سخنی کوتاه در مورد روافض (شیعیان صفوی)

فهرست کتاب

ادعای روافض مبنی بر نقص قرآن

ادعای روافض مبنی بر نقص قرآن

از جمله ادعایشان مبنی بر نقص قرآن، روایتی است که در کتاب‌های حدیثی و کلامی‎ خود ذکر کرده‌اند که عثمان ذی‌النورین س قرآن را تحریف نموده و آیاتی از آن را در مصحف نیاورده است؛ زیرا در سوره‌ی انشراح بعد از آیه‌ی: ﴿وَرَفَعۡنَا لَكَ ذِكۡرَكَ٤[الشرح: ۴] «و آوازه‌ات را برایت بلند کردیم». عبارت: «وعلياً صهرك»: «و علی را داماد تو گردانیدیم» بود که عثمان به خاطر حسادت در هم دامادی آن را حذف کرده است.

همچنین آنان معتقدند که سوره‌ی احزاب به اندازه‌ی سوره‌ی انعام بود که عثمان آیاتی از آن را که درباره‌ی فضیلت خویشاوندان و اهل بیت پیامبر جبوده، حذف کرده است. گفته شده که رافضیان در این روزها دو سوره را اظهار کرده‌اند که می‎پندارند جزو قرآن بوده و عثمان آن را حذف نمود. هر یک از این دو سوره به اندازه‌ی یک جزء می‎باشد که رافضیان آن را به آخر مصحف ملحق کرده‌اند. این دو سوره را «نورین» و «ولاء» نامیده‌اند [٧۵].

این باور مستلزم تکفیر صحابه حتی علی می‎شود، چون بدان راضی بوده‌اند و مستلزم تکذیب این فرموده‌ی الهی است که می‎فرماید:﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ٤٢[فصلت: ۴۲]. «باطل (تحریف و دگرگونی) از هیچ سو به آن راه نمی‌یابد؛ از سوی پروردگارِ حکیم و ستوده نازل شده است». همچنین مستلزم تکذیب این فرموده‌ی خداوند است:﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩[الحجر: ٩]. «ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‎باشیم (و تا روز رستاخیز آن را از دستبرد دشمنان و هر گونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون می‎داریم». و هر کس معتقد باشد که قرآن از تحریف و حذف مصون نمانده و معتقد به چیزی باشد که جزو قرآن نیست، بدون شک کفر ورزیده است. این اعتقاد مستلزم عدم اطمینان به همه قرآن است و این منجر به ریشه‌کن ساختن دین می‎شود. و این اعتقاد رافضیان مستلزم عدم استدلال به قرآن و عدم تعبّد به تلاوت قرآن می‎شود، چون احتمال تحریف آن وجود دارد. چه زشت است سخن و باور کسانی که دینشان را نابود می‎گردانند.

امام بخاری /روایت نموده که ابن عباس و محمدبن حنفیه گفته‌اند: رسول الله جبعد از وفات خویش جز ما بین هر دو غلاف قرآن را برای ما ترک نکردند [٧۶].

[٧۵] از عقائد فاسد شیعه قول به تحریف قرآن است، و اگرچه برخی از آنان این قول را از باب تقیه و فریب مسلمانان انکار نموده‌اند، چنانکه صباح بیاتی رافضی که بر این رساله‌ی شیخ ردیه نوشته نیز این گمان باطل را کرده است، کتاب‌های آنان گفته‌ی‌شان ‌مبنی بر تحریف قرآن را ثابت می‌کند، بلکه برخی از آنان کتاب‌های مستقلی در قول به تحریف قرآن نوشته‌اند، مانند کتاب: «فصل الخطاب في إثبات تحریف کتاب ربّ الأرباب» تألیف حسین نوری طبرسی رافضی که شیعیان او را تعظیم و اکرام می‌کنند. و هم چنین قول به تحریف قرآن در کتاب الکافی (ج۱ ص۴۱۳) و بعد از آن وجود دارد، و قمی نیز آن را در تفسیرش، و طبرسی در الاحتجاج ص۲۲۵، و ملا حسن در تفسیر صافی ص۱۱ آورده‌اند. به نقل از بطلان عقائد الشیعة (ص۳٧- ۳٩). و برای تفصیل بیشتر به کتاب الشیعة والقرآن تألیف شهید علامه احسان الهی ظهیر مراجعه فرمائید که او از کتب روافض با ذکر مرجع و صفحه اعتقاد آنان مبنی بر تحریف قرآن و گمان‌شان که قرآن ناقص است را آورده. و هم چنین به کتاب دوست فاضل ما محمد مال الله (الشیعة وتحریف القرآن) مراجعه کنید که طعن شیعه مبنی بر تحریف قرآن را آورده است. [٧۶] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۵۰۱٩، گفته: قتیبه بن سعید برای ما حدیث بیان کرد، گفت: سفیان برای ما حدیث گفت، و او از عبدالعزیز بن رفیع روایت کرد که گفت: من و شدادبن معقل بر ابن عباس داخل شدیم، شداد بن معقل برایش گفت: آیا پیامبر جچیز (خاصی برای کسی) ترک نمود؟ گفت: بجز آنچه در بین دو غلاف قرآن است چیز دیگری برای کسی ترک نکرد، و گفت: و بر محمدبن حنفیه وارد شدیم او نیز گفت: به جز بین هر دو غلاف چیز دیگری ترک نکرد.