رکن سوم: ایمان به کتابهای آسمانی
به چه دلیل ایمان به کتابهای آسمانی واجب است؟
دلائل زیادی وجود دارند از آن جمله:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡكِتَٰبِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ﴾[النساء: ۱۳۶].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، به خدا و پیامبر او و کتابى که بر پیامبرش فرو فرستاد، و کتابهایى که قبلا نازل کرده بگروید»؛
﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ١٣٦﴾[البقرة: ۱۳۶].
«بگوئید ایمان داریم به خدا و آنچه بر ما نازل گشته (قرآن)، و آنچه بر ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و اسباط (یعنی نوادگان یعقوب) نازل شده است، و به آنچه برای موسی و عیسی آمده است، و به آنچه برای (همه) پیغمبران از طرف پروردگارشان آمده است. میان هیچ یک از آنان جدایی نمیاندازیم (نه اینکه مانند یهودیان و مسیحیان، بعضیها را بپذیریم و بعضیها را نپذیریم. بلکه همه پیغمبران را راهنمای بشریت در عصر خود میدانیم و کتابهایشان را به طور اجمال میپذیریم) و ما تسلیم (فرمان) خدا هستیم».
و همین فرمودهی خداوند کافیست که: ﴿وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٖۖ﴾[الشوری:۱۵].
«و بگو: من به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده باشد ایمان دارم».
***
آیا تمامی کتابهای الهی در قرآن نام برده شدهاند؟
خداوند در قرآن، خودِ قرآن، تورات، انجیل، زبور و صحیفههای ابراهیم و موسی را ذکر کرده است و بقیه کتابها را فقط به صورت جملگی با عبارت کتب یا کتابها آورده است. از آن جمله:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ ٢ نَزَّلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِيلَ ٣ مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ﴾[آلعمران: ۲-۴].
«خداست که هیچ معبودِ [بحقى] جز او نیست و زنده [پاینده] است. این کتاب را در حالى که مؤید آنچه [از کتابهاى آسمانى] پیش از خود مىباشد، به حق [و به تدریج] بر تو نازل کرد، و تورات و انجیل را... پیش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد».
﴿وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ١٦٣﴾[النساء: ۱۶۳].
«و به داوود زبور دادیم».
﴿أَمۡ لَمۡ يُنَبَّأۡ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ٣٦ وَإِبۡرَٰهِيمَ ٱلَّذِي وَفَّىٰٓ ٣٧﴾[النجم: ۳۶-۳۷].
«یا بدانچه در تورات موسی بوده است، مطلع و باخبرش نکردهاند؟ یا از آنچه در صحف ابراهیم بوده است، مطلع و با خبرش نکردهاند؟ ابراهیمی که (قهرمان توحید بوده و وظیفه خود را) به بهترین وجه ادا کرده است».
﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ﴾[الحدید: ۲۵].
«ما پیغمبران خود را همراه با دلایل متقن و معجزات روشن (به میان مردم) روانه کردیم، و با آنان کتابهای (آسمانی و قوانین) و موازین (شناسایی حق و عدالت) نازل نمودهایم تا مردمان (برابر آن در میان خود) دادگرانه رفتار کنند».
آن دسته از کتابها که در قرآن به صورت مفصل آورده شدهاند، مفصلاً به آنها ایمان میآوریم و آنچه که اجمالاً در قرآن آمده است، به صورت کلی بدانها ایمان میآوریم و همان کلامی را دربارهی آنها میگوییم که خداوند به پیامبرش دستور دادهاست که بگوید.
﴿وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن كِتَٰبٖۖ﴾[الشوری: ۱۵].
«و بگو: من به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده باشد ایمان دارم».
***
ایمان به کتابهای آسمانی چه مفهومی را در بر دارد؟
معنی ایمان به آنها، تصدیق قطعی همهی آنهاست که همگی از طرف خداوند نازل شدهاند و خداوند به صورت حقیقی به آنها تکلم کرده است، چه بسا بخشی از آنها مستقیماً و بدون واسطهی ملائکه از خداوند شنیده شدهاند.
بخشی از آیات توسط ملائکه مأمور به وحی، به فرستادهی بشری (پیامبر) رسیده است و گروهی از آنها را خداوند با دست مبارک خود نوشته است:
﴿۞وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُۚ﴾[الشوری: ۵۱].
«هیچ انسانی را نسزد که خدا با او سخن بگوید. مگر از طریق وحی (به قلب، به گونهی الهام در بیداری، و یا خواب در غیر بیداری) یا از پس پردهای و یا اینکه خداوند قاصدی را (به نام جبرئیل) بفرستد و او به فرمان آفریدگار آنچه را که خدا میخواهد (به پیغمبران) وحی کند».
