سخنی کوتاه در مورد روافض (شیعیان صفوی)

فهرست کتاب

مسح پاها

مسح پاها

یکی دیگر از بدعت‌های اهل تشیع، واجب کردن مسح پاها و منع نمودن شستن آن‌ها و مسح بر موزه‌ها می‎باشد [۱۸۲].

در حالی که در حدیث صحیحی که علی [۱۸۳]س آن را روایت کرده از پیامبر جدرباره‌ی آیه:﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ[النحل: ۴۴]. «و قرآن را بر تو نازل کردیم تا شریعتی را که به سویشان نازل شده، برایشان بیان کنی» روایت شده که ایشان پاهایشان را شسته‌اند و به شستن آن‌ها دستور داده‌اند.

همچنین از طریق عثمان ذی‌النورین، ابن عباس، زید بن عاصم [۱۸۴]، معاویه بن مره [۱۸۵]، مقداد بن معدیکرب، انس، ام‌المؤمنین عایشه، ابوهریره، عبدالله بن عمر [۱۸۶]، عمرو بن عَبَسه و دیگران، چنین حدیثی روایت شده است [۱۸٧].

همچنین از پیامبر جبه ثبوت رسیده که ایشان فرموده‌اند: «ويل للأعقاب من النار» [۱۸۸]«وای بر کسانی که پاشنه پاهایشان را – در هنگام وضو – نمی‎شویند»!.

مجموع سنت‌های قولی و فعلی پیامبر جمبنی بر شستن پاها، مفید علم ضروری است و هر کس آن را انکار نماید، سنت متواتر را انکار نموده است و حکم انکار کننده‌ی سنت متواتر روشن است؛ حداقل آن، این است که چنین فردی فاسق بوده و بلکه نمازش باطل است و در روز قیامت با حالت ادای نماز بدون طهارت شرعی، برانگیخته می‎شود.

درباره‌ی مسح بر موزه‌ها که اهل تشیع آن را جایز نمی‎دانند، از پیامبر جبا روایت در حدود پنجاه صحابی یا هشتاد صحابی و حتی بیشتر از آن، به ثبوت رسیده که ایشان بر موزه‌ها مسح نموده‌اند؛ پس منکر آن، مبتدع است [۱۸٩].

بنابراین هیچ خیر و نیکی‌ای در قومی ‎وجود ندارد که افعال متواتر پیامبر جرا ترک می‎کنند، افعالی که تبعیت کردن از آن در همه کارها واجب است. هر کس از آن تبعیت کند، هدایت می‎یابد و هر کس از آن تبعیت نکند، گمراه و منحرف می‎شود. خداوند ما را بر سنت پیامبر جزنده گرداند و ما را بر ملت و امتش بمیراند و ما را در زمره‌ی پیروان ایشان محشور گرداند!.

