از جملهی شرک: کهانت و تنجیم و طلب باران از ستارگان و بدشگونی
حکم کهانت در اسلام چیست؟
کاهن [۳۷۵]از جملهی طواغیت است و جزء اولیاء شیطان به حساب میآید. که برخی از آنها بر برخی دیگر وحی و الهام مینمایند. همانگونه که خداوند میفرماید:
﴿وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ ١٢﴾[الأنعام: ۱۲۱].
«و در خفا شیطانها به دوستان خود وسوسه مىکنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید».
شیاطین بر کاهنان نازل میگردند و کلمهای را که از آسمانها دزدیدهاند و خود صدها کلمه دیگر را به دروغ بر آن بستهاند، به آنها القاء میکنند.
همانگونه که خدا میفرماید: ﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ ٢٢٢ يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَأَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ ٢٢٣﴾[الشعراء: ۲۲۱-۲۲۳].
«آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسى فرود مىآیند. بر هر دروغزن گناهکارى فرود مىآیند. که [دزدانه] گوش فرا مىدارند و بیشترشان دروغگویند».
پیامبر جدر حدیث وحی میفرماید: «فيسمعها ومسترق السمع هكذا بعضه فوق بعض فيلقيها إلی من تحته ثم يلقيها الآخر إلی من تحته حتی يلقيها علی لسانالساحر أو الكاهن فربما أدركه الشهاب قبل أن يلقيها وربما ألقاها قبل أن يدركه فيكذب معها مائة كذبة...» [۳۷۶]الحدیث.
«شیطانی که استراق سمع میکند، کلمهای را میشنود و به دیگری که پایینتر از او قرار دارد، القا میکند. او هم همین کار را ادامه میدهد، تا به ساحر و کاهن میرسد. گاهی شهابی از آسمان بر آن فرد نازل میشود و قبل از اینکه مطلب او به زمین برسد، شهاب به او برخورد میکند. گاهی نیز قبل از برخورد شهاب، کلمه را به شیطان زمینی میرساند و صدها دروغ دیگر را برآن میافزاید..». حدیث در صحیح بخاری به صورت کامل آمده است.
از این جمله میتوان به فال ماسه و فال ریگ اشاره کرد.
***
حکم کسی که کاهنی را تصدیق کند، چیست؟
خداوند میفرماید:
﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ﴾[النمل: ۶۵].
«بگو هرکه در آسمانها و زمین است جز الله غیب را نمىدانند».
﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ﴾[الأنعام: ۵۹].
«کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمىداند».
﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَيۡبُ فَهُمۡ يَكۡتُبُونَ ٤٧﴾[القلم: ۴۷].
«یا [علم] غیب پیش آنهاست و آنها مىنویسند».
﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَيۡبِ فَهُوَ يَرَىٰٓ ٣٥﴾[النجم: ۳۵].
«آیا علم غیب پیش اوست و او مىبیند».
﴿وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٢١٦﴾[البقرة: ۲۱۶].
«و خدا مىداند و شما نمىدانید».
و نیز پیامبر جفرمودند: «من أتی عرافاً أو كاهناً فصدقه بما يقول فقد كفر بما أنزل علی محمد ج». [۳۷۷]«کسی که عرّافی یا کاهنی را در آنچه که میگوید، تصدیق کند، بر آن امری که بر محمد نازل شده است، کافر میگردد».
و فرمودند:
«من أتی عرافاً فسأله عن شيء فصدقه لم تقبل له صلاة أربعين يوماً» [۳۷۸].
«کسی که نزد عرّافی رود و از او چیزی بپرسد و جواب او را تصدیق نماید، نماز چهل روز او قبول واقع نمیگردد».
***
حکم جادوگری و تنجیم چیست؟
خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ﴾[الأنعام: ۹۷].
«و اوست کسى که ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسیله آنها در تاریکیهاى خشکى و دریا راه یابید».
﴿وَلَقَدۡ زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّيَٰطِينِۖ﴾[الملک: ۵].
«و در حقیقت آسمان دنیا را با چراغهایى زینت دادیم و آن را مایه طرد شیاطین [= قواى مزاحم] گردانیدیم».
﴿وَٱلنُّجُومُ مُسَخَّرَٰتُۢ بِأَمۡرِهِۦٓۚ﴾[النحل: ۱۲].
«و ستارگان به فرمان او مسخر شدهاند».
و پیامبر جمیفرماید: «من اقتبس شعبة منالنجوم فقد اقتبس شعبة من السحر زاد ما زاد» [۳۷۹].
«کسی که به شعبهای از نجوم بپردازد، همانا به شعبهای از سحر پرداخته است و هر قدر به جادوی خود اضافه نماید، بر سحرش افزوده است».
