فرازهایی از عقیده اهل سنت و جماعت

فهرست کتاب

اقسام گناه و کفاره‌ی آنها

اقسام گناه و کفاره‌ی آنها

معاصی به چند دسته تقسیم می‌شوند؟

به دو دسته تقسیم می‌شوند:

صغایر که همان سیئات هستند و کبائر که همان موبقات (هلاک‌کنندگان) می‌باشند.

***

کفاره سیئات چیست؟

خداوند می‌فرماید:

﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَيِّ‍َٔاتِكُمۡ وَنُدۡخِلۡكُم مُّدۡخَلٗا كَرِيمٗا ٣١[النساء: ۳۱].

«اگر از گناهان بزرگى که از آن[ها] نهى شده‏اید دورى گزینید بدی‌هاى شما را از شما مى‌زداییم و شما را در جایگاهى ارجمند درمى‏آوریم».

﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِۚ[هود: ۱۱۴].

«همانا خوبی‌ها بدی‌ها را از میان مى‏برد».

خداوند ما را آگاه نموده است که با اجتناب از کبائر و نیز با انجام حسنات، سیئات را از بین می‌برد. همچنان که در حدیث آمده است:

«واتبع السيئة الحسنة تمحها» [۳۹۴].

«به دنبال هر سیئه‌ای حسنه‌ای انجام بده که آن را از بین می‌برد».

همچنین در احادیث صحیحی آمده است که ریختن آب وضو از اعضای بدن، گام برداشتن به سمت مسجد [۳۹۵]، نمازهای پنجگانه‌، نماز جمعه تا جمعه‌ی دیگر، رمضان تا رمضان [۳۹۶]سال دیگر، شب زنده‌داری در رمضان [۳۹۷]و در شب قدر [۳۹۸]، روزه‌ی روز عاشورا [۳۹۹]، و عبادات دیگری موجب کفاره‌ی خطا و سیئات می‌گردند. اما در اکثر این احادیث پرهیز از انجام کبائر آورده شده است، که حمل بر این می‌شود که اجتناب از کبائر شرط پاک شدن صغائر است.

***

کبائر چیستند؟

در اقوال صحابهشو تابعین معیارهایی برای شناخت کبائر وجود دارد.

گفته شده است که: «کبیره شامل گناهی است که حدی بر آن مترتب می‌گردد».

و نیز:

«هر گناهی که به دنبال آن در نصوص لعنت، غضب، آتش دوزخ، یا هر عقوبه‌ی دیگری آورده شده باشد، کبیره است».

و گفته شده که: «هر گناهی که فاعل آن با انجام آن گناه به دین بی‌توجهی کند و باعث بی‌مبالاتی او به دین گردد و خشیت او را از خداوند بکاهد، کبیره است».

در این زمینه اقوال دیگری نیز آمده است.

در احادیث بسیاری، از گناهان به عنوان کبیره نام برده شده‌اند. هرچند که دارای درجات و مراتب متفاوتی است. بعضی از آن‌ها «کفراکبر» است. مانند شرک و سحر.

برخی از اکبرکبائر هستند، مانند قتل نفس، فرار از میدان جهاد و صحنه‌ی قتال، رباخواری، خوردن مال یتیم به ناحق، شهادت و سخن دروغ، تهمت زنا به زن شوهردار که پاک و بی‌گناه است، شرابخواری، عقوق والدین [۴۰۰]و...

ابن‌عباسبمی‌فرماید: «هي إلی السبعين أقرب منها إلی السبع» [۴۰۱].

«شماره این گناهان به هفتاد عدد می‌رسد».

فقط با شمارش گناهانی که لفظ کبیره بر آن‌ها اطلاق شده است، به هفتاد کبیره می‌رسیم، پس در صورتی که تمام آنچه را که وعید شدیدی در کتاب یا سنت بر آن وارد شده است، دنبال کنیم، حقیقتاً به عدد بیشتری خواهیم رسید [۴۰۲].

***

کفاره‌ی همه‌ی گناهان چه صغیره و چه کبیره چیست؟

با توبه نصوح می‌توان از این گناهان پاک شد، خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمۡ سَيِّ‍َٔاتِكُمۡ وَيُدۡخِلَكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ[التحریم: ۸].

