم: همانا: «صلاة العصر» از چیزهای است که تلاوتش نسخ شده است، و از جمله قرائات شاذ و غیر متواتر محسوب می‌گردد، و علمای بزرگ شیعه این را بعنوان قرائات شاذ ذکر کرده‌اند آنان:

۱- علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش می‌گوید:

از ابو عبدالله ÷همانا او خواند:

﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ «وصلاة العصر»وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨ [۳۵۱][البقرة:۲۳۸].

۲- مفسر بزرگ هاشم بحرانی در تفسیرش می‌گوید: در بعضی قرائات آمده است:

﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ «وصلاة العصر»وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨ [۳۵۲].

۳- علامه محسن ملقب به فیض کاشانی در تفسیرش می‌گوید: از قمی از صادق÷، همانا و ایشان خواندند: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ «وصلاة العصر»وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨ [۳۵۳].

۴- مفسر محمد بن مسعود عیاشی در تفسیرش از محمد بن مسلم از ابو جعفر روایت می‌کند: گفت: ‌به وی گفتم: «الصلاة الوسطى؟» گفتند: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ «وصلاة العصر»وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ ٢٣٨ [۳۵۴].

روایت چهاردهم:

قبصه بن عقبه ما را حدیث گفت از ابراهیم بن علقمه که گفت: همراه با تعدادی از یاران عبدالله (بن مسعود) به شام وارد شدم، ابو الدرداء آمدن ما را شنید پس نزدمان آمد، و آنگاه گفت: آیا در بین شما کسی هست که قاری باشد؟ پس گفتیم: بله، گفت: پس کدامیک از شما؟ آنگاه بطرف من اشاره نمودند. پس به من گفت: بخوان پس خواندم: ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰ ١ وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ٢و الذکر والأنثى» گفت: تو از دهان (زبان) صاحبت شنیده‌ای؟

گفتم: بله، گفت: و من نیز از دهان رسول اللهصشنیده‌ام، و این‌ها از ما نمی‌پذیرند.

رسول جعفریان در کتابش اکذوبه تحریف القرآن، جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن، آورده است [۳۵۵].

‌و این قرائت شاذ و غیر متواتر محسوب می‌شود، و متواتر آن چنین است:

﴿وَمَا خَلَقَ ٱلذَّكَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣ [۳۵۶].

و همچنین به آن قرائت از راه آحاد نیز گفته می‌شود [۳۵۷].

و مفسر بزرگ شیعی ابو علی طبرسی در کتابش مجمع البیان در تفسیر سورۀ اللیل گفته است: در قرائات شاذه پیامبر و قرائت علی بن ابن طالب÷و ابن مسعود و ابو الدرداء و ابن عباس: «والنهار إذا تجلى وخلق الذکر والأنثى». بدون «ما» می‌باشد؛ و همچنین از ابو عبدالله÷روایت شده است.

و این اعتراف از مفسر بزرگ شیعی است که قرائت شاذی وجود دارد که حرف «ما» از آیه کم نمی‌باشد.

پس زمانیكه قرائت شاذ بود مهم نیست که یک حرف یا دو حرف و یا یک کلمه و یا دو کلمه تغییر کرده باشد. چونکه آن قرائت شاذ می‌باشد و متواتر نیست، و از جمله قرآنی نیست که هنگام جمع‌آوری عثمانسصحابه بر آن اجماع کرده‌اند.

روایت پانزدهم:

ابان بن عمران ما را حدیث گفت که: به عبدالرحمن بن اسود گفتم: تو می‌خوانی: «صراط من أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم وغير الضالين».رسول جعفریان در کتابش اکذوبه تحریف قرآن، جهت متهم نموده اهل سنت به طعن در قرآن این روایت را آورده است [۳۵۸].

و مفسرین شیعه به این قرائت شاذ اعتراف کرده‌اند، از آنان:

۱- محمد بن مسعود عیاشی: در تفسیرش می‌گوید: از ابن ابی رقعه در «غير المغضوب عليهم، وغير الضالين»،که این چنین نازل شده است، و سید هاشم محلاتی بر آن پاورقی نوشته است و گفته همانا: «غير الضالين... از اختلاف قرائت می‌باشد» [۳۵۹].

