تعریف ایمان و بیان اینکه آن قول و عمل است و زیاد و کم میشود
ایمان چیست؟
ایمان در بردارندهی دو قسم قول و عمل است، گفتار قلب و زبان و عمل قلب و اعضای بدن، که به وسیلهی طاعت و عبادت درجه آن افزوده میگردد، و با گناه و معصیت مراتب آن کاهش مییابد و اهل ایمان در آن بر همدیگر برتری میجویند و مراتب آنان مختلف است.
***
دلیل اینکه ایمان دارای دو جنبهی قول و عمل است، چیست؟
خداوند میفرماید: ﴿وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَزَيَّنَهُۥ فِي قُلُوبِكُمۡ﴾[الحجرات:۷].
«اما خداوند ایمان را در نظرتان گرامی داشته است و آن را در دلهایتان آراسته است».
و میفرماید:
﴿فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[الأعراف: ۱۵۸].
«پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش».
و این معنی شهادتین است که بنده جز با آن وارد دین نمیشود. شهادتین نیز از نظر اعتقاد ، عملِ قلب و از نظر اقرار و نطق، عمل زبان محسوب میشوند و جز با هم و در راستای هم، به صاحبشان سودی نمیرسانند.
نیز خداوند میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَٰنَكُمۡۚ﴾[البقرة: ۱۴۳].
«و خدا ایمان شما را (که در عمل شما آشکار میگردد) ضایع نمیگرداند (و اجر و پاداش عبادات قبلی شما را هدر نمیدهد)».
منظور این است که خداوند نمازهایتان را قبل از تغییر قبله به کعبه [یعنی زمانی که قبله بیتالمقدس بود] از بین نمیبرد. در این آیه به جای نماز، تعبیر ایمان به کار رفته است و بدیهی است که نماز دربرگیرندهی عمل قلب، زبان و جوارح است.
همچنین پیامبر ججهاد، شبزندهداری در شب قدر [۳۹]، روزه رمضان و قیام شبهای آن، ادای خمس [۴۰]و غیره را جزء ایمان قرار داده است.
و از رسول الله جسوال شد که برترین اعمال چیست؟ فرمود: «إيمان بالله ورسوله» [۴۱].
«ایمان به خدا و رسولش».
***
به چه دلیل است که میگوییم، ایمان، ازدیاد و نقصان مییابد؟
خداوند میفرماید: ﴿لِيَزۡدَادُوٓاْ إِيمَٰنٗا مَّعَ إِيمَٰنِهِمۡۗ﴾[الفتح: ۴].
«تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند (و یقین و باور خویش را تقویت نمایند)».
﴿وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى ١٣﴾[الکهف: ۱۳].
«و ما بر (یقین و) هدایتشان افزودیم».
﴿وَيَزِيدُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ هُدٗىۗ﴾[مریم: ۷۶].
«کسانی که در راه هدایت گام برداشتهاند، خداوند بر هدایت ایشان میافزاید».
﴿وَٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى﴾[محمد: ۱۷].
«کسانی که راهیاب شدهاند، خداوند بر راهیابی ایشان میافزاید».
﴿وَيَزۡدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِيمَٰنٗا﴾[المدثر: ۳۱].
«و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید».
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَزَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾[التوبة: ۱۲۴].
«و اما مؤمنان، بر ایمانشان میافزاید».
﴿فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾[آل عمران: ۱۷۳].
«پس از ایشان بترسید: ولی (چنین تهدید و بیمی به هراسشان نینداخت؛ بلکه برعکس) بر ایمان ایشان افزود».
﴿وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِيمَٰنٗا وَتَسۡلِيمٗا ٢٢﴾[الأحزاب: ۲۲].
«این سختیها جز بر ایمان (به خدا) و تسلیم (قضا و قدرشدن) ایشان نمیافزاید».
و پیامبر جفرمود: «لو أنكم تكونون في كل حالة كحالتكم عندي لصافحتكم الملائكة» [۴۲].
«اگر در همهی اوقات، حالت نفسی شما مانند حالی باشد که اکنون در نزد من دارید ملائکه با شما مصافحه میکنند».
دلیل تفاوت مراتب اهل ایمان چیست؟
خداوند در سورهی واقعه میفرماید:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ ١٠ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ ١١﴾ إلی قوله:﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡيَمِينِ ٢٧﴾[الواقعة: ۱۰- ۲۷].
«و پیشتازان پیشگام!. آنان مقرّبان (درگاه هستند» تا جایی که میفرماید: «سمت راستیها! چه سمت راستیهایی؟! (اوصاف مواهب و نعمتهایشان در بیان نمیگنجد)».
﴿فَأَمَّآ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ ٨٨ فَرَوۡحٞ وَرَيۡحَانٞ وَجَنَّتُ نَعِيمٖ ٨٩ وَأَمَّآ إِن كَانَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ ٩٠ فَسَلَٰمٞ لَّكَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡيَمِينِ ٩١﴾[الواقعة: ۸۸-۹۱].
«و اما اگر [او] از مقربان باشد، [در] آسایش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود]. و اما اگر از یاران راست باشد، از یاران راست بر تو سلام باد».
﴿فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَيۡرَٰتِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ﴾[فاطر: ۳۲].
«برخی از آنان به خویشتن ستم میکنند، و گروهی از ایشان میانهروند، و دستهای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکیها پیشتازند».