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید به درگاه خدا توبه‏اى راستین کنید امید است که پروردگارتان بدی‌هایتان را از شما بزداید و شما را به باغ‌هایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد».

و لفظ «عسی» یعنی «امید است». همانا این فعل ازطرف خداوند محقق گشته است (یعنی یقینا خداوند باتوبه‌ی نصوح ما را می‌بخشد) آنجا که خداوند می‌فرماید:

﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَيِّ‍َٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ[الفرقان: ۷۰].

«مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل مى‏کند».

﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ ١٣٦[آل عمران: ۱۳۵-۱۳۶].

«و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مى‏آورند و براى گناهان‌شان آمرزش مى‏خواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مى‏آمرزد و بر آنچه مرتکب شده‏اند با آنکه مى‏دانند [که گناه است] پافشارى نمى‏کنند. آنان پاداششان آمرزشى از جانب پروردگارشان و بوستان‌هایى است که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست».

و پیامبر جمی‌فرماید: «التوبة تجب ما قبلها» [۴۰۳].

«توبه ماقبلش را از بین می‌برد».

همچنین می‌فرماید: «لله أفرح بتوبة عبده من رجل نزل منزلاً وبه مهلكة ومعه راحلته عليها طعامه وشرابه فوضع رأسه فنام نومة فاستيقظ وقد ذهبت راحلته حتی اشتد عليه الحر والعطش أو ما شاء الله قال: أرجع إلی مكاني فرجع فنام نومة ثم رفع رأسه فإذا راحلته عنده» [۴۰۴].

«خوشحالی خداوند از توبه بنده‌اش به درگاه او بیشتر است از خوشحالی کسی که به منطقه‌ی سخت و صعبی برود و شتری با توشه به همراه داشته باشد، اما در حالیکه خوابیده است، شترش گم شود. بعد از مدتی جستجو، تشنگی و گرما، با ناامیدی در همان جای اول بخوابد. اما در حالی بیدار شود، که شترش بر بالین او حاضر شده باشد».

***

توبه‌ی نصوح چیست؟

توبه‌ایست صادقانه که سه امر مهم در آن وجود داشته باشد:

۱) دست کشیدن از گناه و ترک کلی آن.

۲) پشیمانی از اینکه مرتکب گناه شده است.

۳) عزم و تصمیم بر اینکه هیچگاه آن گناه را انجام ندهد.

و اگر در حین ارتکاب گناه به مسلمانی ظلم نموده است بر حسب امکان از او حلالیت بطلبد. چون که اگر در دنیا از او حلالیت نطلبد، در روز آخرت آن فرد حق خود را از او طلب می‌کند و بلاشک بر او قصاص صورت می‌گیرد و جزء ظلمی است که خداوند هیچ ذره‌ای از آن را ترک نمی‌کند.

پیامبر جمی‌فرماید:

«من کان عنده لأخيه مظلمة فليتحلل منه اليوم قبل ألا يکون دينار ولا درهم، إن کان له حسنات أخذ من حسناته وإلا أخذ من سيئات أخيه فطرحت عليه» [۴۰۵].

«اگر از کسی بر گردن یکی از شما حقی است، از او حلالیت بجویید، قبل از اینکه روزی برسد که دینار و درهمی نداشته باشد، در ازای حلالیت به او بدهد. در آن روز اگر حسنه‌ای داشته باشد، به طلبکار داده می‌شود و در غیر اینصورت از سیئات طلبکار گرفته و به سیئات او اضافه می‌شود».

***

آدمیزاد تا چه وقت فرصت توبه کردن دارد؟

خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا ٱلتَّوۡبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٖ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمٗا ١٧[النساء: ۱۷].

«توبه نزد خداوند تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مى‏شوند سپس به زودى توبه مى‏کنند اینانند که خدا توبه‏شان را مى‏پذیرد و خداوند داناى حکیم است».

اصحاب رسول الله جبر این معنی که هر امری چه عمد و چه غیر عمد که موجب معصیت الهی شوداز روی جهالت است، اجماع دارند.

و پیامبر جمی‌فرماید: «إن الله يقبل توبة العبد ما لم يُغَرغِر» [۴۰۶].