و خداوند به موسی÷میفرماید:
﴿إِنِّي ٱصۡطَفَيۡتُكَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِي وَبِكَلَٰمِي﴾[الأعراف: ۱۴۴].
«فرمود: ای موسی! من، تو را با پیامها و کلام خویش بر سایر مردم برگزیدم».
﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤﴾[النساء: ۱۶۴].
«خداوند حقیقتاً (از پشت حجاب بدون واسطه) با موسی سخن گفت».
خداوند در شأن تورات میفرماید:
﴿وَكَتَبۡنَا لَهُۥ فِي ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ﴾[الأعراف: ۱۴۵].
«و برای او در الواح (تورات) از هر چیز (که مورد نیاز بنیاسرائیل از نصائح و حکم و احکام حلال و حرام بود) نوشتیم، تا پند و اندرز (زندگی) و روشنگر همه چیز باشد».
و دربارهی عیسی÷میفرماید: ﴿وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَ﴾[المائدة: ۴۶].
«و برای او انجیل نازل کردیم».
و میفرماید: ﴿وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ١٦٣﴾[النساء: ۱۶۳].
«و به داوود زبور دادیم».
و خداوند دربارهی قرآن میفرماید:
﴿لَّٰكِنِ ٱللَّهُ يَشۡهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَيۡكَۖ أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَشۡهَدُونَۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدًا ١٦٦﴾[النساء: ۱۶۶].
«(هر چند که کافران، نبوت تو را انکار میکنند) لیکن خداوند بر آنچه (از قرآن) بر تو نازل شده است گواهی میدهد. این خدا است که آن را به (مقتضای) دانش (خاص) خویش نازل کرده است. و فرشتگان (نیز بدان) گواهی میدهند و (صحّت نبوّت تو را تصدیق میکنند. گرچه) کافی است که خدا گواه باشد».
﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُكۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِيلٗا ١٠٦﴾[الإسراء: ۱۰۶].
«قرآنی است که آن را (در مدّت بیست و سه سال به گونهی آیهها و بخشهای) جداگانه فرستادهایم تا آن را آرام بر مردم بخوانی (و بدین وسیله جذب دلها و اندیشهها شود و در عمل پیاده گردد) و قطعاً ما آن را کمکم و بهره بهره فرستادهایم (نه یکجا و سرِهم)».
﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ ١٩٥﴾[الشعراء: ۱۹۲-۱۹۵].
«این (قرآن) فروفرستادهی پروردگار جهانیان است (و همهی سرگذشتهای مذکور در آن راست، و احکام آن تا روز قیامت برجا و واجب الاجرا است). جبرئیل آن را فرو آورده است. بر قلب تو، تا از زمره بیمدهندگان باشی. با زبان عربی روشن و آشکاری است».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلذِّكۡرِ لَمَّا جَآءَهُمۡۖ وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ ٤١ لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ ٤٢﴾[فصلت: ۴۱-۴۲].
«کسانى که به این قرآن -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند [به کیفر خود مىرسند] و به راستى که آن کتابى ارجمند است. از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمىآید؛ وحى [نامه]اى است از حکیمى ستوده[صفات]».
و آیات دیگر...
***
قرآن در بین کتابهای آسمانی پیشین چه منزلتی دارد؟
خداوند در مورد آن فرمودند:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ﴾[المائدة: ۴۸].
«و ما این کتاب [قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستادیم در حالى که تصدیقکننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست».
﴿وَمَا كَانَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ أَن يُفۡتَرَىٰ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا رَيۡبَ فِيهِ مِن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٣٧﴾[یونس: ۳۷].
«و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق [کننده] آنچه پیش از آن است مىباشد و توضیحى از آن کتاب است که در آن تردیدى نیست [و] از پروردگار جهانیان است».
﴿مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١١١﴾[یوسف: ۱۱۱].
«سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایى] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مىآورند رهنمود و رحمتى است».
مفسّرین [۱۴۴]در تفسیر «مهیمناً» میفرمایند: «قرآن امین و شاهد و مراقب کتب آسمانی قبلی است و آنها را تصدیق میکند، یعنی اینکه آنچه را که در آنهاست و صحیح و درست است، تصدیق و آنچه را که دچار تحریف [۱۴۵]و تغییر شده است، نفی میکند و آنها را نسخ مینماید و با تقریر و بیان بر آنها حکم میکند. بنابراین همهی آنهایی که به کتب آسمانی پیشین تمسک جستهاند و نه آنهایی که هیچگونه ثباتی در دین ندارند، در برابر قرآن نیز سر کرنش فرود میآورند، همانگونه که خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ ٥٢ وَإِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِينَ ٥٣﴾[القصص: ۵۲-۵۳].
