آنچه که در قبال مسئولان و حاکمانمان بر ما واجب است
واجب مسلمانان در برابر امیران و حاکمانشان چیست؟
واجبات آنان در برابر امیر نصیحت به حق و اطاعت از اوامر آنان است. همچنین باید آنان را به نرمی و ملاطفت یادآوری و نصیحت کنند و پشت سر آنان نماز بخوانند وبه همراه آنان جهاد کنند و صدقات را به آنان بسپارند و اگر دچار جور و ظلمی شدند، بر جور آنان صبر نمایند و اگر مرتکب کفر آشکاری نگشتند، بر آنان خروج نکنند و آنان را با مدح و چاپلوسی فریب ندهند و اصلاح و توفیق آنان را از خداوند مسألت نمایند.
***
دلیل این امر چیست؟
ادلهی این امر بسیارند، از جمله:
خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩﴾[النساء: ۵۹].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هرگاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیکفرجامتر است».
و پیامبر جمیفرماید: «اسمعوا وأطيعوا وإن تأمّر عليكم عبد» [۴۹۸].
«سخن امیرانتان را بشنوید و آنان را اطاعت نمایید، اگرچه آن امیر بنده و غلامی باشد».
و فرمود:
«من رأی من أميره شيئاً يكرهه فليصبر عليه فإنه من فارق الجماعة شبراً فمات إلا مات ميتة جاهلية» [۴۹۹]. «اگر کسی از امیرش امر مکروهی مشاهده کرد، بر آن صبر گیرد. چون کسی که از جماعت مسلمین به اندازهی وجبی دور شود، مانند کسی است که بر مرگ جاهلیت مرده باشد».
و عباده بن صامتسفرمود:
«فبايعناه فكان فيما أخذ علينا أن بايعنا علی السمع والطاعة في منشطنا ومكرهنا وعسرنا ويسرنا وأثرة علينا وأن لا ننازع الأمر أهله إلا أن تروا كفراً بواحاً عندكم من الله فيه برهان» [۵۰۰].
«پیامبر خدا جما را دعوت نمود به او بیعت دهیم بر سمع و طاعت در حالت خوشی و ناخوشی، سختی و آسانی و أثَره [۵۰۱]و تا زمانی که از امیرکفرآشکاری که در نزد خداوند دلیلی بر آن باشد، نبینیم، در این امر (حکومت) با آنها نزاع نکنیم».
و فرمود: «إن أمر عليكم عبد مجدع أسود يقودكم بكتاب الله فاسمعوا له وأطيعوا» [۵۰۲].
«اگر امر و امارت شما به دست بندهای سیاهپوست و بیدست و پایی هم افتد که شما را به کتاب خداوند راهنمایی بنماید از او اطاعت نمایید».
و فرمودند: «علی المرء المسلم السمع والطاعة فيما أحب وكره إلا أن يؤمر بمعصية فإن أمر بمعصية فلا سمع ولا طاعة» [۵۰۳].
«بر مسلمان واجب است، امیر خود را در آنچه که خود میپسندد یا از آن بدش میآید، اطاعت نماید. مگر اینکه او را به معصیتی امر کند. که اگر او را به معصیت امر کرد، سمع و اطاعت از او واجب نیست».
و فرمودند: «إنما الطاعة فيالمعروف» [۵۰۴].
«اطاعت [از والدین، امیر، خلیفه...] فقط در امور نیک و معروف جایز است».
و فرمود: «وإن ضرب ظهرك وأخذ مالك فاسمع وأطع» [۵۰۵].
«حتی اگر [امیرت] تو را بزند و اموالت را از تو بستاند، از او حرفشنوی داشته باش و از او اطاعت کن».
و فرمودند: «من خلع يدا من طاعة الله يوم القيامة لا حجة له،و من مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية» [۵۰۶].
«کسی که دست از اطاعت خداوند بردارد، در روز قیامت حجت و بهانهای ندارد و هرکسی که بمیرد و بیعتی برگردن نداشته باشد، بر مرگ جاهلیت مرده است».
و فرمود: «من أراد أن يفرق أمر هذه الأمة وهو جميع فاضربوه بالسيف كائناً من كان» [۵۰۷].
«کسی که بخواهد امت را در امر دین متفرق کند، او را بکشید، هرکس که باشد».
