سخنی کوتاه در مورد روافض (شیعیان صفوی)

فهرست کتاب

موضوع تقیه [۸٩]

موضوع تقیه [۸٩]

یکی دیگر از عقاید خرافی رافضیان، موضوع تقیه است؛ از جعفر صادق /روایت کرده‌اند که: «التقية ديني ودين آبائي» «تقیه، آئین من و آئین آباء و اجدادم است» [٩۰]بعضی از آنان آیه‌ی: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ[الحجرات: ۱۳]. «بی‌گمان گرامی‎ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست». چنین تفسیر کرده‌اند که گرامی‎ترین شما در نزد خداوند، کسی است که بیشتر تقیه می‎کند و از مردم بیشتر می‎ترسد. این در حالی است که پیامبر جمی‎فرماید: «من فسّر القرآن برأيه فقد کفر» [٩۱]«هر کس قرآن را به میل و رأی خود تفسیر کند، کفر ورزیده است». علمای شیعه از یکی از راویان موثق و مورد اعتمادشان نقل کرده‌اند که گفت: «شبی جعفر صادق س در خلوت خاص خود نزد ما خوابید و کسی آنجا بود که ما در شیعه بودنش شک داشتیم. آنگاه جعفر صادق برای نماز تهجد برخاست و وضو گرفت که در وضویش، گوش‌هایش را مسح کرد و پاهایش را شست و موقع نماز خواندن بر نمد سجده نمود و هنگام ایستادن دستانش را گرفت. ما گفتیم شاید درست، همین باشد تا اینکه فریادی را شنیدیم. مردی را دیدیم که خود را به طرف آن دو (جعفر صادق و آن مرد ناشناس) انداخت و گریه می‎کرد و معذرت خواهی می‎نمود. جعفر صادق از علت این کارش پرسید. او در جواب گفت: خلیفه و ارکان دولت درباره‌ی مذهب تو به شک افتاده‌اند و من هم از جمله‌ی آنان بودم، پس راجع به تحقیق و تفحص درباره‌ی مذهبت دودل بودم و مدتی طولانی است که به دنبال فرصتی هستم تا اینکه این شب فرصت کردم و داخل خانه‌ات شدم و مخفی شدم و کسی بر من اطلاعی نداشت. پس‌ای دخترزاده رسول الله جشکر و سپاس برای خدایی که این شک و گمان را از من دور کرد و حسن ظن به من داد و سوءظن را از من دور کرد. راوی گوید: پس پی بردیم که خداوند هیچ چیز را از معصوم مخفی نمی‎دارد و پی بردیم که این عمل امام، تقیه بود».

آنچه از گفته‌ی‌‌شان ‌فهم می‎شود، این است که تقیه از نظر آنان به معنای کتمان حق، یا ترک کاری واجب و یا انجام دادن کاری حرام است از ترس مردم. نگاه کن به جهل و حماقت این دروغگویان. اینان معتقدند که علی س بر اساس این تقیه‌ی‌ شوم، منصوص بودن خلافتش را کتمان نمود و با سه خلیفه‌ی دیگر بیعت کرد و حق فاطمه لرا از ارث پدری‌اش – به زعم خودشان – باز پس نگرفت و هنگامی‎که عمر دخترش را از وی به زور گرفت، متعرض نشد و هیچ عکس العملی از خود نشان نداد. اینان بر این باورند که علی س این کارها را از روی تقیه انجام داده است. خدا آنان را رسوا کند! همانا نصوص فراوانی از علی و اهل بیتش وارد شده که همگی دلالت دارند بر اینکه علی و اهل بیت او از تقیه مبرا و به دور هستند. و رافضی‌ها فقط به خاطر ترویج عقاید باطل خود، آن را به این بزرگواران دروغ بسته‌اند. چنین عملی (تقیه) مقتضی عدم اطمینان به گفتار و کردار امامان اهل بیت است؛ زیرا این احتمال می‎رود که آنان از روی تقیه چنان چیزی را گفته باشند یا چنان کاری را انجام داده باشند. اگر منظور رافضی‌ها از عبارت «و دین آبائی: و (تقیه) دین پدران من است» پیامبر جباشد، در این صورت برای پیامبر ججایز دانسته‌اند که از ترس مردم رسالت خود را به صورت کامل تبلیغ نکرده باشد و از ترس مردم در گفتار و کردارش با دستور خداوند مخالفت کرده باشد. و این مستلزم عدم اطمینان به نبوت پیامبر جمی‎باشد (ایشان از چنین کاری مبرا و به دور است). و هر کس چنین عملی را برای پیامبر ججایز بداند، نقص را به او نسبت داده، و نسبت دادن نقص به پیامبران، کفر است. گفته‌ی این قوم چقدر زشت و مزخرف است که مستلزم نقص امامانشان است، در حالی که آنان از چنین کاری مبرا و به دورند.

[۸٩] تقیه‌‌ی که شیعه از آن سخن به میان می‌آورند همان دروغ محض و نفاق آشکار است، چنانچه مفید آن را در شرح عقائد صدوق ص۲۶۱ (ملحق به کتاب اوائل المقالات) با این گفته‌اش تعریف نموده: تقیه کتمان حق و پوشیدن اعتقاد و پنهان ساختن امور از مخالفین و همنوائی با آنان است که اگر ضرری دینی یا دنیوی از آنان برای شخص تقیه‌کننده متوجه می‌شد. (ص۳۱٧). [٩۰] کافی، کلینی (۲/ ۲۲۸) طبع دارالأضواء، و شرح عقائد الصدوق ص۱۱۵ از ابن المفید. [٩۱] لفظ حدیث: «مَن فسّر القرآن برأیه فلیتبوّأ مقعده من النار» و آن ضعیف است، شوکانی آن را در الفوائد المجموعة ص۳۱٧ آورده.