[۱۸۲] نگا: مَن لایحضره الفقیه، قمی (۱/ ۱۱۴- ۱۱٧)، و الکافی (۳/ ۳۳)، و منهاج الکرامة، ابن مطهر رافضی (۴/ ۱٧۰ و ۱٧۱) ضمن منهاج السنة النبویة اثر گرانبهای شیخ الإسلام ابن تیمیه /، و الاستبصار طوسی (۱/ ۱۲۰ و ۱۲۱). [۱۸۳] حافظ ابن کثیر در تشریح آیه‌ی وضوء در سوره‌ی مائده، آیه‌ی (۶) نوشته است: و مشروعیت مسح بر خفین به تواتر قولی و فعلی از رسول الله جثابت شده است چنانکه مدت مسح و تفصیل آن را در کتاب الأحکام الکبیر مقرر داشته‌ایم، و روافض با همه‌ی این تفاصیل بدون درنظرداشت دلیل مخالفت نموده‌اند، در حالی که در صحیح مسلم از روایت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب س ثابت می‌باشد، و هم‌چنین در صحیحین از علی س از رسول الله ثابت است که ایشان از نکاح متعه منع نموده‌اند و روافض آن را جایز می‌شمارند، و هم چنین این آیه‌ی کریمه. و روافض با همه‌ی آن مخالف‌اند، و در واقع دلیل صحیح ندارند، و الحمدلله. نووی در شرح صحیح مسلم (۳/ ۱۰٧) نوشته: و علمای کرام بر وجوب شستن کامل روی و هر دو دست و هر دو پا اجماع نموده‌اند، و روافض از اجماع امت سرپیچی نموده و گفته‌اند: واجب است هر دو پا مسح شوند، و این خطای آنان را نشان می‌دهد، در حالی که نصوص کتاب و سنت شستن پاها را واجب می‌دانند، و هم چنین تمام راویانی که وضوی رسول الله جرا نقل کرده‌اند اتفاق نظر دارند که آن حضرت جپاهای خویش را شسته‌اند. [۱۸۴] درست عبدالله بن زید بن عاصم است، و او همان شخصی است که صفت وضوء را نقل کرده، و او غیر از راوی‌ای است که اذان را روایت کرده، او عبدالله بن زید بن عبدربه بن ثعلبه انصاری خزرجی است چنانچه در تقریب التهذیب آمده. [۱۸۵] درست معاویه بن ابوسفیان است که راوی این حدیث می‌باشد چنانچه بعدا خواهد آمد. [۱۸۶] درست عبدالله بن عمرو است نه ابن عمر. [۱۸٧] احادیث مسح بر خفین متواتر می‌باشد، اما حدیث علی را ابوداود، احادیث شماره: ۱۱۱ و ۱۱۲ و ۱۱۳و ۱۱۴ و نسائی، احادیث شماره: ٩۳ و ٩۴ و ٩۵ روایت کرده‌اند، و آن حدیثی صحیح است. و اما حدیث عثمان س را امام بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: ۱۵٩ و امام مسلم در صحیح مسلم، حدیث شماره: ۲۲۶ روایت کرده‌اند. و حدیث ابن عباس را امام بخاری، حدیث شماره: ۱۴۰ روایت کرده. و حدیث عبدالله بن زید بن عاصم را امام بخاری در صحیح خود، حدیث شماره: ۱۸۵ و امام مسلم، حدیث شماره: ۲۳۵ روایت کرده‌اند. و حدیث امیر معاویه س چنانکه در تحفة الأشراف (ج۸ ص۴۴۸) روایت شماره: ۱۱۴۴۲ را ابوداود در سنن، حدیث شماره: ۱۲۴ و ۱۲۵ روایت کرده که در آن ابوالأزهر مغیره بن فروه شامی آمده که مقبول است، و یزید بن ابی مالک از معاویه س نشنیده چنانچه در جامع التحصیل آمده است. و اما حدیث مقدام بن معدیکرب را ابوداود در سنن، حدیث شماره: ۱۲۱ و ابن ماجه در سنن، حدیث شماره: ۴۴۲ روایت کرده‌اند. و حدیث انس را ابوداود در سنن، حدیث شماره: ۱٧۳ و ابن ماجه در سنن، حدیث شماره: ۶۶۵ و بیهقی در الکبری (ج۱ ص٧۰) و آن از طریق جریر بن حازم از قتاده است، و در روایت او از قتاده ضعف وجود دارد چنانچه در تهذیب التهذیب آمده. و ابوداود گفته: این حدیث مشهور نیست و جز ابن وهب کسی آن را روایت نکرده. لکن از عمر فاروق در صحیح مسلم، حدیث شماره: ۲۴۳ روایت شده، و اما حدیث ام‌المؤمنین عائشه را امام مسلم در صحیح خود، حدیث شماره: ۲۴۰ روایت کرده. و حدیث ابوهریره در صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۵ و صحیح مسلم، حدیث شماره: ۲۴۳ آمده. و حدیث عبدالله بن عمرو در صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۳ و صحیح مسلم، حدیث شماره: ۲۴۱ روایت شده، و حدیث عمرو بن عبسه را امام مسلم در صحیحش، حدیث شماره: ۸۳۲ آورده که حدیث طویلی است و داستان اسلام آوردنش را نیز در آن ذکر کرده. [۱۸۸] متفق علیه از ابوهریره و عبدالله بن عمرو بن عاص، و در صحیح مسلم از عائشه‌ی صدیقه، و تخریج آن گذشت. [۱۸٩] ابن ابوالعز حنفی گفته: احادیث ثابت‌کننده‌ی مسح بر خفین و شستن پاها به حد تواتر رسیده است، و روافض با این سنت متواتر مخالفت می‌کنند. شرح الطحاویة، ص۳۸۶ با تعلیق علامه آلبانی.

می‌گویم: و شاعر گفته:

مما تواتر حدیث من کذب
ومن بنی لله بیتا واحتسب
ورؤیـة شفـاعـة والحوض
ومسح خفین وهذی بعض

«از جمله احادیثی که به طور متواتر از آن حضرت ج ثابت شده، یکی: حدیث: «من کذب علیّ متعمدا...» می‌باشد، و دیگری حدیث: «مَن بنی لله بیتا» است. و هم چنین حدیث رؤیت پروردگار و حدیث شفاعت پیامبر جبرای امت، و حدیث حوض کوثر و حدیث مسح بر خفین، و این برخی از احادیث متواتره است که عده‌ای در هذیان افتاده و آن را قبول ندارند».