رکن ششم: ایمان به قضا و قدر
ایمان به انواع تقدیر الهی عموماً به چه علت واجب است؟
خداوند میفرماید:
﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا ٣٨﴾[الأحزاب: ۳۸].
«و فرمان خدا همواره به اندازه مقرر [و متناسب با توانایى] است».
﴿وَلَٰكِن لِّيَقۡضِيَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا كَانَ مَفۡعُولٗا﴾[الأنفال: ۴۲].
«تا خداوند کارى را که انجامشدنى بود به انجام رساند».
﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ مَفۡعُولٗا ٣٧﴾[الأحزاب: ۳۷].
«و فرمان خدا صورت اجرا پذیرد».
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ﴾[التغابن: ۱۱].
«هیچ مصیبتى جز به اذن خدا نرسد و کسى که به خدا بگرود دلش را به راه آورد و خدا[ست که] به هر چیزى داناست».
﴿وَمَآ أَصَٰبَكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[آلعمران: ۱۶۶].
«و روزى که [در احد] آن دو گروه با هم برخورد کردند آنچه به شما رسید به اذن خدا بود [تا شما را بیازماید] و مؤمنان را معلوم بدارد».
﴿ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَيۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ ١٥٧﴾[البقرة: ۱۵۶- ۱۵۷].
«[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم. بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند».
و آیات دیگر در این زمینه.
و همانگونه که در حدیث جبرئیل÷آورده شد پیامبر جدربارهی ارکان ایمان فرمودند:
«و تؤمن بالقدر خيره وشره» [۲۷۷].
«و اینکه به قدر چه خیر و چه شر آن ایمان بیاوری».
پیامبر اسلام جنیز میفرماید: «واعلم إن ما أصابك لم يكن ليخطئك وما أخطأك لم يكن ليصيبك» [۲۷۸]. «و بدان آنچه (بر شما مقدر شده باشد) که به تو اصابت کند از تو تجاوز نخواهد کرد و آنچه بر تو مقدر نگردیده باشد به تو اصابت نخواهد کرد».
و فرمودند: «وإن أصابك شيء فلا تقل لو أني فعلت لكان كذا وكذا ولكن قل: قدر الله وما شاء فعل» [۲۷۹]«و اگر چیزی به تو رسید هرگز مگو که «اگر آن کار را میکردم، چنان و چنین میشد» بلکه بگو «تقدیر خداوندی بوده است و آنچه را او بخواهد انجام میدهد».
و فرمودند: «كل شيء بقدر حتی العجز والكيس» [۲۸۰].
«هر امر تقدیر مخصوصی دارد حتی ناتوانی و زیرکی هم»
و احادیث دیگری در این معنا.
[۲۷۷] (متفق علیه) حدیث جبرئیل ، تخریج آن گذشت. [۲۷۸] ابوداود ۴/۲۲۵ رقم ۴۶۹۹- ترمذی ۴/۴۵۱ رقم ۲۱۴۴- ابن ماجه ۱/۲۹-۳۰رقم ۷۷- احمد ۵/۱۸۵ و ۳۱۷ و ۶/۴۴۱-۴۴۲ و ابن ابیعاصم ۱/۱۰۹ رقم ۲۴۵- البانی در ابن ابیعاصم آن را صحیح میداند ۱/۱۰۹-۱۱۰- آجری در ۱۸۶-۱۸۷. [۲۷۹] مسلم ۸/۵۶- ابن ماجه ۱/۳۱ رقم ۷۹. [۲۸۰] مسلم ۸/۵۱-۵۲ مالک ۳/۹۳- احمد۲/۱۱۰.