۱۱- نوری طبرسی (متوفی ۱۳۲۰ ه (و کتابش (فصل الخطاب)
روایت و گفتار شیعه درباره تحریف در کتابهای گذشتهشان پراکنده بود، و بیشتر مردم بر آن آگاهی نمییافتند، تا اینکه خداوند اجازه رسوائی آنان بر همگان داد، هنگامی که نوری طبرسی یکی از علمای بزرگشان در سال ۱۲۹۲ هجری در شهر نجف در جای که بارگاه امیر المومنین میباشد، کتاب بزرگی برای اثبات تحریف قرآن تالیف نمود، و نام آن را:
«فصل الخطاب في إثبات تحریف کتاب رب الأرباب»نامید، و در این کتاب روایات بسیاری برای اثبات دعوایش درباره این که قرآن تحریف است ذکر نموده است، و بر مهمترین مصادر نزدشان از کتابهای حدیث و تفسیر اعتماد کرده و از آنها صدها روایات منسوب به ائمه درباره تحریف بیرون آورده است، و ثابت کرده است که عقیدۀ تحریف قرآن، همان عقیده علمای گذشتهشان میباشد.
و این کتابش را به سه مقدمه و دو باب تقسیم نموده است:
مقدمه اول
عنوان آن چنین گذاشته: ذکر روایاتی که درباره جمعآوری قرآن و سبب جمعآوری، روایت شده است و اینکه در معرض نقص میباشد، با توجه به چگونگی جمعآوری، و اینکه جمعآوری و تالیف آن مخالف با جمعآوری و تالیف مؤمنین است.
مقدمه دوم
عنوانش چنین قرار داده:
در بیان اقسام تغییراتی که واقع شدنش در قرآن ممکن است و تغییراتی که غیر ممکن میباشد.
مقدمه سوم
برای ذکر اقوال علمایشان درباره تغییر و عدم آن در قرآن قرار دادهاست [۸۷]. و شاید که این عنوانها و تیترها بیان کننده آن چیزهای باشد که در آن میباشد، از جرأت بر کتاب خدا بطور بیسابقهای. و بخاطر طولانی نشدن، نقل کردن از مقدمه اولی و دومی صرف نظر میکنم، و اکتفا میکنم نقل آنچه که طبرسی در مقدمه سومی ذکر نموده است از اسامی علمایشان، آن کسانی که قائل به تحریف در قرآن میباشند. در مقدمه سوم میگوید: (در ذکر اقوال علمایشان درباره تغییر قرآن و عدمش) پس بدان که برای آنان در این باره گفتار بسیاری وجود دارد که مشهور آن دوتا میباشد.
اول- وقوع تغییر و نقصان در آن:
و این مذهب شیخ بزرگوار علی بن ابراهیم قمی – شیخ کلینی – در تفسیرش میباشد. وی در اول تفسیرش تصریح نموده و کتابش را از این روایت پر کرده است با وجود اینکه ایشان در اول کتابش خود را ملزم نموده که در این کتاب، ذکر نکند مگر از مشایخش و افراد معتمد و ثقه در نزدش.
و مذهب شاگرد وی ثقه الاسلام کلینی/میباشد، و بخاطر نقل روایت بسیار و صریحی در این زمینه در کتابش.
و با این مذهب ثقه بزرگوار محمد بن حسن الصفار در کتاب بصائر الدرجات دانسته میشود.
و این مذهب صریح ثقه محمد بن ابراهیم نعمانی شاگرد کلینی و صاحب کتاب مشهور «الغیبه»، و در (تفسیر کوچک)، آن کتابی که فقط اکتفا نموده در آن بر ذکر انواع آیات و اقسام آن، و در حقیقت به منزلۀ شرح برای مقدمۀ تفسیر علی بن ابراهیم، میباشد.
و مذهب صریح ثقه بزرگوار سعد بن عبدالله قمی در کتاب ناسخ القرآن و منسوخه میباشد چنانکه در جلد ۱۹ از بحار آمده است، همانا وی بابی منعقد نموده بنام (باب تحریف در آیاتی که خلاف آن چیزی که خداوند نازل نموده است، از آنچه که مشایخ ما از علمای آل محمد†روایت کردهاند).
سپس روایت بسیاری ذکر نموده، که در دلیل دوازدهمین خواهد آمد پس ملاحظه فرمائید.
و سید علی بن احمد کوفی در کتاب «بدع المحدثة» تصریح نموده و ما قبلاً آنچه وی ذکر نموده در این معنا ذکر کردیم.