«خداوند توبه بنده‌اش را تا قبل از غرغره (حالت احتضار مرگ) قبول می‌کند».

این معنی در احادیث فراوانی آورده شده است.

اما هر آینه که ملائکه‌ی مرگ را مشاهده کرد و روح او از سینه‌اش خارج و به حلق او رسید و نفس او به غرغره و خرخر افتاد، توبه او قبول نمی‌شود و دیگر نجات و خلاصی وجود ندارد:

﴿وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٖ ٣[ص: ۳].

«و[لى] دیگر مجال گریز نبود».

و این همان سخن خداوند است که می‌فرماید: ﴿وَلَيۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ حَتَّىٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّي تُبۡتُ ٱلۡـَٰٔنَ[النساء: ۱۸].

«و توبه کسانى که گناه مى‏کنند تا وقتى که مرگ یکى از ایشان دررسد مى‏گوید اکنون توبه کردم پذیرفته نیست».

***

با توجه به عمر زمین، توبه، چه وقت پذیرفته نمی‌گردد؟

خداوند می‌فرماید: ﴿يَوۡمَ يَأۡتِي بَعۡضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفۡسًا إِيمَٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِيٓ إِيمَٰنِهَا خَيۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٥٨[الأنعام: ۱۵۸].

«روزى که پاره‏اى از نشانه‏هاى پروردگارت [پدید] آید کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده ایمان آوردنش سود نمى‏بخشد بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم».

و در صحیح بخاری آمده است که رسول الله جفرمودند:

«لا تقوم الساعة حتی تطلع الشمس من مغربها فإذا طلعت ورآها الناس آمنوا أجمعين وذلك حين لا ينفع نفساً إيمانها» [۴۰۷].

«تا خورشید از مغرب طلوع نکند، روز قیامت نخواهد آمد و هرگاه که از مغرب طلوع کرد و مردم آن را دیدند، جملگی ایمان می‌آورند و لیکن در آن حال توبه و ایمان هیچکس قبول واقع نمی‌‌شود».

در معانی این حدیث جمعی از اصحاب احادیث دیگری روایت کرده‌اند که در کتب معتبر حدیث موجود است. صفوان بن عسالساز پیامبر خدا جروایت می‌کند که فرمود:

«إن الله فتح باباً قبل المغرب عرضه سبعين عاماً للتوبة لا يغلق حتی تطلع الشمس منه» [۴۰۸].

«همانا خداوند دری را از مغرب برای توبه بازکرده است و عرض آن هفتاد سال است و آن را نمی‌بندد تا اینکه خورشید از آنجا طلوع می‌کند».

***

حکم آن دسته از موحدینی که بر کبیره اصرار ورزیده‌اند و مرتباً آن را انجام داده‌اند و در این حال (قبل از توبه) فوت کرده‌اند، چیست؟

خداوند می‌فرماید:

﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡ‍ٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ ٤٧[الأنبیاء: ۴۷].

«ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مى‏نهیم پس هیچکس [در] چیزى ستم نمى‏بیند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى‏آوریم و کافى است که ما حسابرس باشیم».

﴿وَٱلۡوَزۡنُ يَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨ وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا يَظۡلِمُونَ ٩[الأعراف: ۸- ۹].

«و در آن روز سنجش [اعمال] درست است پس هر کس میزان‌هاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند. و هر کس میزان‌هاى [عمل] او سبک باشد پس آنانند که به خود زیان زده‏اند چرا که به آیات ما ستم کرده‏اند».

﴿يَوۡمَ تَجِدُ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَيۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَيۡنَهَا وَبَيۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِيدٗاۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠[آل عمران: ۳۰].

«روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده حاضر شده مى‌یابد و آرزو مى‏کند کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصله‏اى دور بود و خداوند شما را از [کیفر] خود مى‏ترساند و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است».

﴿۞يَوۡمَ تَأۡتِي كُلُّ نَفۡسٖ تُجَٰدِلُ عَن نَّفۡسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١١١[النحل: ۱۱۱].

«[یاد کن] روزى را که هرکس مى‏آید [و] از خود دفاع مى‏کند و هرکس به آنچه کرده بى‌کم و کاست پاداش مى‏یابد و بر آنان ستم نمى‏رود».

﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا تُرۡجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ٢٨١[البقرة: ۲۸۱].

«و بترسید از روزى که در آن‏، به سوى خدا بازگردانده مى‏شوید، سپس به هر کسى (پاداش‏) آنچه به دست آورده‏، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمى‏گیرند».

﴿يَوۡمَئِذٖ يَصۡدُرُ ٱلنَّاسُ أَشۡتَاتٗا لِّيُرَوۡاْ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٦ فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨[الزلزلة: ۶- ۸].

«آن روز مردم [به حال] پراکنده برآیند تا [نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود. پس هرکه هموزن ذره‏اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید. و هرکه هموزن ذره‏اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید».

و پیامبر جمی‌فرماید:

«من نوقش الحساب عذب» فقالت له عائشةل: أليس يقول ‌الله ﴿فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا ٨[الإنشقاق: ۸]، قال: «بلی إنما ذلك العرض، ولكن من نوقش الحساب عذب» [۴۰۹].

«هرکس در حساب روز قیامت مورد مناقشه و جدال قرار گیرد [کنایه از اینکه حسابش طولانی گردد]، عذاب داده می‌شود. عایشهلاز ایشان پرسید مگر خداوند نمی‌فرماید:

﴿فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا ٨[الإنشقاق: ۸].

«به حسابی آسان (آن هم فقط با عرضه‌ی اعمالش به او) محاسبه می‌شود».

فرمودند: بلی، ولی این مورد گشایش آن امرست از سوی خدا [کنایه از کوتاهی حساب]. اما آن کسی که در محاسبه مورد مناقشه و جدال قرار گیرد، عذاب داده می‌شود».

و در نصوصی که درباره‌ی حشر، احوال روز قیامت، میزان، انتشار نامه‌ی اعمال عرض، حساب، صراط، و شفاعات و... آورده شد، معلوم گشت که احوال مردم بر حسب آنچه در دنیا از همدیگر متفاوت بوده‌اند، در قیامت نیز مراتب متفاوتی دارد. و به مراتب، سابقین، مقتصدین و ظالمین (ظالم لنفسه) تقسیم می‌شوند.

شایان ذکر است که آنچه از آیات قرآنی و احادیث نبوی استخراج می‌گردد و سلف صالح امت و نیز نسل اول اصحاب و تابعین و ائمه‌ی اهل تفسیر یا اهل حدیث بر آن هستند، این است که موحدین معصیت‌کار بر سه دسته‌اند:

دسته اول: کسانی که حسنات آنان از سیئاتشان بیشتر است. آنان بدون دخول به جهنم وارد بهشت می‌گردند.

دسته دوم: دسته‌ای که حسنات و سیئاتشان برابر است و سیئات آنان مانع ورودشان به بهشت و حسنات‌شان مانع سوختن‌شان در جهنم می‌شود. اینان همان اصحاب اعراف هستند که خداوند درباره‌ی آنان می‌فرماید که به هر اندازه که خداوند بخواهد بین بهشت و جهنم باقی می‌مانند وسپس به آنان اجازه ورود به بهشت داده می‌شود همانگونه که خداوند می‌فرماید:

﴿وَبَيۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ يَعۡرِفُونَ كُلَّۢا بِسِيمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۚ لَمۡ يَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ يَطۡمَعُونَ ٤٦ ۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٤٧إلی قوله: ﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩[الأعراف: ۴۶- ۴۹].

«و میان آن دو [گروه] حایلى است و بر اعراف مردانى هستند که هریک [از آن دو دسته] را از سیمایشان مى‏شناسند و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده و[لى] [بدان] امید دارند آواز مى‏دهند که سلام بر شما. و چون چشمانشان به سوى دوزخیان گردانیده شود مى‏گویند پروردگارا ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده» تا آنجا که می‌فرماید: «به بهشت درآیید نه بیمى بر شماست و نه اندوهگین مى‏شوید».