و پیامبر جمیفرماید:
«إنما أخاف علی أمتي التصديق بالنجوم والتكذيب بالقدر وحيف الأئمة» [۳۸۰].
«همانا بر امتم از صحیح دانستن ستارهخوانی کاهنان و دروغ شمردن قدر و بیعدالتی امامان و پیشوایان میترسم».
ابنعباسبدربارهی قومی که حروف ابجد را مینوشتند و به وسیلهی آنها به تنجیم میپرداختند، فرمود: «ما أری من فعل ذلك له عند الله من خلاق» [۳۸۱].
«در آنچه این قوم انجام میدهند، خیری در نزد خداوند نمیبینم».
قتاده نیز میفرماید: «خلق الله هذه النجوم لثلاث؛ زينة للسماء ورجوماً للشياطين وعلامات يهتدی بها فمن تأول فيها غير ذلك فقد أخطأ حظه وضاع نصيبه وتكلف ما لا علم له به» [۳۸۲].
«خداوند ستارگان را برای سه منظور آفرید:
• تا زینتی برای آسمان باشند.
• وسیلهای برای رجم و طرد شیاطین باشند.
• و علاماتی باشند که مایهی هدایت انسانها میگردند. هرکس برای غیر از این سه منظور از آنها استفاده کند و آنها را بر غیر این سه هدف، تأویلاتی دیگر نماید، همانا به خطا رفته و سهمش را از دست داده و بر آنچه بدان علم ندارد، تکلیف نموده است».
***
طلب باران به وسیلهی ستارگان و برجهای فلکی (استسقاء بأنواء) در اسلام چه حکمی دارد؟
خداوند میفرماید:
﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَكُمۡ أَنَّكُمۡ تُكَذِّبُونَ ٨٢﴾[الواقعة: ۸۲].
«و تنها نصیب خود را در تکذیب [آن] قرار مىدهید».
و پیامبر جفرمود: «أربع في أمتي من أمر الجاهلية لا يتركونهن: الفخر بالإحساب والطعن في الأنساب والإستسقاء بالأنواء والنياحة» [۳۸۳].
«چهار چیز در امت من وجود دارد که جزء امور جاهلیت هستند، ولی آنها را ترک نمیکنند: افتخار به نژاد و تبار، طعن و بدگویی از آباء و اجداد دیگران، طلب باران از ستارگان و نوحهخوانی بر اموات».
و پیامبر جفرمودند:
«قال الله تعالی: أصبح من عبادي مؤمن بي وكافر فأما من قال: مطرنا بفضل الله ورحمته فذلك مؤمن بی كافر بالكوكب، وأما من قال: مطرنا بنوء كذا وكذا فذلك كافر بی مؤمن بالكوكب» [۳۸۴]. «خداوند میفرماید: برخی از بندگانم به من مؤمن و برخی نیز کافر شدهاند. اما کسی که بگوید خداوند با فضل و رحمت خویش بر ما باران، بارانید، او به من ایمان دارد و به ستارگان کافر شده است و اگر بگوید، فلان ستاره باعث بارش بر ما شد، به آن ستاره ایمان آورده و به من کافر گشته است».
***
حکم طیره (بدفالی، بدشگونی و بدیمنی) و آنچه باعث از بین رفتن آن میشود، چیست؟
خداوند میفرماید: ﴿أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ﴾[الأعراف: ۱۳۱].
«آگاه باشید که [سرچشمه] بدشگونى آنان تنها نزد خداست».
و پیامبر جنیز فرمود: «لا عدوی ولا طيرة ولا هامة ولا صفر» [۳۸۵].
«نه واگیری بیماری (بدون توجیه علمی و پزشکی و براساس خرافات) و نه بدشگونی و نه هامه(پرندهای که شبانه میگردد و حاوی روحی است که در دنیا قصاص خویش را از دشمنش نگرفته، همینک میخواهد قصاص کند) و نه شوم ماه صفر هیچکدام در اسلام صحیح نیست».
«الطيرة شرك، الطيرة شرك» [۳۸۶].
«بدشگونی جزء شرک است». دوبار آن را فرمودند.
ابنمسعودسفرمود: «هریک از ما دارای افکار و خیالاتی است، اما با توکل بر خداوند این افکار از ذهن او خارج میشوند» [۳۸۷].
پیامبر جفرمود: «إنما الطيرة ما أمضاك أو ردك» [۳۸۸].
«همانا بدشگونی نه تو را به پیش برد و نه تو را بازگرداند».
