حقایقی از جنگ جمل و صفین

فهرست کتاب

پیشگفتار

پیشگفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

صحابه، پرورش یافتگان مکتب محمدی

خداوند متعال برای هدایت جامعۀ بشری و نجات آنها از افتادن در ورطۀ هلاک و نابودی، افرادی از جنس و نوع خود انسان‌ها به عنوان پیام آورانش برگزید و قانون و آیین چگونه زیستن را به آنان عطا کرد تا به جامعۀ بشریت برسانند و انسانها را بر اساس آن راهنمایی و تربیت کنند.

ازمیان جمع برگزیدگان بارگاه الهی که به(پیامبران)مشهور‌اند بزرگ‌ترین مقام و منزلت ازآنِ آخرین آنهایعنی حضرت محمد مصطفی صمی‌باشد. شخصیتی که پروردگار جهانیان او را با القاب (طه) و (یس) مورد نوازش قرار داده و با ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤[القلم: ۴] مهرتأیید بر روش تربیتی او نهاده است.

وَصلی الله علی نورٍ که ازو شد نورها پیدا
زمین از حلم او ساکن فلک از عشق او شیدا
ج از او در هر دلی ذوقی وازو در هرتنی شوقی
از او در هر زبان ذکری و ازو در هر سری سودا
محمد احمد ومحمود که وی را خالقش بستود
از او شد جود هر موجود و ازو شد دیدها پیدا
منّور عالم از رویش معطّر خلد از بویش
معنبر خال هندویش دو زلف او شب یلدا
دو چشم نرگسینش را که ﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُخوانند
دو زلف عنبرینش را که ﴿وَٱلَّيۡلِ إِذَا يَغۡشَىٰ
زشرح سینه اش (جامی) ﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَكَبر خوان
ز معراجش خبر دادند که ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِيٓ أَسۡرَىٰ [۱]

آری حضرت محمد صشخصیتی است که چهارده قرن شعرا، ادبا، اندیشمندان، متفکران و صاحبان قلم را به خود مشغول کرده و هر کدام از زاویه‌ای می‌نگرید و در موردش می‌نگارند، اما هنوز هم وصفش به پایان نرسیده و ابعاد مختلف شخصیت او مخفی مانده است؛ چرا که او در کنار محبوبش قرار گرفته است، نام وآوازه اش هر روز در کنار نام پروردگارش در جهانیان طنین انداز می‌شود وکسی نمی‌توند در کنار نامِ پروردگار، نام محبوبش را بر زبان نیاورد ﴿وَرَفَعۡنَا لَكَ ذِكۡرَكَ٤[الشرح: ۴]. البته ما که نمی‌خواهیم در مورد محبوب حجازی قلم فرسایی کنیم، اصلاً شایستگی سخن راندن در میان اوصاف بلند او را نداریم چه شد که به این ورطه جهیدم؟

صبا آرد زهر جانب نسیم عطر گیسویت
پریشان می‌کند ما را کدام سو رو نهم سویت

پس دست بردارید و خود را از غواصی در این بحر عظیم کنار بکشیم که یارای آن را نداریم هدف نگارنده از نگاشتن این سطور چیز دیگری است پس برگردیم به ساحل و از دور نظاره گر درّهای دریای محمدی باشیم.

می‌خواستم به این نکته اشاره کنم که خداوند سبحان برای همراهی و همنشینی چنین شخصیت عظیمی از میان بندگانش بهترین‌ها را برگزید که آنها را اصطلاحاً «صحابه» می‌گویند.

«ان الله اختارنی، واختار لی اصحاباً، واختار لی منهن اصهاراً وأنصاراً فمن حفظنی فيهم حفظه الله ومن آذانی فيهم آذاه الله» [۲].

خداوند مرا از میان بندگانش برگزیده است همچنین یارانی برای من که از میان آنها تعدادی وصلتکار و تعدادی یاور من هستند هر کس احترام مرا درباره آنها نگه دارد خداوند او را حفظ خواهد کرد و هر کس در باره آنها مرا اذیت و آزار دهد خداوند آزارش خواهد داد.