دسته سوم: گروهی که دارای اصل توحید و اصل ایمان هستند، ولیکن در حالی خداوند را ملاقات می‌کنند که بر انجام کبائر اصرار داشته‌اند و سیئات آنان از حسناتشان بیشتر است. اینان کسانی هستند که به اندازه‌ی گناهانشان وارد جهنم می‌شوند. برخی از آنان آتش جهنم تا قوزک پا و برخی تا نصف ساق پا برخی دیگر تا زانو می‌رسد و حتی کسانی از آنان هستند که غیر از سجده‌گاه (پیشانی) آنان هیچ قسمت دیگری از بدنشان از عذاب آتش در امان نیست.این طبقه کسانی هستند که خداوند به پیامبر جو سایر انبیاء و اولیاء و ملائکه اجازه می‌دهد که در حق آنان شفاعت کنند. پس هر بار دسته‌ای از آنان از جهنم خارج می‌شوند تا اینکه کسانی که به اندازه‌ی وزن دینار و یا نصف دینار و یا ذره‌ای ایمان در قلبشان جای دارد [۴۱۰]، از دوزخ خارج شده و به بهشت می‌رود تا جائیکه شافعان از خداوند می‌خواهند که همه‌ی اهل توحید را از جهنم خارج کند، حتی اگر عمل کمی هم انجام داده باشد و این امر از طرف خداوند صورتمی‌گیرد. ولی هر کس که ایمان بیشتری داشته و گناهان کمتری از او سر زده باشد، عذاب کمتری می‌بیند و زودتر از جهنم خارج می‌گردد و برعکس.

پیامبر جفرمودند: «من قال لا إله إلاالله نفعته يوماً من الدهر يصيبه قبل ذلك ما أصابه» [۴۱۱].

«کسی که لاإله‌إلا‌الله را (با رعایت شروط و مقتضیات آن) گفته باشد روزی از روزها (این گفته‌ی او) به او نفع خواهد رساند، هرچند که قبل از آن (روز) به مصایب و عذاب‌هایی گرفتار آمده باشد».

کسان بسیاری در این مسأله دچار فهم اشتباه گشته‌اند و بر سر این مسأله اختلاف پیدا کرده‌اند:

﴿فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦۗ وَٱللَّهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٍ ٢١٣[البقرة: ۲۱۳].

«پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هرکه را بخواهد به راه راست هدایت مى‏کند».

***

آیا حدودی که بر گناهکاران اجرا می‌گردد، کفاره آنان محسوب می‌شود؟

پیامبر جدر حالی که گروهی از اصحاب بدور او گرد‌ آمده بودند، فرمود:

«بايعوني علی أن لا تشركوا بالله شيئاً، ولا تسرقوا، ولا تزنوا، ولا تقتلوا أولادكم، ولا تأتوا ببهتان تفترونه بين أيديكم وأرجلكم، ولا تعصوا في معروف، فمن وفی منكم فأجره علی الله، ومن أصاب من ذلك شيئاً فعوقب به في‌الدنيا فهو كفارة له، ومن أصاب من ذلك شيئاً ثم ستره‌الله فهو إلی الله إن شاء عفا عنه، وإن شاء عاقبه» [۴۱۲].

«بیعت دهید به من بر سر اینکه برای خداوند شریکی قائل نشوید، دزدی نکنید، زنا نکنید و فرزندانتان را نکشید و افترا، تهمت و بهتان به همدیگر ندهید و دچار معصیت نشوید، پس هر آن کس که به عهدش وفا نمود، خداوند اجر و پاداش او را می‌دهد و آن کس که در این زمینه مرتکب معصیتی گشت، اگر در دنیا عقوبت وسزا داده شد، کفاره گناهان او می‌گردد و اگر مرتکب معصیت شد، ولی خداوند آن را در دنیا برای او پوشانید، در آخرت تحت مشیت خداوند قرار می‌گیرد، اگر بخواهد، او را می‌بخشد و اگر بخواهد، او را عذاب می‌دهد.

عباده بن صامتس [۴۱۳]می‌فرماید: «بر این امور به پیامبر بیعت دادیم».

پس اجرای حدود،جز در مورد شرک و ارتداد برای بقیه‌ی گناهان ، کفاره محسوب می‌گردد. (چون کفر و شرک اعمال را از بین می‌برد و جهنم ابدی را به دنبال دارد، پس کشتن مرتد کفاره محسوب نمی‌شود).

