فرازهایی از عقیده اهل سنت و جماعت

فهرست کتاب

مقدمه‌ی مؤلف

مقدمه‌ی مؤلف

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ ١ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ ٢ وَهُوَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ يَعۡلَمُ سِرَّكُمۡ وَجَهۡرَكُمۡ وَيَعۡلَمُ مَا تَكۡسِبُونَ ٣[الأنعام: ۱- ۳].

«ستایش خدایى را که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایى را پدید آورد با این همه، کسانى که کفر ورزیده‏اند [غیر او را] با پروردگار خود برابر مى‏کنند. خدا آن ذاتی است که شما را از گِل آفریده است؛ سپس (برای زندگی هریک از شما) زمانی را تعیین کرده است و زمان معین (فرا رسیدن رستاخیز) را تنها خدا می‌داند و بس. سپس شما (افراد مشرک درباره‌ی آفریننده‌ای که انسان را از این اصل ناچیز یعنی گِل آفریده است و او را تکامل بخشیده است) شک و تردید به خود راه می‌دهید. در آسمان‌ها و زمین تنها او خداست (و پرستش را سزا است. او) پنهان و آشکار شما را می‌داند و از آنچه (از خوبی و بدی انجام می‌دهید و) فراچنگ می‌آورید آگاه است (و جزا و سزای شما را می‌دهد)».

وشهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، تنهای بی‌نیاز است، نه زاده است و نه زاییده شده است، و کسی همتای او نیست.

﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۖ بَل لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ كُلّٞ لَّهُۥ قَٰنِتُونَ ١١٦ بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ١١٧

[البقرة: ۱۱۶ - ۱۱۷].

«(و یهودیان و مسیحیان و مشرکان هر سه) می‌گویند: خداوند فرزندی برای خویش برگزیده است! – خدا برتر از این چیزهاست – (که نیازمند زاد و ولد و نسل و فرزند باشد) بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همگان (بنده‌ی وی) فروتن در برابر اویند. [او] پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین [است] و چون به کارى اراده فرماید فقط مى‏گوید [موجود] باش پس [فورا موجود] مى‏شود».

﴿وَرَبُّكَ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ وَيَخۡتَارُۗ مَا كَانَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٦٨[القصص: ۶۸].

«پروردگار تو هر چه را بخواهد می‌آفریند، و هرکس را بخواهد برمی‌گزیند، و مردمان (پس از صدور فرمان خدا در برابر چیزی و کسی) حق اختیار و انتخاب ندارند.خداوند بسی منزه‌تر و بالاتر از آن است که چیزی را انباز او کنند».

﴿لَا يُسۡ‍َٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسۡ‍َٔلُونَ ٢٣[الأنبیاء: ۲۳].

«خداوند در برابر کارهایی که می‌کند، مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد (و بازپرسی نمی‌شود و کسی حق خرده‌گیری ندارد) ولی دیگران مورد بازخواست و پرسش قرار می‌گیرند(و در اقوال و افعالشان جای ایراد سؤال بسیار است)».

و شهادت می‌دهم که سرورمان محمد جبنده و فرستاده‌ی اوست، او را با هدایت و دین حق فرستاده است، ﴿لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ ٣٣[التوبه: ۳۳].

«تا این آئین (کامل و شامل) را بر همه‌ی آئینها پیروز گرداند (و به منصه‌ی ظهورش رساند) هرچند که مشرکان نپسندند».

صلوات خداوند بر او و آل و اصحابش [۱]، کسانی که به حق قضاوت و دادگری کردند [۲]و همچنین صلوات خداوند بر تابعین [۳]نیک آن‌ها، کسانی که از سنت [۴]منحرف نمی‌شوند و برای آن برابر قرار نمی‌دهند، بلکه فقط تابع و پیرو آنند. و به آن تمسک می‌جویند، و دوستی و دشمنیشان بر مبنای آن است، و در آن تامل می‌کنند و از آن دفاع می‌کنند و صلوات خداوند بر تمام کسانی که راه آنان را تا روز قیامت، دنبال می‌کنند.

اما بعد:

کتابی که پیش رو دارید، مختصر، مهم و پر فایده و دارای منافع بسیار است. دربرگیرنده‌ی قواعد دین و متضمن اصول توحید است که پیامبران به سوی آن دعوت نموده‌اند و کتاب‌های آسمانی به خاطر آن نازل شده‌اند و کسی که به غیر آن تمسک می‌جوید و به وسیله‌ی غیر آن دینداری می‌کند، نجاتی برای او نیست: [این کتاب] به پیروی راه راست و طریق روشن [۵]حق دلالت و هدایت می‌کند. در آن امور مربوط به ایمان و خصلت‌های ایمانی را شرح داده‌ام و آنچه را که باعث نفی کلی ایمان [۶]و یا نفی کمال [۷]آن می‌شود، بیان کرده‌ام.

هر مسأله‌ای را همراه دلیل آن (از کتاب و سنّت) آورده‌ام، تا آن امر واضح باشد وحقیقت آن آشکار و راه آن روشن گردد. در آن به مذهب اهل سنت و جماعت [۸]بسنده کردم و سخنان اهل هوی و هوس و بدعت را واگذاردم، که این سخنان جز برای رد دادن برآن‌ها و زدن تیر بُرّای سنت بر پیکره‌شان، آورده نمی‌شوند، چنانکه امامان والا مقام سلف [۹]جهت کشف نقایص و بدعت‌های آنان، نوشته‌های جداگانه‌ای را تصنیف نموده‌اند که ما را از تکرار آن‌ها بی‌نیاز می‌نماید.