تعریف ساده و عمومی «صحابه» این است که فردی در حال حیات رسول الله صرا دیده به دین اسلام مشرف شده و با همان وضع یعنی با ایمان از دنیا رحلت نموده باشد چنین فردی را صحابی می‌گویند هر چند فقط برای لحظه‌ای در محضر رسول اکرم صحاضر شده باشد. خداوند سبحان از این بزرگواران اعلام رضایت فرموده و زحمات و مشقاتشان را در راه پاسداری از رسول اکرم ص و احیاء دین و اشاعۀ آن به دیگر نقاط ارج نهاده و در مقابل وعدۀ بهشت برین و نعمت همراهی و مصاحبت ابدی با پیامبر ص را به آنان داده است. (رضی الله عنهم و رضوا عنه) که بارها در قرآن تکرار شده است، گواهی بر این مدعاست. مهم اینکه خداوند سبحان مانند ما انسان‌ها نیست که در آینده از قول و وعده‌ای که داده پشیمان شود.اوتعالی گذشته وحال وآینده تمام مخلوقاتش را در آنِ واحد می‌بیند و می‌داند با این حال از (صحابه) اظهار رضایت کرده و بشارت‌های آن چنانی به آنان می‌دهد، که به کسی دیگر چنین وعده‌هایی نداده است.

آنچه مهم است اینکه ما آدمها ((قرن بیستم)) از آن بزرگواران فاصله زیادی پیدا کرده ایم و نه تنها آن محبّت و عشقی که نسبت به آنها ضروری است در دل مان یافت نمی‌شود متأسفانه نسبت به بعضی از آن عزیزان نیز بی‌احترامی‌هایی را روا داشته به تنقید آنان می‌پردازیم و آنان را از دیدگاه خود می‌نگریم به همین علت هر آنچه ناروا و ناشایست است به آن دست پروردگان حضرت محمد صنسبت می‌دهیم؛ در حالی که تمام بخش‌های دین اسلام (قرآن و حدیث و فقه و...) به واسطه آن عزیزان به ما رسیده است. پس این چه دینداری و اسلام گرایی می‌باشد که مبلغان و معلمان خویش را مورد حملات بیخردانه قرار می‌دهیم آیا این بینش مخالفت شدید با شخص رسول اکرم صبه حساب نمی‌آید؟ آیا ضعیف بودن شاگردان و ناقص بودن آنها دلیلی بر نقص استاد و مربی محسوب نمی‌شود؟ پس چرا این قدر ناآگاهانه پیش می‌رویم و بدون توجه به مقام و منزلت صحابه آنها را به باد انتقاد می‌گیریم.

به یاد دارم روزی یکی از اساتیدم داستان جالبی را از جانب «آیت الله خوبی» نقل کرد، که بازگو کردن آن در اینجا بی‌مناسبت نیست.

روزی آیت الله خوبی (که در نجف اشرف بوده است) برای بازدید از حوزه و ملاقات با شاگردان از استاد معروف دانشگاه بغداد یعنی دکتر عبدالکریم زیدان دعوت می‌کنند به پاس احترام استاد معظم اکثر طلاب حوزه‌های دیگر نیز در حوزه بزرگ نجف اجتماع کرده و منتظر دیدار با آقای دکتر زیدان بودند. دکتر زیدان به محض ورود وقتی این صحنه را مشاهده می‌کند که جمع بسیاری زیادی از طلاب علوم دینی آنجا حضور دارند با زیرکی خاصی خطاب به آیت الله خوبی می‌گوید: این همه مشغول کسب علوم دینی هستند؟ آیت الله می‌گوید: بله. دکتر می‌گوید: فکر می‌کنید از این تعداد چند نفرشان را می‌توانید طبق روش و خواست درونی‌تان تربیت کنید و به جامعه تحویل دهید. آیت الله جواب می‌دهد: حدود ۸۰ تا ۹۰ در صد از آنان طبق برنامه ما پیش خواهند رفت و حدود ۱۰ در صدی هم طبیعی است که خوب از آب در نمی‌آیند. دکتر زیدان می‌گوید: واقعاً جالب است پس با این حساب شما بسیار تواناتر هستید از رسول الله ص! چرا که شماها می‌گویید: اکثر اصحاب او مرتد شده‌اند و تنها افرادی انگشت شمار مانند علی، مقداد، ابوذر، عمار و... بر اسلام باقی ماندند. من بسیار تعجب می‌کنم از روش تربیتی شما و از ضعف روش تربیتی خاتم الانبیاء و المرسلین!!! در این لحظه آیت الله خوبی دلیل منطقی و جالب دکتر زیدان را درک کرده و در جواب ایشان گفته بودند: نه، ما اصلاً چنین چیزی نمی‌گوییم، ما این اعتقاد را نداریم بلکه تمامی اصحاب را با دیده احترام می‌نگریم. فقط افراد جاهل و بی‌سواد ما هستند که این حرفها را می‌زنند.

[۱] دیوان مولانا عبدالرحمن جامی. [۲] مکتوب مجدد الف ثانی ج ۱ مکتوب ۲۵۱.