***

چگونه می‌توان بین این حدیث که: ÷«فهو إلی الله إن شاء عفا عنه وإن شاء عاقبه» «اگر خداوند بخواهد او را می‌بخشد و اگر نه او را عقوبت می‌دهد» با سخن قبلی که گفته شد کسانی که سیئات‌شان از حسنات بیشتر باشد، وارد دوزخ می‌گردند، توافق ایجاد نمود؟

بین این دو سخن منافاتی وجود ندارد. هر آن کس را که خداوند بخواهد ببخشد، او را به صورتی آسان محاسبه می‌نماید. همانگونه که پیامبر جآن کوتاهی حساب را به «عرض» تفسیر نمود.

و نیز فرمود:

«يدنو أحدكم من ربه عزّوجلّ حتی يضع عليه كنفه فيقول: عملت كذا وكذا؟ فيقول: نعم، ويقول عملت كذا وكذا، فيقول: نعم، ‌فيقرره ثم يقول: إني سترت عليك في الدنيا وأنا أغفرها لك اليوم» [۴۱۴].

«هر کدام از شما -مؤمنین- پروردگارش به او نزدیک می‌شود، تا اینکه ستر و حفاظ و سایه رحمتش بر وی قرار می‌گیرد. سپس می‌فرماید: آیا تو این کارها (منظور معاصی است، والله اعلم) را انجام دادی؟ می‌گوید: بله. می‌فرماید این کارها را انجام دادی می‌گوید: بله. سپس می‌فرماید: من آن‌ها را در دنیا برای تو پوشاندم و امروز آن‌ها را برای تو می‌بخشم».

اما کسانی وارد جهنم می‌شوند که حساب آن‌ها طولانی می‌گردد و پیامبر جنیز می‌فرماید: «من نوقش الحساب عذب» [۴۱۵]. «هرکس در حساب مورد مناقشه قرار گیرد، عذاب داده می‌شود».