و این قول ظاهر بزرگان مفسرین و پیشوایان شیخ بزرگوار محمد بن مسعود عیاشی و شیخ فرات بن ابراهیم کوفی، و ثقه محمد بن عباس ماهیار میباشد. به تحقیق ایشان تفاسیرشان را از اخبار و روایات صریح در این باره، پر نمودهاند، و از کسانی که به این قول تصریح نمودهاند و آن را یاری دادهاند شیخ بزرگ محمد بن محمد نعمان مفید، و شیخ متکلمین و جلودار نوبختیها ابو سهل اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت صاحب کتب بسیار که از جمله آنها «کتاب التنبیه في الامامة» که صاحب صراط مستقیم از آن نقل میکند، میباشد. و همچنین خواهرزادهاش شیخ متکلم و فیلسوف ابو محمد حسن بن موسی، صاحب مولفات پسندیده و خوب که از جمله آنان «کتاب الفرق والدیانات» است، میباشد.
و شیخ بزرگوار ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت صاحب «کتاب یاقوت»، که علامه آن را شرح داده در اولش آن را توصیف نموده به گفتهاش: شیخ اقدم ما و امام اعظم مان.
و از جمله آنان اسحاق الکاتب، آن کسی که حجت [۸۸](عجل الله فرجه) را مشاهده نموده، میباشد.
و رئیس این طائفه شیخی که چه بسا به معصوم بودن وی گفته شده، ابو القاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی سفیر سوم بین شیعه و حجت (صلوات الله علیه).
و از کسانی که قائل به تحریف قرآن هستند دانشمند فاضل و متکلم حاجب بن اللیث بن سراج، چنین در ریاض العلماء، توصیف وی آمده است.
و از کسانی دیگر که قائل به تحریف هستند، شیخ جلیل فضل بن شاذان، در جاهای از کتاب «الایضاح» و همچنین از کسانی دیگری که از گذشتگان که قائل به تحریف هستند شیخ جلیل محمد بن الحسن شیبانی صاحب کتاب تفسیر: «نهج البیان عن کشف معانی القرآن» [۸۹]میباشد.
اما باب اول: طبرسی باب اول را خاص گردانیده برای ذکر دلائلی که علما بر واقع شدن تغییر و نقصان در قرآن استدلال نمودهاند.
و در این باب دوازده دلیل از آن ادله که استدلال شده بوسیله آنها بر آنچه که گمان کرده است از تحریف قرآن، و در ذیل هر دلیلی از این ادلهها روایات بسیاری که همه دروغ و افتراه بر ائمه آل بیت میباشد ذکر نموده است [۹۰].
اما باب دوم: طبرسی در آن ادله کسانی که میگویند تغییری در قرآن بوجود نیامده ذکر نموده سپس بطور مفصل بر آنان رد نموده است [۹۱].
* نوری طبرسی در ص، ۲۱۱ از کتابش -فصل الخطاب-، درباره صفات قرآن میگوید:
فصاحتش در بعضی فقرات (پاراگرافها) بسیار است. و به حد اعجاز میرسد، و سبکی و ضعیفی، بعضی دیگر.
* ملاحظه مهم: همانا کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب، طبرسی، بر حسب معلوماتم هیچ دانشمند شیعه آن را انکار نمیکند.
در ذیل برخی از دانشمندان و نویسندگان شیعه که در تالیفاتشان ذکر نمودهاند که کتاب فصل الخطاب، مولف آن علامه نوری طبرسی است، ذکر خواهم کرد:
۱- علامه آقا بزرگ تهرانی، در کتابش: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر در زندگینامه نوری طبرسی.
۲- سید یاسین موسوی در مقدمه کتاب: «النجم الثاقب»، تالیف نوری طبرسی.
۳- رسول جعفریان، در کتابش: أكذوبة التحریف أو القرآن و دعاوی التحریف».
۴- علامه سید جعفر مرتضی عاملی: در کتابش: «حقائق هامة حول القرآن الکریم».
۵- سید علی حسین میلانی، در کتابش: «التحقیق فی نفی التحریف».
۶- استاد محمد هادی معرفه: در کتابش «صیانة القرآن من التحریف».
۷- باقر شریف قرشی، در کتابش: فی رحاب الشیعه ص، ۵۹».
[۸۷] فصل الخطاب ص، ۱. [۸۸] حجت یعنی امام زمان نزد شیعه (مترجم). [۸۹] فصل الخطاب ص، ۲۵-۲۶. [۹۰] فصل الخطاب ص، ۳۵. [۹۱] فصل الخطاب ص، ۳۵۷، و نگاه کنید، کتاب شیعه و تحریف قرآن، تالیف محمد مال الله.