۲- علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش [۳۶۰].

روایت شانزدهم:

از ابن مسعود همانا وی معوذتین را از مصحفش حذف کرده بود، و گفته: آن دو از کتاب خدا نیست.

رسول جعفریان شیعی این را در کتابش اکذوبه تحریف جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن آورده است.

و رد بر این شبهه از وجوه بسیار:

۱- این مسعود انکار نکرده که معوذتین از قرآن است، بلکه وی اثبات آن در مصحف را انکار کرده است، زیرا که نزد وی چنین می‌دید که در مصحف نباید نوشته شود مگر آنچه که رسول الله به نوشتن آن اجازه داده‌است، و رسول الله درباره این دو اجازه نداده بود.

۲- ابن مسعود معوذتین را انکار کرده است قبل از تواتر بودنش، زیرا که نزد وی بطور تواتر ثابت نشده بود.

۳- همانا ابن مسعود انکار نموده که معوذتین از قرآن می‌باشد، قبل از اینکه بداند، پس هنگامی که دانست از انکار آن برگشت، به دلیل اینکه این قرآنی که اکنون در دست ماست و در آن سوره معوذتین هست. به روایت چهار تن از صحابه می‌باشد که ایشان: عثمان و علی و ابی بن کعب و ابن مسعود هستند.

۴- ابن مسعود چنین می‌دیدند که معوذتین رقیه و تعویذی بوده که رسول اللهصبوسیله آن حسن و حسین را (رقیه) دم می‌کردند مانند دعای: «أعوذ بکلمات الله التامات» و غیره از تعویذات، و گمان نمی‌کرد که آن دو از قرآن می‌باشد.

روایت هفدهم: عمره از عایشهلروایت می‌کند: «یکی از آیاتی که نازل شد» «عشر رضعات معلومات یحرمن»سپس نسخ شد به «خمس معلومات» و تا آخر حیاه رسول الله «خمس معلومات» تلاوت می‌شد.

این روایت را خوئی در کتاب البیان جهت متهم نمودن اهل سنت به طعن در قرآن نقل نمود [۳۶۱].

و سیوطی در الاتقان در باب آیاتی که تلاوت و حکمش نسخ شد [۳۶۲].

و علمای شیعه به اینگونه نسخ اقرار دارند.

من جمله، ابو جعفر طوسی می‌گوید: نسخ تلاوت و حکم هر دو، مانند روایت عائشه: «یکی از آیاتی که نازل شد عشر رضعات یحرمن» و سپس نسخ شد [۳۶۳].