[۳۹۴] ترمذی ۴/۳۵۵ رقم ۱۹۸۷- دارمی ۲/۲۳۱ رقم ۲۷۹۴- احمد ۵/۱۵۳ و ۵/۲۲۸. [۳۹۵] مسلم ۱/۱۵۱- ترمذی ۱/۷۲ رقم ۵۱- نسائی ۱/۸۹- ابن ماجه ۱/۱۴۸ رقم ۴۲۷ و ۴۲۸ دارمی ۱/۱۴۳ رقم ۷۰۴- مالک ۱/۱۷۶- احمد۲/۲۳۵ و ۲۷۷ و ۳/۳. [۳۹۶] مسلم ۱/۱۴۴-ترمذی ۱/۴۱۸ رقم ۲۱۴ و ۳/۱۰۴- ابن ماجه ۱/۳۴۵ رقم ۱۰۸۶- احمد ۱/۲۲۹ و ۳۵۹ و ۴۰۰ و ۵/۴۳۹. [۳۹۷] (متفق علیه) بخاری ۱/۱۴- مسلم ۲/۱۷۶-۱۷۷- نسائی ۴/۱۴۵- ۱۵۷- ترمذی ۳/۱۷۱- ۱۷۲ رقم ۸۰۸ – دارمی ۱/۳۵۸ رقم ۱۷۸۳ و احمد ۲/۲۸۱ و ۴۰۸ و ۴۲۳. [۳۹۸] (متفق علیه) بخاری ۲/۲۵۳- مسلم ۲/۱۷۷- نسائی ۴/۱۵۵-۱۵۷- دارمی ۱/۳۵۸رقم ۱۷۸۳. [۳۹۹] (صحیح) ترمذی ۳/۱۲۶ رقم ۷۵۲- ابن ماجه ۱/۵۵۳ رقم ۱۷۳۸- احمد ۵/۲۹۵. [۴۰۰] دلیل اینکه به این گناهان «کبائر» یا «موبقات» گفته می‌شود این است که بخاری و مسلم از ابوهریرهسو او نیز از پیامبر جروایت می‌کنند که فرمود: «از هفت گناه «موبقات» هلاک‌کننده خود را نگاه دارید. گفتند: ای پیامبر خدا آن‌ها کدام گناهانند؟ فرمود: شریک قراردادن برای خداوند، سحر، قتل نفسی که خداوند خون آن را جز به حق حرام گردانیده است، رباخواری، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ در هنگام روبرویی با دشمن، بهتان به زنان همسردار مؤمن و بی‌گناه». بخاری ۳/۱۹۵- مسلم ۱/۶۴. [۴۰۱] ابن جریر در تفسیر طبری سخن ابن عباس برا آورده است. ۸/۲۴۵ رقم ۹۲۰۶ و ۹۲۰۸ ، و ذهبی در کبائر آن را نقل نموده است ص ۷ ، و بعد از آن می‌فرماید: «قسم به خداوند که ابن عباس راست گفته است». [۴۰۲] بعضی از ائمه در این زمینه کتاب‌هایی نوشته‌اند از جمله کتاب «الکبائر» امام ذهبی که در آن بر ۷۰ گناه کبیره بسنده نموده است. در ۲۶۴ صفحه آن را تألیف نموده که عبدالقدوس دهقان آن را به فارسی برگردانده است. [۴۰۳] ابن کثیر این حدیث را به یکی از دو کتاب صحیح(بخاری یا مسلم) نسبت داده است. ۴/۳۹۲ در حالیکه آن را در صحیحین نیافته‌ام. اما احادیثی در این زمینه وجود دارد: از جمله مسلم ۱/۱۱۲رقم ۱۹۲- مسند ۴/۱۹۹- ۲۰۴-۲۰۵. [۴۰۴] (متفق علیه) بخاری ۷/۱۴۵- ۱۴۶- مسلم ۸/۹۱-۹۴-ترمذی باب: ۴۹/۴/۶۵۹ و ۵/۵۴۷- ابن ماجه ۲/۱۴۱۹ رقم ۴۲۴۷- ۴۲۴۹ – دارمی ۲/۲۱۳- ۲۱۴ رقم ۲۷۳۱ - احمد ۱/۲۸۳ و ۲/۳۱۶ و ۲/۸۳ و ۳/۲۱۳ و ۴/۲۷۳ و ۲۷۵. [۴۰۵] بخاری ۳/۹۹ و ۷/۱۹۷ – احمد ۲/۵۰۶ [۴۰۶] ترمذی ۵/۵۴۷ رقم ۳۵۳۷- ابن ماجه ۲/۱۴۲۰رقم ۴۲۵۳- احمد ۲/۱۳۲ و ۱۵۳ و ۳/۴۲۵ - حاکم ۴/۲۵۷ آن را بر شرط شیخین صحیح قرار داده، ذهبی نیز موافق آن است. [۴۰۷] متفق علیه، بخاری۷/۱۹۱ومسلم ۱/۹۵ – ابن ماجه ۲/۱۳۵۲ رقم ۴۰۶۸ [۴۰۸] ترمذی ۵/۵۴۵- ۵۴۶ رقم ۳۵۳۵- ابن ماجه ۲/۱۳۵۳ رقم ۴۰۷۰- احمد ۴/۲۴۰-۲۴۱. [۴۰۹] متفق علیه. تخریج آن گذشت. [۴۱۰] احادیث درباب شفاعت آورده شدند. (صفحه ۱۸۱ ). [۴۱۱] طبرانی و بزاز ، مجمع الزوائد ۱/۱۷ رجال آن صحیح است [۴۱۲] (متفق علیه) بخاری ۱/۱۰ و ۸/۱۵- مسلم ۵/۱۲۶-۱۲۷ - نسائی ۷/۱۶۱- ترمذی ۴/۴۵ رقم ۱۴۳۹- دارمی ۲/۱۳۹ رقم ۲۴۵۷. [۴۱۳] عباده بن صامت بن قیس خزرجی انصاریس، یکی از مبایعان شب عقبه بود. در بدر و بقیه غزوات حضور داشت. عمرساو را به سمت فلسطین فرستاد، تا قرآن را به آن‌ها بیاموزد در رمله در سال ۳۴ در سن ۷۲ سالگی فوت نمود. التهذیب ۵/۱۱۱-۱۱۲. [۴۱۴] بخاری و دیگران آن را روایت کرده‌اند و تخریج آن گذشت. [۴۱۵] بخاری و دیگران آن را روایت کرده‌اند و تخریج آن گذشت.