و فرمود: «ستکون أمراء، فتعرفون وتنکرون، فمن عرف بریء، ومن أنکر سلم، ولکن من رضی وتابع»: «در آینده حاکمانی میآیند که شما منکراتشان را درک کرده، و اعتراض میکنید. برای هر کسی که بدی کارهایشان را درک کرد راهی است برای نجات خویش از گناه و عقوبت او ـ که با زبان یا دست او را از منکر بازدارد، و یا حداقل در حالت ناتوانی در دلش از او بیزاری جوید ـ و کسی که بر منکرات آنها اعتراض کند از بازخواست الهی نجات یافته، اما کسی که به منکرات آنان راضی شد و از آنان پیروی کرد (بر اوست گناه و بازخواست الهی است). گفتند: یا رسول الله! آیا با آنان مبارزه نکنیم؟ فرمود: «لا، ما صلوا» [۵۰۸]: «نه مادامی که نماز برپا دارند».
و دیگر احادیث [۵۰۹].
[۴۹۸] بخاری ۸/۱۰۵- مسلم ۶/۱۴- ابوداود ۴/۲۰۱رقم ۴۶۰۷- ابن ماجه ۲/۹۵۵رقم ۲۸۶۰- احمد۶/۴۰۳. [۴۹۹] (متفق علیه)بخاری ۸/۱۰۵- مسلم ۶/۲۱- دارمی ۲/۱۵۸ رقم ۲۵۲۲- احمد ۱/۲۷۵ و ۲۹۷- نسائی ۷/۱۲۳ – ابوداود۴/۲۴۱رقم۴۷۵۸ [۵۰۰] بخاری ۸/۸۷- ۸۸ - مسلم ۶/۱۶ - ۱۷ - نسائی۷/۱۳۸ – ۱۳۹ – ابن ماجه ۲/۹۵۷ رقم ۲۸۶۶ – مالک ۲/۴ – احمد ۵/۳۱۴ و ۳۱۶ [۵۰۱] أثره: یعنی اینکه امیر چیزی از بیت المال مسلمین را برای خود اختصاص و ترجیح دهد. [۵۰۲] مسلم ۶/۱۵ – ترمذی ۴/۲۰۹ رقم ۱۷۰۶ – ابن ماجه ۲/۹۵۵ رقم ۲۸۶۱ – احمد ۶/۴۰۲ و ۴۰۳ [۵۰۳] (متفق علیه) بخاری: ۸/۱۰۵ – مسلم ۶/۱۵- ترمذی ۴/۲۰۹ رقم ۱۷۰۷- ابوداود ۳/۴۰رقم ۲۶۲۶- نسائی ۷/۱۶۰- ابن ماجه ۲/۹۵۶رقم ۲۸۶۴- احمد۲/۱۷. [۵۰۴] بخاری ۸/۱۰۶- مسلم ۶/۱۵-۱۶- ابوداود ۳/۴۰رقم ۲۶۲۵- نسائی ۷/۱۶۰-ابن ماجه ۲/۹۵۵رقم ۲۸۶۳. [۵۰۵] مسلم ۶/۲۰-ابوداود ۴/۹۵رقم ۴۲۴۴. [۵۰۶] مسلم ۶/۲۲- احمد ۲/۷۰ و ۸۲- حاکم ۱/۷۷-۷۸ بر شرط شیخین صحیح است، ذهبی با او موافق است. [۵۰۷] مسلم ۶/۲۲-نسائی ۷/۹۲-۹۳- ابوداود ۳/۲۴۲رقم ۴۷۶۲- احمد۴/۲۶۱. [۵۰۸] - صحیح مسلم، از ام سلمهل، ۶/۲۳، شماره (۱۸۵۴)، وابوداود. [۵۰۹] مترجم: مسلّما منظور از امراء در احادیث فوق، حاکمان مسلمانی هستند که کمر به خدمت اسلام و مسلمین بستهاند. در این احادیث تأکید شده است که اگر از این حاکمان اموری را مشاهده کردید که معصیت نمیباشد اما در نفوس شما سخت میآید آن را تحمل نموده و از امر آنان اطاعت کنید. اما اگر به منکر و معصیتی امر نمودند از آنان اطاعت ننمایید، ولی در عین حال حکومت آنان را صحیح بدانید و در بقیه اوامر شرعی از آنان تبعیت کنید. این حالت در سمع و طاعت تا زمانی که حکام مرتکب کفری صریح نشدهاند، ادامه دارد و مسلمانان حتما باید از حاکمی مسلمان تبعیت کنند و بدون حاکم ماندن آنها جایز نیست. اما حمل این احادیث بر اکثریت حاکمان امروزی کشورهایی اسلامی که مرتکب کفرهای صریح شدهاند و روزانه آنها را تکرار میکنند، صحیح نیست پس خوانندهی عزیز آگاه باشد. [مترجم]