مراحل پیدایش رافضیها
به هر حال عقاید رافضیان در دوران علی س ظهور کرد ولی دامنه آن بسیار محدود بود و هیچ فرقه و گروهی بدان شناخته نشده بود تا اینکه دوران خلافت علی س پایان یافت.
شیخ الاسلام ابنتیمیه آن وقایع و اتفاقات بعد از آن را در پیدایش رافضیان چنین توضیح میدهد: «سپس در زمان علی افرادی ظاهر شدند که سخن از رفض گفتند و تا شهادت حسین س دارای اجتماع و قدرتی نشده بودند، بلکه کلمه رفض تا قبل از خروج زید بن علی بن حسین بعد از قرن اول انتشار نیافته بود. از آنجا که او به ابوبکر س و عمر س احترام میگذاشت، رافضه این عمل را ناروا میدانستند. به همین دلیل رافضه نامیده شدند. آنان معتقد بودند که محمد باقر امام معصوم است. اما بقیه شیعیان از زید پیروی کردند و با انتساب به او «زیدیه» نامیده شدند» [۳۱].
خلاصه اینکه رافضیان در پیدایش خود مراحلی را طی کردهاند تا اینکه با عقیده خود مستقل و از سایر فرقههای امت جدا شدند. میتوان آن را به چهار مرحله اصلی تقسیم نمود.
مرحله اول: دعوت ابن سبأ برای اندیشه رافضیان
عبدالله بن سبأ مردم را به اصولی دعوت کرد که عقیده رافضیان بر آن بنا شد. مانند رجعت، جعل قول وصایت درباره علی س و طعن نسبت به خلفای پیشین.
دو امر باعث ترویج این افکار گمراهکننده و دور از روح اسلام شد:
اولاً: ابن سبأ محیط مناسبی را برای دعوتش برگزیده بود، چون دعوتش را در سرزمینهای شام و مصر و عراق منتشر کرد و آن بعد از سفرهای متعدد در این شهرها بود. همچنانکه طبری آن را نقل نمود.
این دعوت در جوامعی رشد کرد که قادر به فهم درست اسلام نبودند و در علوم دینی و شناخت دین خدا هنوز ثابت قدم نشده بودند. علت آن تازه مسلمان بودن مردم آن سرزمنیها بود. چون این کشورها در دوران عمر س فتح شده بودند. به علاوه این سرزمینها از جامعه یاران پیامبر در حجاز دور بودند و از محضر آنها استفاده نکرده بودند. دوری آنها از جامعه ی صحابه در حجاز و عدم بهره برداری از فقه آنان است.
ثانیاً: ابن سبأ با انتخاب آن جامعهها و به خاطر حیله و مکر بیشتر، دعوتش را به شیوهای مخفی و پنهانی انجام میداد و آن را با هر کسی در میان نمیگذاشت، بلکه کسانی را برمیگزید که میدانست آنها از کمخردان و دارای اغراض خبیث بوده و فقط با هدف مکر و فریب به اسلام تظاهر میکردند. چون اسلام املاک ظالمانه آنها را ویران و تاج و تختهایشان را برانداخته بود. در اینجا سخن طبری را در اینباره ذکر کردیم که گفت: فرستادگانش را منتشر کرده و با کسانی که در شهرها فساد بر پا کرده بودند نامهنگاری کرد و مخفیانه آنها را به رای خود دعوت میکرد و در توصیف آنها میگوید: (دنیا را پر از تبلیغات کردند، و به چیزی غیر از آنچه میخواستند تظاهر میکردند) [۳۲].
[۳۱] مجموع الفتاوی ۲۸/۴٩۰. [۳۲] تاریخ طبری ۴/۳۴۱.