«کسانى که قبل از آن کتاب [آسمانى] به ایشان دادهایم آنان به [قرآن] مىگروند. و چون بر ایشان فرو خوانده مىشود مىگویند بدان ایمان آوردیم که آن درست است [و] از طرف پروردگار ماست ما پیش از آن [هم] از تسلیمشوندگان بودیم».
***
آن چه که بر تمامی امت لازم است تا در حق قرآن رعایت کنند، چیست؟
تبعیت ظاهری و باطنی از قرآن و چنگ زدن به آن و اقامهی حقایق آن (بر امتهای دیگر) است. خداوند میفرماید:
﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٥٥﴾[الأنعام: ۱۵۵].
«و این خجسته کتابى است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروى کنید و پرهیزگارى نمایید باشد که مورد رحمت قرار گیرید».
﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۗ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٣﴾[الأعراف: ۳].
«آنچه را از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است پیروى کنید و جز او از معبودان [دیگر] پیروى مکنید چه اندک پند مىگیرید».
﴿وَٱلَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ ١٧٠﴾[الأعراف:۱۷۰].
«و کسانى که به کتاب [آسمانى] چنگ درمىزنند و نماز برپا داشتهاند [بدانند که] ما اجر درستکاران را تباه نخواهیم کرد».
و این مسأله عمومی است و در تمامی کتب آمده است و آیاتی که بر این واقعیت دلالت میکنند، زیادند.
پیامبر جهم به تمسک به قرآن وصیت نمودند: «فخذوا بكتاب الله وتمسكوا به» [۱۴۶].
«کتاب خداوند را بگیرید و بدان چنگ زنید»
و در حدیثی که به صورت مرفوع از علیسروایت شده است، پیامبر جمیفرماید:
«إنها ستكون فتن، قلت ما المخرج منها يا رسول الله، قال: كتاب الله» [۱۴۷]وذکر الحدیث.
«فتنههایی برپا خواهد شدگفتم: که چگونه از آنها خروج حاصل شود، فرمودند: به وسیلهی کتاب خداوند».
***
چگونه میتوان به قرآن چنگ زد و حق آن را ادا نمود؟
به وسیلهی حفظ و تلاوت آن و همچنین با خواندن آن در همهی اوقات شب و روز با تفکر در آیات آن و حلال دانستن حلالهایش و حرام دانستن حرامهایش و نیز با اطاعت از اوامر آن و بیزاری و دوری جستن از مناهیاش و با عبرت گرفتن از مثلها و پند گرفتن از داستانهایش و نیز با عمل به آیات واضح و محکمش و تسلیم شدن در برابر آیات متشابه آن و دوری جستن از حدود آن و دفاع از آن در برابر تحریف غلوکنندگان و آراء باطلگرایان و همچنین نصیحت و پند دادن با بصیرت قرآنی و به وسیلهی معانی قرآن [۱۴۸]در هنگام دعوت به سوی آن.
[۱۴۴] این تفسیر از ابنعباسب، عکرمهس، سعید بن جبیر، مجاهد، محمدبنکعب، عطیه، حسن بصری، قتاده، عطاء خراسانی، سُدی و ابن زید ـ رحمهم الله ـ روایت شده است. رک تفسیر ابن کثیر۲/۶۵. [۱۴۵] تحریف در لغت به معنی تغییر و تبدیل استو اصطلاحاً به تغییر اسماء حسنی و صفات علیای الهی و تغییر معانی آنها اطلاق میشود. تحریف دو نوع است: ۱- تحریف لفظ مانند: تغییر حرکت رفع اسم «الله» به حرکت نصب و در نتیجه تغییر نقش فاعلی آن به نقش مفعولی در آیه ﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا ١٦٤﴾. ۲- تحریف معنی مانند تفسیر غلط بعضی از فرقههای مبتدعه از «غضب» به (اراده انتقام). الکواشف الجلیه عن معانی الواسطیه۵۲. [۱۴۶] مسلم ۷/۱۲۲-۱۲۳- احمد ۴/۳۶۷- دارمی ۲/۳۱۰. [۱۴۷] (ضعیف)ترمذی ۵/۱۷۲ رقم ۲۹۰۶- دارمی ۲/۳۱۳. [۱۴۸] اشاره به حدیثی میکند که مسلم از تمیم داریسروایت نموده است. در آن پیامبر خدا جفرمود: «دین یعنی نصیحت. گفتیم نصیحت برای چه کسی؟ فرمود: نصیحت در حق خداوند و کتاب او و پیامبرش و نصیحت ائمه مسلمین و عامهی آنها». مسلم ۱/۵۳-نسائی ۷/۱۵۶- احمد ۴/۱۰۲- ترمذی ۴/۳۲۴ رقم۱۹۲۶ - احمد ۲/۲۹۷- دارمی ۲/۲۲۰رقم ۲۷۵۷.