و در حدیث شفاعت آمده است که:
«إن الله يخرج من النار من كان في قلبه وزن دينار من إيمان، ثم من كان في قلبه وزن نصف دينار من إيمان» [۴۳]- و در روایتی: «يخرج من النار من قال لا إله إلا الله وكان في قلبه من الخير ما يزن شعيرة، ثم يخرج من النار من قال لا إله إلا الله وكان في قلبه من الخير ما يزن بُرة، ثم يخرج من النار من قال لا إله إلا الله وكان في قلبه من الخير ما يزن ذرة» [۴۴].
«همانا خداوند کسانی را که به اندازهی وزن دیناری در قلبشان ایمان دارند، از آتش جهنم خارج میکند سپس کسانی را که به اندازهی وزن نصف دینار، ایمان در قلب دارند [خارج میکند]». در روایتی دیگر آمده است:
«خداوند هر کسی را که به وحدانیت او شهادت داده باشد و در دل به اندازهی دانه جوی خیر اندوخته باشد از آتش دوزخ خارج میکند. سپس کسی که به لااله الا الله شهادت داده باشد و به اندازهی دانهگندمی در قلبش خیر وجود داشته باشد از جهنم خارج مینماید. سپس کسی را که شهادت لااله الاالله داده باشد و در قلبش به اندازهی ذرهای خیر باشد، از جهنم بیرون میآورد».
***
علت اینکه هرگاه ایمان به تنهایی و به صورت مطلق بیاید بر تمام دین حمل میشود، چیست؟
رسول اکرم جدر حدیث قبیله بنی قیس میفرماید:
«أمركم بالإيمان بالله وحده. قال: أتدرون ما الإيمان بالله وحده؟» قالوا: الله ورسوله أعلم. قال: «شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسولالله، وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة وأن تؤدوا من المغنم الخمس» [۴۵].
«شما را به ایمان به خدای یکتا امر میکنم. سپس فرمود: آیا میدانید ایمان به خداوند یگانه به چه معنی است؟ گفتند: خدا و رسولش آگاهترند. فرمود: یعنی شهادت به وحدانیت الله و رسالت محمد و اقامه نماز، پرداختن زکات و دادن یکپنجم از غنیمت به عنوان خمس».
[۳۹] بخاری ۱/۱۴ [۴۰] فریضهی خمس در حدیث وفد عبدالقیس آمده است که پیامبر آنها را به چهار مورد امر کرده و از چهار مورد نهی فرموده است. آنان را به ایمان به خدای یگانه امر کرده است.در ادامه حدیث میفرماید: آیا میدانید ایمان به خدای یکتا چیست؟ گفتند خدا و پیامبر آگاهترند. فرمود: شهادت دادن به «لاالهالاالله و محمدرسولالله»، نماز خواندن، زکات دادن، روزه گرفتن و اینکه از غنیمت خمس داده میشود... تا انتهای حدیث... بخاری ۱/۱۹ - مسلم ۱/۳۵ - نسائی ۸/۱۲۰- ابوداود ۳/۳۳۰. [۴۱] بخاری ۱/۱۲ - مسلم ۱/۶۲ [۴۲] مسلم۸/۹۴-۹۵ - مسند احمد ۲/۳۰۴-۳۰۵، ترمذی ۴/۶۶۶ رقم ۲۵۱۴- ابن ماجه ۲/۱۴۱۶ رقم ۲۴۳۹.لفظ حدیث مسلم را که حنظله اسیدیسروایت کرده است، از این قرار است: «او(حنظله) از کاتبان پیامبر جبود، که گفت: ابوبکرسرا دیدم. گفت: حنظله در چه حالی؟ گفت: گفتم حنظله منافق شده است. گفت: سبحانالله چه میگویی؟ گفت: گفتم آنگاه که در نزد رسول خدا جهستیم و ایشان درباره بهشت و جهنم صحبت میکند به مانند این است که آنان را میبینم. اما اگر از نزد ایشان دور میشویم، زنان و فرزندان و زمینهایمان ما را مشغول به خود میسازد و بسیاری چیزها را فراموش میکنیم. ابوبکرسگفت: قسم به خدا من نیز اینگونه هستم. منوابوبکررفتیم، تا اینکه به پیامبر خدا جرسیدیم و گفتم ای پیامبر خدا (من) حنظله منافق شده است. پیامبر جفرمود: چه شده است؟ گفتم: ای پیامبرخدا آنگاه که در نزد تو هستیم و ما را به بهشت و جهنم یادآوری میکنی [آنگونه بدان ایمان داریم] که برایمان آشکار میشوند. اما اگر از تو جدا میشویم، زن و فرزند و زمینهایمان ما را مشغولمیکند و بسیاری چیزها را فراموش میکنیم. پیامبر جفرمود: قسم به آن کس که جانم در دست اوست، اگر پیوسته آنگونه باشید که در نزد من هستید، ملائکه به حضور شما میآیند و بر سر راهتان با شما دیدار میکنند و لیکن حنظله بدان که [احوال انسانها] ساعت به ساعت تغییر میکند. سه بار این را فرمودند». [۴۳] بخاری ۱/۱۶- ترمذی ۴/۷۱۱ رقم ۲۵۹۳ - نسایی ۸/۱۱۲-۱۱۳. [۴۴] مسلم ۱/۱۲۵ [۴۵] (متفقعلیه) حدیث وفد عبدالقیس تخریج آن آورده شد.