[۳۰۹] مباحث فی علوم القرآن، مناع القطان ص ۲۳۶. [۳۱۰] و هنگامی که آیه‌ای را به آیه دیگر مبدل کنیم. [۳۱۱] هر حکمی را نسخ کنیم و یا فراموشش گردانیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. [۳۱۲] البیان فی تفسیر القرآن ص، ۲۰۵. * ملاحظه مهم: برادر مسلمان، همانا علمای شیعه به دو گروه تقسیم می‌شوند: یک گروه تحریف را انکار نموده و به نسخ تلاوت ایمان آورده‌اند، و گروهی دیگر، تحریف را پذیرفته‌اند و نسخ تلاوت را انکار می‌کنند، پس هر گاه این امر چنین باشد، و نسخ نزد خوئی و امثالش تحریف باشد، سپس تمام علمای شیعه قائل به تحریف هستند. [۳۱۳] ملاحظه مهم: همانا سیوطی / در کتاب الاتقان، روایات را تحت عنوان آنچه که تلاوتش نسخ شده نه حکمش آورده است. و اما خوئی این روایات را مستمسکی قرار می‌دهد و می‌گوید: همانا سیوطی در قرآن طعن زده است. [۳۱۴] البیان ص، ۲۰۳. [۳۱۵] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۱۸. [۳۱۶] مجمع البیان فی تقسیر القرآن، ج، ۱ ص۴۰۶ شرح آیه ۱۰۶ از سوره بقره. [۳۱۷] التبیان فی تفسیر القران ج، ۱ ص، ۱۳ او شرح آیه ۱۰۶ البقره. [۳۱۸] الناسخ و المنسوخ ص، ۳۵ موسسه آل البیت - بیروت. [۳۱۹] کافی جلد ۷/۱۷۶ همراه با هاشم، دارالاضواء بیروت. [۳۲۰] مرآه العقول ج، ۲۳ ص، ۲۶۷. [۳۲۱] خوئی در بیان ص، ۲۰۴ و سیوطی در اتقان ج، ۲ ص، ۷۱۹. [۳۲۲] مجمع البیان شرح آیه ۱۰۶ از سوره بقره. [۳۲۳] الناسخ و المنسوخ ص، ۳۴. [۳۲۴] التبیان ج، ۱ ص، ۳۹۴ شرح آیه ۱۰۶ سوره بقره. [۳۲۵] البیان ص، ۲۰۴. [۳۲۶] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۲۰. [۳۲۷] البیان ص، ۲۰۵. [۳۲۸] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۲۱. [۳۲۹] البیان ص، ۲۰۴. [۳۳۰] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۱۸. [۳۳۱] مجمع البیان ج، ۱ ص، ۴۰۹ شرح آیه ۱۰۶ از سورۀ بقره. [۳۳۲] التبیان ج، ۱ ص، ۳۹۴ شرح ایه ۱۰۶ سورۀ بقره. [۳۳۳] اکذوبه التحریف ص ۴۷. [۳۳۴] مجمع البیان ج، ۱ ص، ۴۰۶ شرح آیه ۱۰۶ از سوره البقره. [۳۳۵] التبیان ج، ۱ ص، ۳۹۴ شرح آیه ۱۰۶ سوره بقره. [۳۳۶] البیان ص، ۲۰۳. [۳۳۷] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۱۸. [۳۳۸] البیان ص، ۲۰۵. [۳۳۹] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۲۱. [۳۴۰] البیان ص، ۲۰۳. [۳۴۱] الاتقان ج، ۲ ص، ۷۱۸. [۳۴۲] البیان ص، ۲۰۳. [۳۴۳] الاتقان ج، ۲ ۷۱۸. [۳۴۴] البیان ص، ۲۰۲. [۳۴۵] ضعیف الجامع البانی حدیث شماره ۴۱۳۳. [۳۴۶] اکذوبه التحریف ص، ۴۹. [۳۴۷] تفسیر صافی ج، ۴ ص، ۱۶۴ تفسیر آیه: النبی اولی .... سوره احزاب. [۳۴۸] بیان السعاده فی مقامات العباده ج، ۳ ص، ۲۴۱. [۳۴۹] تفسیر قمی ج، ۲ ص، ۱۷۶. [۳۵۰] اکذوبه التحریف ص، ۴۳. [۳۵۱] تفسیر قمی ج، ۱ ص، ۱۰۶. [۳۵۲] تفسیر برهان ج، ۱ ص، ۲۳۰. [۳۵۳] تفسیر صافی جح، ۱ ص، ۲۶۹. [۳۵۴] تفسیر عیاشی ج، ۱. [۳۵۵] اکذوبه التحریف ص، ۴۶. [۳۵۶] نگاه شود به کتاب صفحات فی علوم القرائت، از ابوطاهر عبدالقیوم سندی، ص، ۹۰ مکتبه امدادیه. [۳۵۷] نگاه شود به الاتقان سیوطی ج، ۱ ص، ۲۴۰. [۳۵۸] اکذوبه تحریف قرآن ص، ۳۸. [۳۵۹] تفسیر عیاشی ج، ۱ ص، ۳۸. [۳۶۰] تفسیر قمی ج، ۱ ص، ۵۸. [۳۶۱] البیان ص، ۲۰۴. [۳۶۲] الاتقان ج، ۱ ص، ۷۱۵. [۳۶۳] التبیان ج، ۱ ص، ۱۳ مقدمه.