و امام احمد از عبدالله بن عمروبروایت میکند که پیامبر جفرمود:
«من ردته الطیرة عن حاجته فقد أشرك» قالوا فما كفارة ذلك؟ قال: «أن تقول اللهم لاخير إلا خيرك ولاطير إلا طيرك ولا إله غيرك» [۳۸۹].
«هرکس که بدشگونی او را از انجام امری دور کند، مرتکب شرک شده است. گفتند کفارهی آن چیست؟ فرمود اینکه بگویی: خداوندا غیر از آنچه تو آن را خیر و درست میدانی، خیر دیگری وجود ندارد و غیر از آنچه تو آن را دارای یمن میدانی، یمن و شگون دیگری نیست و هیچ خدایی غیر از تو وجود ندارد».
[۳۷۵] کاهن کسی است که ادعای علم غیب نماید. رک: قاموس ۴/۲۶۴. [۳۷۶] بخاری ۵/۲۲۱- ترمذی ۵/۳۶۲- ابن ماجه ۱/۶۹ رقم ۱۹۴. [۳۷۷] ابوداود ۴/۱۵ رقم ۳۹۰۴- ابن ماجه ۱/۲۰۹ رقم ۶۳۹- دارمی ۱/۲۰۷ رقم ۱۴۱- احمد ۲/۴۰۸ و ۴۲۹ و ۴۷۶ - حاکم ۱/۸ این حدیث را بر شرط شیخین صحیح دانسته است و ذهبی با او موافق است. [۳۷۸] مسلم ۷/۳۷- احمد ۴/۶۸ و ۵/۳۸۰ جمع این دو حدیث اینگونه است که: «اگر کسی نزد ساحری آید، نمازش چهل روز قبول نیست و اگر او را تصدیق کند، کافر شده است» رک: فتحالمجید ۳۰۶-۳۰۸. [۳۷۹] ابوداود ۴/۱۶- ا بن ماجه ۲/۱۱۴۹- احمد ۱/۲۲۷، ۳۱۸- سندحدیث صحیح است. [۳۸۰] (ضعیف) احمد ۵/۹۰. [۳۸۱] طبرانی سخن ابن عباس را به حالت رفع آورده است. مجمعالزوائد ۵/۱۱۷- رک: فتحالمجید۳۱۲. [۳۸۲] بخاری سخن قتاده را به صورت معلق روایت نموده است. ۴/۷۴. [۳۸۳] (متفق علیه) بخاری ۴/۲۳۸- مسلم ۲/۴۵ و ۱/۵۸- ترمذی ۳/۳۲۵ رقم ۱۰۰۱- احمد ۲/۲۹۱ و ۳۳۷ و ۳۴۲ و ۵/۳۴۲-۳۴۳. [۳۸۴] (متفق علیه) بخاری ۸/۱۹۹- مسلم ۷/۳۱- ابوداود۴/۱۶رقم ۳۹۰۶- مالک۱/۱۹۸-۱۹۹. [۳۸۵] متفق علیه: بخاری ۷/۱۷- مسلم ۷/۳۱- ابوداود ۴/۱۷رقم ۳۹۱۱ و ۴/۱۸ رقم ۳۹۱۶- ترمذی ۴/۱۶۱ رقم ۱۶۱۵- ابن ماجه ۲/۱۱۷۰ رقم ۳۵۳۷ و ۳۵۳۹ و ۳۵۴۰- احمد۱/۱۷۴ و ۱۸۰ و ۱/۲۶۹ و ۱/۲۴ و ۲۵ و۱۵۳ و ۲/۲۶۶ و ۲۶۷ و ۴۰۶ و ۴۳۰ و ۳/۱۱۸ و ۱۲۰ و ۱۵۴. [۳۸۶] ابوداود ۴/۱۷- ترمذی ۴/۱۶۰ رقم ۱۶۱۴- ابن ماجه ۲/۱۷۰ رقم ۳۵۳۸- احمد۱/۳۸۹ و ۴۳۸ و ۴۴۰ - حاکم ۱/۱۸ آن را صحیح دانسته، ذهبی با او موافق است. [۳۸۷] ابوداود ۴/۱۷- ترمذی ۴/۱۶۰ رقم ۱۶۱۴- ابن ماجه ۲/۱۷۰ رقم ۳۵۳۸- احمد۱/۳۸۹ و ۴۳۸ و ۴۴۰ - حاکم ۱/۱۸ آن را صحیح دانسته، ذهبی با او موافق است. [۳۸۸] (ضعیف الإسناد) احمد ۱/۲۱۳ است رک: فتحالمجید۳۲۸. [۳۸۹] (حسن) احمد ۲/۲۲۰ - مجمعالزوائد ۵/۱۰۵ رک: فتحالمجید ۳۲۶-۳۲۷.