با توجه به اینکه هر امری بوسیله‌ی متضاد و مخالف خود شناخته می‌شود و با تعریف ضابط خود مشخص می‌گردد وآنگاه که آفتاب طلوع کند، روز نیازمند استدلال نیست و هرگاه حق و حقیقت تبیین و تشریح شود، غیر آن جز گمراهی نخواهد بود. این نوشته را برطریق سؤال مرتب نمودم تا خواننده بیدار و آگاه شود سپس آن را با جوابی که توضیحی برآن امر است، مترادف نمودم و آن را «أعلام السنة‌ المنشورة لإعتقاد الطائفة الناجية المنصورة» [۱۰]نام نهادم.

از خداوند منّان مسألت دارم که آن را در جهت رضایت خود قرار دهد و بدلیل فضل و رحمت خود، به آنچه بدان،‌ ما را علم داده است، سود برساند و به آنچه به ما سود می‌رساند، علم دهد.

إنه علی كل شيء قدير وبعباده لطيف خبير، وإليه المرجع والمصير وهو مولانا فنعم المولی ونعم النصير.

[۱] صحابی به کسی گفته می‌شود که پیامبر جرا دیده باشد و به او ایمان آورده و تا آخر عمر بر این ایمان ثابت مانده و بر آن فوت کرده باشد. تدریب‌الراوی ۲/ ۲۸-۲۹.و آل نبی، ازواج و اهل بیت پیامبر جهستند که از قبیله هاشم می‌باشند. القاموس ۳/۳۳۱. [۲] اشاره به این آیه دارد: ﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ ١٨١[الأعراف: ۱۸۱] «و از میان کسانى که آفریده‏ایم گروهى هستند که به حق هدایت مى‏کنند و به حق داورى مى‏نمایند». و وارد شده است که مراد از آن گروه امت محمدی است. و در صحیحین از معاویه بن ابی سفیان «روایت شده است که رسول خدا جفرمودند: «لا تزال طائفة ظاهرين علی الحق لا يضرهم من خذلهم ولا من خالفهم حتی تقوم الساعة» وفي رواية: «حتی يأتي أمر الله وهم علی ذلك». تفسیر ابن کثیر ۲/۲۶۹ و تخریج حدیث خواهد آمد. [۳] تابعی کسی است که یکی از اصحاب پیامبر جرا دیده و به پیامبر جایمان آورده باشد و در این حال ایمانی از دنیا رفته باشد. تدریب‌الراوی ۲/۲۳۴. [۴] سنت در لغت به معنی راه و روش است و شرعاً به قول، فعل ویا تقریر نبوی اطلاق می‌ گردد. مختار الصحاح۳۱۷. [۵] اشاره به حدیث امام احمد دارد که از عرباض بن ساریهسروایت شده‌است که گفت: پیامبر ما را موعظه‌ای فرمودند که از آن دلهایمان به لرزه درآمد و چشمانمان پر از اشک گشت. گفتیم: ای پیامبر خدا: گویا آخرین موعظه و موعظه‌ی یادگاری شماست. ما را به چه امر می‌کنید؟ فرمود: همانا شما را بر [راه] راستی به جای می‌گذارم که شب آن مانند روز روشن است بعد از من هر کس از آن دور گردد، به هلاکت می‌رود...... تا آخر حدیث مسند احمد۴/۱۲۶، ابن ماجه ۱/۱۶شماره۴۳، ترمذی ۵/۴۴ شماره ۲۶۷۶. [۶] مانند شرک اکبر، یا هر کدام از نواقض اسلام. [۷] مانند معاصی و گناهان کبیره. [۸] اهل سنت و جماعت کسانی هستند که بر تبعیت از آثار و احادیث پیامبر جچه ظاهری و چه باطنی اجماع کرده‌اند. از جمله آنان اصحاب پیامبر و تابعین آن‌ها می‌باشند، که در خیر و نیکی تا روز قیامت به آنان اقتدا می‌شود. عقیده واسطیه: ابن تیمیه ۱۹-۲۰. [۹] مانند حسن بصری؛ وامام مالک، و احمد، و شیخ الاسلام ابن تیمیه، و شاگردش ابن قیم، و شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب(رحمهم الله) [۱۰] طائفه ناجیه منصوره: همان اهل سنت و جماعت هستند که پیامبر جوصف آن‌ها را در این حدیث آورده است: «پیوسته تا روز قیامت گروهی از امت من وجود دارند که حق را اعلان می‌کنند» بخاری ۸/۱۴۹از حدیث مغیره بن شعبه، و مسلم از ثوبانساینگونه روای کرده: « و کسانی که قصد دارند، آن‌ها را دچار خذلان و ضرر نمایند، تا آمدن امر الله «قیامت» نمی‌توانند بدانان ضرری برسانند». مسلم ۶/۵۲-۵۴ و درمسند احمد۵/۳۴ و ترمذی حدیث ۲۱۹۲ ابوداود ۴۲۵۲ با الفاظ مشابهی روایت شده. و به این دلیل به طائفه ناجیه نام برده می‌شوند که پیامبر جدر حدیث فرقه‌ها فرمودند که همه‌ی فرقه‌ها در آتش دوزخ هستند، غیر از یکی از آنان که این فرقه‌ی همان فرقه‌ی ناجیه است.