سخنی کوتاه در مورد روافض (شیعیان صفوی)

فهرست کتاب

جمع میان زن و عمه‌ی زن در یک نکاح

جمع میان زن و عمه‌ی زن در یک نکاح

یکی دیگر از اعمال ناشایست رافضیان، جایز دانستن جمع میان زن و عمه و خاله‌اش در یک نکاح می‎باشد [۱۶۸].

در حالی که از علی س روایت است که گفت: رسول الله جفرمود: «لا تنکح الـمرأة علی عمتها ولا العمة علی خالتها والخالة علی بنت أختها ولا تنکح الصغرى علی الکبری ولا الکبری علی الکبری»[۱۶٩]. «نکاح با زن و عمه‌اش با هم جایز نیست. و نکاح با زن و برادرزاده‌اش با هم جایز نیست. همچنین ازدواج با زن و خاله‌اش با هم جایز نیست. و ازدواج با زن و خواهرزاده‌اش جایز نیست، و نه صغری (کوچک‌تر) بر کبری (بزرگ‌تر) و نه کبری بر کبری نکاح می‌شود». به روایت بزار [۱٧۰].

همچنین از ابن عباس س حدیثی همانند حدیث علی روایت شده که پیامبر جفرمودند: «لا تنکح الـمرأة علی عمتها...»همانند حدیث علی، امام احمد و ابوداود و ترمذی و ابن حبان آن را روایت کرده‌اند، و در حدیث ابن عباس این عبارت افزوده شده: «إنکم إذا فعلتم قطعتم أرحامکم» [۱٧۱]. «همانا اگر شما چنین کاری بکنید، رابطه‌ی خویشاوندی را قطع می‎نمائید». و ابن ماجه از ابوسعید خدری همانند آن را روایت کرده است [۱٧۲].

و ابن حبان از ابن عمر س نیز همانند آن را روایت کرده است [۱٧۳]. ابوداود و ترمذی و نسائی هم از ابوهریره مانند آن را روایت نموده‌اند [۱٧۴]. و امام احمد و امام بخاری و ترمذی و نسائی نیز از جابر چنین حدیثی را روایت کرده‌اند [۱٧۵]. و همه‌شان ‌مرفوع است.

ابن عبدالبر اجماع را بر تحریم آن نقل کرده است [۱٧۶]، بدین صورت معلوم می‎گردد که رافضیان از همه مردم بیشتر اوامر و دستورات خداوند را ترک نموده و نواهی او را انجام می‎دهند. و همانا بسیاری از آنان از نطفه‌ی ناپاکی که در رحم قرار داده شده، به وجود آمده‌اند؛ از این رو جز اعتقاد و عمل ناپاک چیزی از آنان دیده نمی‎شود. از قدیم گفته‌اند: هر چز به اصل خود می‎گردد.

[۱۶۸] الکافی، کلینی (۵/ ۴۲۵)، و الاستبصار، طوسی (۳/ ۲۵۰). [۱۶٩] لفظ حدیث: «ولا الکبری علی الصغری» می‌باشد چنانچه در سنن ابوداود، حدیث شماره: ۲۰۶۵ آمده است. [۱٧۰] حدیث علی س را بزار در مسند خود، حدیث شماره: ۸۸۸ و امام احمد در مسند، حدیث شماره: ۵٧٧ و ابویعلی موصلی در مسند خود (ج۱ ص۳۶۰) تخریج نموده‌اند، و لفظ آن اینست که: «لا تنکح الـمرأة علی عمتها، ولا علی خالتها»، و در سند آن ابن لهیعه آمده که مختلط است، اما این حدیث از طرق دیگر صحیح می‌باشد. [۱٧۱] این حدیث را امام احمد در مسند، حدیث شماره: ۱۸٧۸ و ۳۵۳۰، و ابوداود در سنن، حدیث شماره: ۲۰۶٧ روایت کرده‌اند، و در سند آن خصیف بن عبدالرحمن جزری آمده که صدوق و بد حافظه است و در آخر عمر حافظه‌اش به هم خورده چنانچه در تقریب التهذیب آمده، و ترمذی نیز آن را در سنن به شماره‌ی: ۱۱۲٧، و ابن حبان به شماره‌ی: ۴۱۱۶ با «الإحسان» آورده و در سند آن ابوحریز عبدالله بن حسین قاضی سجستان است که برخی از حافظان حدیث او را تضعیف کرده و برخی او را عادل دانسته‌اند. و این حدیث حسن است و قسمت اضافی آن را ابن حبان ضعیف گفته، والله أعلم. [۱٧۲] ابن ماجه آن را در سنن، حدیث شماره: ۱٩۳۰، و امام احمد در مسند، حدیث شماره: ۱۱۵۸۰، و ابن ابی‌شیبه، به شماره‌ی: ۱۶٧۵۴ روایت کرده‌اند، و در این روایت عنعنه‌ی محمد بن اسحاق است که بوصیری در الزوائد (۲/ ۱۰۰) گفته: سند این حدیث ضعیف می‌باشد؛ به دلیل تدلیس ابن اسحاق که در این سند عنعنه (یعنی راوی اینطور گفته: فلان عن فلان عن فلان) کرده است. می‌گویم: تصریح به حدّثنا در روایت محمدبن نصر مروزی در کتاب السنة، حدیث شماره: ۲٧٧ آمده، و طبرانی آن را در المعجم الأوسط، حدیث شماره: ۴۴٩۲ آورده، و در سند آن عطیه‌ی عوفی است که ضعیف می‌باشد. [۱٧۳] ابن حبان این روایت را به شماره‌ی: ۵٩٩۶ با «الإحسان» در حدیث طویلی آورد، و در سند آن سنان بن حارث است که غیر از ابن حبان کسی او را توثیق نکرده چنانچه در الجرح والتعدیل آمده، و ابن ابی‌شیبه آن را به شماره‌ی: (۱۶٧۶۴) روایت کرده و در آن جعفر بن بُرقان آمده که از زهری روایت می‌کند، و در روایت جعفر از زهری اضطراب می‌باشد چنانچه در تهذیب التهذیب وارد شده. و طبرانی آن را در المعجم الأوسط به سند حسن، حدیث شماره: ٩۸۲ روایت کرده و علامه آلبانی نیز آن را در إرواء الغلیل (۶/ ۲٩۱) حسن دانسته، پس حدیث صحیح است. [۱٧۴] سنن ابوداود، حدیث شماره: ۲۰۶۵ و سنن ترمذی، حدیث شماره: ۱۱۲۸، و سنن نسائی، حدیث شماره: ۳۲٩۶، و اصل این حدیث در صحیح بخاری، حدیث شماره: ۵۱۰٩ و صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۴۰۸ به همین معنی آمده است. [۱٧۵] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۵۱۰۸ و مسند امام احمد، حدیث شماره: ۱۴۶۸٧، و سنن ترمذی، حدیث شماره: ۱۱۲٧ از ابن عباس، و سنن نسائی، حدیث شماره: ۳۲٩٧. [۱٧۶] التمهید (۱۱/ ٧٧) طبع الفاروق. و الاستذکار (۵/ ۴۵۱) طبع دار الکتب العلمیة.