موضوع عصمت
یکی دیگر از عقاید پوچ و بیاساس اهل تشیع، ایجاب عصمت برای دوازده امامشان میباشد بر این اساس که عصمت از نظر آنان، شرط امامت است. بطلان و بیاساس بودن چنین عقیدهای خیلی آشکار است. چنین اعتقادی مستلزم مشارکت این دوازده تن با انبیاء در موضوع عصمت است [۱۱٧]. اگر بگوئیم که عصمت، خاص انبیاست و دیگران معصوم نیستند یا برای دیگران لازم نیست، پس اثبات آن برای ائمه گناه بس بزرگی است. طوسی صاحب کتاب «تجرید» گوید: «امام، لطف است پس منصوب کردن وی برای امامت بر خداوند واجب است تا اینکه مقصود و هدف تحقق پیدا بکند». حلی، شارح این کتاب در شرح این عبارت میگوید: «علماء اختلاف نظر دارند در اینکه آیا واجب است که امام معصوم باشد یا نه؟ شیعهی امامیه و اسماعیلیه معتقدند که عصمت برای امام واجب است اما دیگران با این عقیده، مخالفند». سپس در ادامه میافزاید: «عصمت امام واجب است...».
ظاهراً ایجاب عصمت برای امامانشان ساخته و پرداختهی خودشان است که هیچ دلیلی از قرآن و سنت و اجماع و قیاس صحیح و عقل سلیم برای آن وجود ندارد. بطلان این عقیده و تناقض آن و مشتمل بودن آن بر بیادبی نسبت به خداوند، آشکارتر از آن است که ذکر شود. اینان بر اساس چنین عقیدهی باطلی جماعت در نماز که از برترین شعائر اسلام است، را باطل دانستهاند. اما آنان بهرهای در جماعت نماز ندارند و از این کرامت بزرگ محروماند. خدا ایشان را بکُشد! چگونه از حق برگردانده میشوند و منحرف میگردند؟!.
[۱۱٧] عصمت عبارت از آن است که آنها اعتقاد دارند که امامانشان از وقوع در خطا، گناه و معاصی معصوم میباشند، ملا باقر مجلسی در بحارالأنوار (۲۵/ ۲۱۱) مینویسد: همهی شیعیان بر عصمت ائمه از گناهان صغیره و کبیره اتفاق نمودهاند، پس هیچ گناه به عمد و یا به فراموشی و یا خطاء در تأویل از آنها سر نمیزند. به نقل از کتاب «مسألة التقریب بین أهل السنة والشیعة» اثر غفاری (۱/ ۳۲۳). و کلینی در کتاب «کافی» (ج۱ ص۳۱٧) بابی آورده به این عنوان: «باب أن الأئمة یعلمون متی یموتون وأنهم لایموتون إلا باختیار منهم: باب در بیان اینکه ائمهی شیعه میدانند که چه وقت میمیرند، و آنها جز به اراده و اختیار خود نمیمیرند». و این خمینی رافضی است که در کتابش «الحکومة الإسلامیة» میگوید: از لوازم و ضروریات مذهب ما اینست که که ائمهی ما مقامی دارند که هیچ فرشتهی مقرّب و پیامبری مرسل بدان نمیرسد». میگویم: شیخ ما امام وادعی /در کتابش «الإلحاد الخمینی فی أرض الحرمین» ص: (۱۰٩ و ۱۱۰) پس از توضیح سوانح عبدالله بن سباء یهودی به تفصیل ذکر میکند که خمینی از اتباع خاص ابن سباء است و میگوید: «گمان مبر که اتباع ابن سباء منقرض شدهاند، این خمینی امام گمراهی است که به ظاهر خویشتن را غیور بر اسلام جلوه میدهد، در حالی که ارکان اسلام را از ریشه منهدم میکند، و برخی از نادانان اخوان المسلمین فریب او را خوردهاند، و در منابر مسلمین برای او دعا میکنند، تا اینکه کتاب: «وجاء دور المجوس» را برادر مان عبدالله محمد الغریب به رشتهی تحریر در آورد و چون این کتاب را دیدند شرمنده گشته و مدح او را ترک گفتند. دیروز خمینیِ دجال امریکا و روس را دشنام میداد، و امروز دستش را به سوی آنان دراز کرده و به کمک آنها مسلمانان را سرکوب میکند، پس همه شکر و ثنا برای پروردگاری است که او را شرمسار کرد در حالی که خودش زنده بود، و من بر خمینی و صدام بعثی هیچ کینه و عداوت شخصی ندارم، و میگویم: خداوند متعال اسلام و مسلمین را از شرّ هر دوی آنها راحت گرداند.