ادعای رافضه مبنی بر ارتداد صحابه ش
از جمله «کشی» [٧۳]از میان شیعیان – که از نظر آنان، از همه به احوال راویان آگاهتر و موثقتر است –از جعفر صادق [٧۴]/روایت کرده است که او گفت: «هنگامیکه پیامبر جوفات یافت، همه اصحاب مرتد شدند، به جز چهار نفر: مقداد، حذیفه، سلمان و ابوذرش. به او گفته شد: وضعیت عمار بن یاسر چگونه بود؟ گفت: مرتد شد و سپس توبه کرد و به دامن اسلام بازگشت».
این روایت مقتضی ارتداد علی و اهل بیت پیامبر جاست در حالی که اهل تشیع چنان عقیدهای ندارند. و این اساس و پایهی دین اسلام را ویران میکند؛ زیرا اساس دین، قرآن و حدیث است؛ پس اگر به فرض تمامیکسانی که آیات و احادیث از پیامبر جدریافت نمودهاند، مرتد شده باشند جز چند نفری که خبرشان به حد تواتر نمیرسد پس در آن صورت شک در قرآن و حدیث پیش میآید. پناه به خدا از اعتقادی که موجب ریشه کن کردن دین اسلام میشود. ملحدان و بیدینان از سخن این رافضیان به نفع خود سوء استفاده کرده و میگویند: چگونه است که خداوند میگوید:﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾[آل عمران: ۱۱۰]. «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمدهاید» در حالی که بعد از وفات پیامبر همه صحابه جزء پنج نفر یا شش نفر از دین اسلام برگشتد به سبب آنکه ابوبکر را بر علی مقدم داشتند در حالی که پیامبر توصیه کرده بود که بعد از وفات او، علی خلیفه و امیر مؤمنان باشد.
نگاه کن به سخن این ملحد که آن را از سخن رافضیان گرفته است. پس اینان از یهود و نصارا، ضرر و زیان بیشتری برای دین اسلام دارند. این روایت از چندین جهت، باطل است: ۱- اینکه موجب ریشهکن کردن دین و ایجاد شک در آن میشود. ۲- کتمان آنچه را که قرآن بدان اشارت دارد، جایز میداند. ۳- تحریف قرآن را جایز میداند. ۴- مخالف این آیات است:﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الفتح: ۱۸] «بهیقین الله از مؤمنان (که زیر درخت با تو بیعت کردند)»، راضی شده است: ﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾، [المائدة: ۱۱٩]. «الله از آنان خشنود شد و آنان نیز از الله راضی گشتند». (المائدة: ۱۱٩، التوبة:۱۰۰ و مجادله: ۲۲) فرموده خداوند دربارهی کسانی که قبل از فتح مکه و کسانی که پس از فتح مکه ایمان آوردهاند؛ آنجا که میفرماید: ﴿وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾[الحدید: ۱۰] «و الله به هر یک (از این دو گروه) بهشت را وعده داده است».
آیاتی که دربارهی مهاجرین و انصار نازل شده: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ﴾[الحشر: ۸] «ایشان، همان راستگویانند». و﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾[آل عمران: ۱۰۴] «و چنین کسانی رستگارند». آیه﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَٰكُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ﴾[البقرة: ۱۴۳] «و این چنین شما را امتی برگزیده (و میانه¬رو) قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید».
و آیهی :﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾[آل عمران: ۱۱۰]. «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمدهاید»، و مخالف دیگر آیات و احادیث وارده درباره افضل بودن صحابه و استقامت و پایداریشان بر دین میباشد. و هر کس به چیزی اعتقاد داشته باشد که مخالف قرآن و سنت نبوی جاست، همانا کفر ورزیده است. اعتقاد و باور این گروه چقدر شنیع و زشت است که معتقد به ارتداد کسانی هستند که خداوند آنان را جهت مصالح و همراهی رسولش و نصرت و یاری دینش برگزیده است.
[٧۳] او ابوعمرو محمدبن عمر بن عبدالعزیز کشی از علمای شیعه در قرن هفتم است، و گفتهاند که خانهاش مرکز روافض بوده. نجاشی در کتاب رجال خود (۲/ ۲۸۲) سوانح او را ذکر کرده است. [٧۴] او جعفربن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب ملقب به صادق است، و مادرش امّفروه بنت قاسم بن محمد بن ابوبکر صدیق بوده، و مادرش اسماء بنت عبدالرحمن بن ابوبکر است، و لذا میگفت: ابوبکر صدیق دوبار مرا تولد کرده است. روافض بر او تهمتها بسته و اشیای ناروای را به او نسبت دادهاند، و جعفر صادق از روافض سخت نفرت داشت. ذهبی در «السیر» (۱/ ۲۵۵) در ترجمهاش گفته: او از رافضه نفرت عجیبی داشت و آنان را زشت میدید؛ زیرا میدانست که روافض جدش ابوبکر صدیق را بد میگفتند. در این سخن هیچ تردیدی وجود ندارد اما روافض گروهیاند نادان که هوا و هوس آنان را به جهنم کشانیده است.